در قسمتی از فیلم تاوان تصاویر قدیمی سربازان اروپایی جنگ جهانی دوم را نشان میدهد. نمیدانم اثر اهل خاورمیانه بودن و در خانواده سنتی زیستن است یا اینکه اثر طراحی لباس و کلاه سربازان؛ اما لباس جنگ بر تن اروپاییها زار میزند، ناله میکند، فغان سرمیدهد.
اگر این روی حساب دید کارگردان و انتقال آن به من میگذارید با همین حساب بخوانید که واقعا آنها برای جنگ ساخته نشدهاند. زمختی و بیرحمی جنگ را بر تنهای نحیف معشوقدیدهیشان سخت بتوان گذاشت.
اگر این را به دیدهی تحقیر دیدنشان تلقی میکنید هم اشکال ندارد اما بهحقیقت که آنها در لباس جنگ به شاشوهای از خانهگریخته شبیهترند تا سربازانی که حماسهها وصف حال آنهاست.
حال آنکه آنها که وصفشان به حماسه هم درآمده وصف دندانگیری ندارند و آن توصیفات همان بهدرد حماسهسرایی میخورد. آنسوی شاشوهای از خانهگریخته اروپایی؛ پُردلهای از زندگی گریخته خاورمیانهای هستند.
شاشوهای اروپایی در انتظار خانه شبهای سرد و نمور جنگ را سر میکند؛ پُردلهای خاورمیانهای هم در شوق مرگ روزهای گرم و خشک را. و این است که مرگ در خاورمیانه مقدس است.