ویرگول
ورودثبت نام
✨Hasti
✨Hastiهستی ام🌱 عاشق نوشتن و یادگیری و پرورش ایده ها و به اشتراک گذاشتن تجربیات 🦋✨💗
✨Hasti
✨Hasti
خواندن ۳ دقیقه·۵ ماه پیش

چرا بامداد خمار مرا به فکر فرو برد

برای منی که همیشه کتابای عاشقانه ی شهدایی میخوندم و تصورم از داستان های عاشقانه همیشه پایان خوشش بود این کتاب میتونه تلنگر خوبی باشه و توازن رو رعایت کنه تو ذهن چون قشنگ یه شوک عمیقی بهت میده و تو رو وادار به فکر کردن میکنه ، (امکان داره یه ذره اسپویل از نظراتم بزنه بیرون )

کتاب بامداد خمار رو خالم بهم معرفی کرد تا بخونم ، منم چون کتابشو نداشتم و صبر نکردم تا کتابشو پیدا کنم و بخونم به صورت پادکست ( فایل صوتی) کتاب رو گوش دادم هم میتونید از طاقچه گوش بدید هم از کست باکس من همیشه کتاب خوندن رو ترجیح میدم به کتاب گوش دادن ولی به نظرم خوبه گاهی هم فایل صوتی کتاب ها رو گوش بدیم و اگر گوینده هم خوب باشه حتی میتونه از کتاب خوندن جذاب ترم باشه که در کتاب بامداد خمار این مورد صدق میکرد

خلاصه ی کوتاه از کتاب بامداد خمار

بامداد خمار یه کتابی در ژانر درام ـ عاشقانه از خانم فتانه حاج سید جوادی هست ،

داستان کتاب راجب دختری به نام محبوبه از یک قشر ثروتمند و اصل و نسب داره که عاشق یک شاگرد نجار از قشر فقیر میشه و داستان هایی باهم دارن !

همون جور که معلومه محبوبه دختری از یک خانواده ثروتمنده با آداب و رسوم های مخصوص خودشون که وقتی وارد زندگی رحیم شاگرد نجار میشه تعجب میکنه و اختلاف هاشون شروع میشه ...

به نظرم کتاب خیلی قشر فقیر جامعه رو بد به تصویر کشیده و بر عکس قشر ثروتمند رو با خانواده و خیلی خوب ! من این کتاب رو خیلی دوست داشتم کلی چیزای خوب بهم یاد داد

من خیلی از خانواده محبوبه خوشم می اومد ، اینکه خواهرشون پیانو می‌زده و اون زمان مشغول یادگیری زبان فرانسه بوده خیلی برام جالب بود

توضیحات محبوبه راجب خونشون رو هم دوست داشتم

راستش اوایل کتاب تا عاشقی محبوبه و رحیم کتاب یه داشتان عاشقانه ی زیبا رو به تصویر میکشه و خیلی برات جذاب میشه و دوست داری بدونی آخر این عشق آتشین چی میشه که خیلی واضحه زود خاموش میشه !

بعد که باهم ازدواج میکنن مثل همه اوایل خوش خوشانشونه و همه چی گل و بلبله که سرو کله ی مامان رحیم پیدا میشه و در پی اون رفتار های رحیم که روز به روز بد تر میشه و خیانت هاش و سرکار نرفتن هاشو ، چند ماه چند ماه رفتن گم و گور شدن ، که از اینجای داستان تو دیگه لجت میگیره دوست داری وارد سیر داستان بشی یه دونه بزنی تو گوش مادر رحیم دوتا تو گوش رحیم و و محبوبه رو برداری بیاری (چه خشن)

شاید اولین مشکل این زندگی اختلاف طبقاتی شون باشه

این که محبوبه از اون زندگی به این زندگی اومده و یه لحظه تمام فانتزی های زندگی با رحیم تو‌سرش خراب میشه و با واقعیت و سختی های این زندگی روبه رو میشه و سختی های این زندگی براش سخت و عذاب آور میشه مثل لباس شستن با دست ، خرید کردن ،یا سرو صدای محلشون کارای معمولی که بهشون فکر نکرده بود ،

دیگه نمیدونم چی بگم راجب کتاب کلی حرف کلی تحلیل تو سرمه ولی نمیتونم بنویسمشون تا میخوام بنویسم فرار میکنن خلاصه که کتاب خوبی بود اگه خوندید بیاید راجبش حرف بزنیم

راجب

بامداد خمارژانر درامکست باکسیادگیری زبان
۲۹
۲۳
✨Hasti
✨Hasti
هستی ام🌱 عاشق نوشتن و یادگیری و پرورش ایده ها و به اشتراک گذاشتن تجربیات 🦋✨💗
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید