گاهن انتظار نداری
آن که را که به ان باور داری اکنون
دروغی بیش نبود
آن که را که تو کبوتر پن داشتی
او پلنگی پیش بود
در دل همه ما ها چنان چیز های هست
که گاهن خودمون هم جرعت گفتن و به زبان آوردن آن را نداریم
یا گاهن دلمون شکسته هست
یا دیگر عتماد نمی کنیم
اول بابد بدانیم
به چه کسی و چرا باید عتماد کنیم
به کسی که هر روز سلام و احوالپرسی می کنیم
دو ست نگویم
آشنا را با دوست اشتباه نگیریم
تا کسی را قضاوت نکنیم
فراموش نکنیم که ما خیلی چیز ها را نمی دانیم
اما در کل خیلی چیز ها رو هم می دانیم
در درون دل ما خیلی چیز ها هست که
می دانیم ما چیز های هم هست که نمی دانیم
بر روی کوهی بلند ایستادن
قضاوت نکنید که ترس ان شما را از بین می برد
قضاوت نکنیم تا قضاوت نشویم