رسم واداب وفرهنگ شرق گیلان ازسفیدرود تاپلورود
(رسم بازی های قدیم درمنطقه رواج داشت) انواعی بازی های که درقدیم ودراین منطقه رسم بود. جوانان ونوجوانان حتی بچه ها درآن زمان بازی انجام میدادن ویا بازی میکردن.این بازی هاتاسالهای نیمه اول دهه پنجاه رواج بود. دردهه چهل روستا های نزدیک شهرها جوانان کم به شهر میرفتن بزرگان سن بالا بود هفتگی درنهایت هفته دوباراگرمابین دوشهرروستاقرار داشت یک روزبازاری به این شهر ویک روز دیگر درآن شهرروز یا هفته بازار بودن.بزرگان به بازار هفتگی می رفتن برای خریدن وسائل مورداحتیاج .جوانان برای سرگرمی حتی زیر۲۵ سال ازده سالببالا بیشتر بازی ازنوع وبازی وسن سالها بود.که بیشتر توضیح خواهم داد. تادهه پنجاه همه شهرهای کوچک سینمانبود وبعضی ازشهر ها بزرگ سینما آمده بود. همه جوانان روستایی سینما نمی رفتن وسرگرمی نداشتن اگر داشتن وخیلی کم بوده بیشترسرگرمی بازی بود.جوانان روستایی به شهرنمی رفتن اگر میرفتن به سینما نمی رفتن.آن روستاکه نزدیک شهر قرار داشت .تادر دهه پنجاه جوانان دستای بهشهر نمی رفتن اگرهم می رفتن سینمایی رفتن. وخیلی کم به سینما میرفتن وسر گرمی جوانان ونوجوانان روستا بازی بود. ازسرکار می آمدن، جوانان دورهم جمع میشودند یه بازیراه میانداختن خودشون سرگرم میکردن. دردهه نگاه درروستاها دودرصد روستای هالووین نداشتن . تلویزیون توشهرها توقهوه خانه ها بود.(پس جوانان ونوجوانان مناطق روستایی سرگرمی ها بازی بود.؟)
(بازیها ی منطقه) ( قیش بازی۲۹۳'-) این بازی برای جوانان وسن تازیر نوجوانان حتی بچه ها .این بازی ادونچر تاهرچند نفر جفت باید باشد .مثلا دو،چهار شش،همینطور بر بالا باشند. کمتر یعنی فردنمیشود. هرتعدادی که جمع شدند دایره ای میکشند بهآن تدادنفر، یعنی چهار نفر،، دو به دو، دونفر داخل داییره ودونفر بیرون دایره اگر دونفر که به داخل بروند باید (شیر خط) میکنند کدام گروه بروند داخل اول برود بعد مشخص شد گروه به داخل رفت. دایره دونفر کوچکتر است .دایره چند نفره بزرگترمی باشد.قیش یا ویریس نوعی قبلان هم گفتم درصفحات گذشته توضیح دادم علف هرز است.کسی کخ داخ دایره است قدش یا ویریس را یکنفر برای هر قدش دوپهلوی او استاده تا نفرات بیرون این قدش را برندارند.کدیت رسی بهکمر بند (قیش) نرسد چون آن کمربند را وردارد باهمان کمربند اورا ویاران او راخواهد زد.تااو مواظیب است تا به کمربند بادست یاباپا و ندارند ازبیرون است یکی را بدست یابد ،،اورد، ازبیرون است بقدری چپ وراست می دود شیطنت میکند ورجه وُرجه میکندطرف مقابل کیج میکند دست پرت میکند. تا بتواندطرف مقابل راگیج کند بتواند،قیش، راوردارد. یکی ازیاران اوبیاید ازپشت یا یکجوری کمربند راوردارد این طرف محفظ کمربنداست بایدخزلی محافظت کنند جایی دو چشم بایدچندچشم داسته باشد هم یاران مواظبت بهاو کنند. اینهاداخل هستن میدانندطرف مقابل وَرجه ،وُرجه میکند دا رد اورا گُل میزندویا گیج میکند تاریکی ازراه برسد ازطرف دیگر کمربند و دارد. اگرکمربند بدست یاران بیرونی بیافتد برای آنها بدمیشود . باقی از کمربند هارا باترساندن باقی رابرمی دارند.ولی داخلی ها چهار چشمی مواظیبت از قیش میکنندومقاومت میکنندکمربند بدست بیرونی هانیوفتد .حالاقبل ازاینکه آنهاکمربند بدست بیا ورند میتوانند یک از آنهارا با دست بگیرند با خودشان بکشند بداخل بشرطی حدعقل یک پا در داخل باشد او را بنزدیک بکشد .تا بتواند باپا بزند ( گفتم باپابزند فقط میتوانند باپا بزنند بادست بگیرد نگه دارد باپا بزند ) آنهای که بیرون هستن باخته اند باید جابجاشوند. یک وقتی است میتوانند یکی از بیرون ویکی ازداخل خط باهم می تواننددست بدهند هرکی زورش بیشتر طرف بکشد البته با مشورت هم یاران درزمان چربید یکی از طرفین هم یاران به کمک او میان آنهای که داخیلند می ترسند به کمک همیار بروند قیش بدونه محافط باشد بیرونی ها بردارند (اگریکی از یاران داخلی راببرندبیرون تاآخر برداشتن قیش حق رفتن داخل ندارد .وقتی قیش ها برداشته شد واو میتواند برود. وباید برود داخل هرکدام یک نفر رازیر نظر میگیرد.وآنها یکه بیرون کمر بند ها برداشت کردن قیش رابالای سرشون میچرخوانند تا فرصدی پیدا کنند یکی بزنند وپای آنها به این نخورد. دروقت زدن آنهایکه داخل هستن جمع میشوند به مرکز دایره خط تاهم کمتر کتک بخورند وهم بیرونی ها را بکشند به داخل خط تا با پا بزنند تابه آنها حمله کنند خودشان را ازاین محرکه نجات پیدا کنند.؟) ۲__آغوز بازی،، این بازی هرچندنفر باشد مثله ای نیست هر چند نفر باشد فرق ندارد ولی یار گرفتنی نیست. آغوز بازی=گردوبازی، این بازی ادونچر تاهرچند نفر باشند چون این بازی انفرادی است. یار گرفتنی نیست . هرچند نفر وهرچه بیشتر باشد. وبرد به نف نفراول ودوم است اگر خوب بازی کندشانس برد بیشتر است.،اگر دونفر باشند طبق قرارداد بازی میکنند هرنفر دوتا ،یا بیشتر گردو میگذارند وقتی نفرات بیشتر شوند تعداد گردو چیدن گذاشتن بیشتر میشود. بازی کن هاکمتر گردو میگذارند هرچه گردو چیده شود بیشتر باشد .زدن گردو بهتر است بستگی دارد به قرار داد چند تاگردو بزارند . این گردو ها رااستاده روی زمین بقل هم می چینند یا کارند تابافاصله دور دیدبیشتر داشته باشند. به هرنفرکه گردوگذاشته طبق قرار داد روی زمین میکارد. هرکی بازی میکند باید یک گردو بنام مادر یا،تیله،،این گردو ،تیله بیشترین می کشده ترازبقیه گردو ها است. واندازه این گردومادرفرق دارد باهمه گردوها.ولی شکل وقیافهواندازه باهمه گردوها فرق دارد.تمام بازی کنان تیله را به یکدیگر نشان میدهند . تاهمه ازقیافه گردومادر رابشناسند.هرکی بهترن گردو را از نظر خودش تیله انتخاب میکند . یک نشان میگذاشتن. ویک نفر تمام گردو مادر راجمع میکند. ویک نفرهم پشت گردو هایچزده شده وامی ستد.آن فرد که گردوهای مادردارد جلوگردوها چیده شده کمی کج تر ازجلو وامستد . نفرکه پست گردو ها قرار دارد دودست باهم چسبانده،باز گذاشته آن فرد گردومادر را در کف دست باز بافشار می کوبد.و آن هم بافشارهول میدهدچندمتر فاصله دورتر میاندازند وهرکی گردو مادرمان خودشو ورمیدارند . گردوی هرکی دورترازگردوهاچیده شده باشداوسرتر ویانفر اول برای پرت کردن گردومادر بطرف گردوها ی چیده شده است.تاگردومادر به گردوهای چیده شده رابزنداین جا یک قرار داد می زارند. مردم شمال درقدیم اول بازی یک قرار می زارند و قراردادی بازی است.(بکَه یایک پایه ) بکَه یعنی گردوها راست یااستاده چیده شده روی زمین . درزمان بازی گردو مادرپرت شد باد گردو چه برخورد کند چه برخورد نکند باد به او برخورد کند آن گردو حتی کج شود آن کس بر نده است بردهاست. اگرهرچندتا کجهم شود آورنده است میتواند ادامه دهد تااشتباه کند. نفر بعد است.این نوع بازی کمتر میباشد وبیسترین بازی ها یک پایه است . این بازی بیشتر می کردن وچیدن وکارهایکی است فقط درزدن گردو وآن گردوها کهمیزنند باید تا یک پا از جا چیده شده تا آنگردو که افتاده یک پا فاصله داشته باشد.. وکسی که گردو مادر راپرت کرد به گردوها بخورد پانشد گردو مادر باید سرجا بماند تا همه آن مرحله راتمام کنند دوباره نفر اول شروع کند. اگر هرکی ازاول پرت کرده وبه گردو زده هرچندتا گردو زده شده یک پا باسدهمه راورمیدارد پشت سرهم میتواند میزند تا اشتباه کند. گردو مادرکه درآنجای اشتباه شده میماند تاهمه آن مرحله تمام شود. شاید نفر اول تمام گردوهارا چیده شودههمه را ببرد . واگرچند بار هم دوره دوربزند برنده نداشت باید دو باره ودوباره تا تمام شود.ادامه دارد.؟!) ۳__(چالکَه دُکنَه یا چالکَه دوَکُو نهَ ۲۹۳'-) این بازی فقط برای جوانان نوجوانان ولی برای هرسن فرقی ندارد.همه باهم
میتوانند بازی کنند چالکَه یاچاله جای که برای بازی کردن میکنند. بهاندازه یک ظرف ماست خوری زمین میکنند یازمین راچاله میکنند.مانندبازی های دیگر از دونفرتاهر چند نفر باشد. این بازی انفرادی میتوانند بازی کنند یعنی قبل ازبازی شروع شود. هرچند نفر باشند (شیرو خط) میکنند تا از نفر اول تانفر آخر مشخص شود. دراین بازی هم شرت میبندندباپول هم یا چیزی خوردنی ویا مبلغی پول نقد میگذارند.درجمع نفر باخته ویا باخته تمام می شود.طبق قرارداد برای بازی کنان برد باخت ازپول برد بخرند دست جمعی میخورند . وبرعکس یک وقت پول یاشرت می بندند هرکی برد مال خودشه پول تهین شد همه پول میگذارند یک نفر جمع میکند پیش یک نفر قبول دارند بعد ازبازی تحویل کسی برنده شده میدهد. بعدازمشخص شدند چقدر پول است بعد شیر وخط که نفر اول تا نفر آخر درردیف نوبت یاشروع کننده کی است .بترتیب نوبت مشخص شده پرت میکنند چالکه تمرکز پرتاب یک فاصله بیشاز چهار تا پنج متر کمی بیشتر میباشد. همه قبول کردن علامت میگذارند.درزمان پرت یاانداختن سکه یافندوقکسی پارا جلو عقب نبرد. .؟) ۴__گل بَزَن،بُروُج،،این بازی بیشتر نوجوانان و زیربیست سال میباشد. این بازی مانندبازی های دیگردونفر تاهر
چند نفرباشد.ولی چند نفر بازی قشنگتر وزیباتر است. یک توپ رزینی باندازه توپ تنیس میباشد. هرچندنفر هستند دور هم جمع میشوند بافاصله خیلی کم ویک نفر آن توپ را به طرف بالا می اندازد. هرکی آن توپ راگرفت تا آن توپ رابدست بیاورد توکه بالاانداختن هرکی امید داد دست ها بطرف توپ است ومیپرند تاآن توپ رابگیرند. هرکی میتواند آن توپ را بدست بیاورد . وبعداز بدست آوردن توپ بایدتوپ را به زمین می بزند بعد کسی نزدیک او است باهمه محکم تر بهطرف اسپرت میکند.تایبه اوبخورد. وقتی تو بدست اواست تو را به زمین میزند ازیک بار تاچند بار به زمین میزند.هرکی جلوچشم اوباش می تواند هرچند با توپ را برزمین بزند تایکیرا پیداکند بعد پرت کند آنها،بازی کنان ،مقابل پنهان شوند گاه گاهی از جا پنها ن شدند .بیرون بیایند میتوانندتوپ پرت شوده راوردارند به نفر اولی پرت کند او را بزند حتی میتواند چندین بار توپ را بدست بیاورد.اوتوپ پرت کرده بدست هرکی افتاد صاحب توپ آن است .واگ هم خودش ورداشت دوباره صاحب توپ خودش است.هرکی این توپ راتصاحب شد. توپ راباید بزمین میزند بعد بطرف هرکی جلو چشم است پرت میکندوهرچند که توپ دردستش دارد کسی راپیدانکرده باید باتور خود بخود بازی کند مثلا توپ رابزمین بزند باخودش بازیکند. ومواظیب باشدازگوشه کنار نها شوده بیرون نیایدتاتوپ را پرتاب کرده . آن کس که توپ دستش است وبالا انداخته نفر دیگر زرنگی کرده.توپ را درهوا بدست آورد تصاحب کرده. بایدتوپرا بزمین بزندکسی نزدیک است بسوی اورت کند .این بازی بیشتر درجایی باز بازی میکنند فضا باز باشد. اومیتواند تا چندین متر بدنبال اوبرود. چه بزند چه نزندتوپ برگشت دوباره تصاحب کند مثل اول توپ بزمین بزند.؟!) ۵__سنگه که راه رو، ۲۹۵'-_ (این بازی مخصوص دختربچه ها و پس بچه ها زیر ده سال.) این بازی برای بچه های زیر ده سال درزمان قدیم بوده است.این بازی کمتر از سه نفر نمی شود هرچه بیشتر باشد بازی شیرینتر خوبترمیباشد. یکنفر بجای مادریارئیس میباشد به چرخش درآوردن این بازی میباشد.آن کسی که بازی را بچرخش درمیآورد هم وارتر وبزرگتر است ومدیر یت کردن است.( باقی افراد در یک ستون یک ردیف پهلو هم با خیلی کمی فاصله چند انگشت که بدن به یکدیگرچسبیده پهاوهم وامستند) ویک جایی بافاصله چند متراز خودشان تانقط نظر دارند نشان می گذارند.بازی کنان این فاصله راقبول دارند. این فاصله برای برای کسی باخته بابدکول کردن بازنده است. بازنده بایدبرندهرا کول کند ازآن فاصله تامقصد. تهیه همه شدبعدبازی ازیک سنگ کوچک مادر یامدیر بازی ورمیدارد. آنها دریک صف ایستادن دستشانرا پشت میگیرند مدیر بازی کن سنگ را بدست همه بازی کن می مالد و این شعر می خواند . سنگ رادردست مورید نظر میگذارد. ازدقیقه شروع این شعر رامیخواند.( سنگه که راه رو__ میل داریبرو __سنگه که چهل چله باز__ بچه افتاده به ناز___هرکی داره زودتربرو__)شاید تادوبار یابیشتر بخواند . ولی این رئیس بازی آن سنگ را به دست آن فردمی گذارد آن فردکه سنگ دستش است. یک جوری باید برود بقلی ها اورا باپا نزنند.همه یک دیگرمی پایند تا باپابزنند او جوری میرود دوطرف میپاید آنهانزنند .مادربازی چند بار بهاین گفته این جمله را تکرار میکند، میل داری برو ،همه میدانند پشت سر هم آن جمله را اگر کمی بیشتر بماند .یک حول یواش به او میدهد آن شعر ادامه دارد اصل مطلب اینجاست(اوسنگ دستش است درحال رفتن بغل دستی ها مواظیب بغلی دستی ها یکدیگر هستن که هرکی حرکت کند باپا بزنند هرکی پارا انداختن به او نخورد. باید ازجای گاهی که مشخص شده تاصف آن که پاانداخته اورا نزده بایدکول کند .اگرحتی دونفر پهلو آن سنگ دست ش است هر دونفرپاراانداختن نزدند هردو نفر باید ازمرکز تاصف اورا کول کنندحتی پارا تکان داده باشند.واگر هردو زده باشندآنکه سنگ دارد باید هردونفر راازنشان تا صف ببرد. این بازی کودکانه ودخترانه است.؟!) ۶__هاکُولَه بَچنگ بازی-،یااِشکُوله بازی،ویا اِشمارَ بازی .؟) این بازی درمنطقه هرقسمت بایک نام بکار میبرند. این بازی بیشتر نوجوانان تازیربیست سال دیده شده بود. چون خرجی ندارد یا شرت نمی بندند پولی نمی زارند. اینباری مانند بازی های دیگر از دو تاهرچند نفر باشند . اگر ادونچر بیشتر شدند یعنی چهار نفر دو-دو یار میگیرند.وهر چند نفر بهدوگروهتقسیم میشوند.اسباب یا وسیله این بازی دوتاچوب است.یکچوب باندازه بیست تابیست وپنج سانتیمتر میباشد و به قطر دوالی سه سانتیمتر وچوب دیگر شصت تاهفتاد ویاکمی بزرگتر بهقطره سه تاچهار س . چوب کوچک دوسر می تراشند قلمه میزنند. دوتا سنگ تیکه آجر به یک فاصله کم کهاین چوب کوچک را روی آن سنگ قرار میدهند. چوب بزرگ را از زیر آن چوب کوچک کسروی سنگ است بایک فشار پرتاب میکند(اینچوب کوچک که دوسر تراشیدهشده بروی سنگقرار دارد کمی از زمین ارتفاع داشته باشد تاچوب بزرگ اززیر آن چوب کوچک بهحالت میوری بهزیر اوقرار می دهند بافشار اورا هرچه بیشتر پرتاب دور تر کنند. به نفع آن گروه است )،،گروه اول آن چوب راپرتاب یا شروع میکنند. گروه دوم بایک فاصله ۱۵ الی۲۰ متری دورتر روبرو وامستند.تاآن چوب کوچک که پرتاب شده بسوی اینها میتوانند ابن چوب را بادست بگیرند واگرگرفتن بادست .گروه اول باختن . چون آن چوب باسرعت میا خیلی ها میترسند وآن گروه میدانندکهشاید آنها با دست بگیرند سعی میکنند باهمه فشار زور دارندبه دورترین این چوب را بفرستند. آنچه قبل از بزمین بخورد باید بگیرند.وقتیبه زمین خورد گروه دوم آن چوب را ورمیدارد یک قدم بجلوتر میزارد.،،( البته اول یک مشورت باهمدیگر میکنند کی بهتر متواند به نشانه بزند ) این گروه اول بعداز پرتاب کردن آن چوب بزرگ برویآن سنگ قرار میدهند. گروه دوم بازوبند کوچک باید جواب بدهد یعنی با پرتاب کردنبایدآنچوب بزرگ رابزند واگر زد باز گروه اول باخته وگر نه نزد آنگروه اول بایدبه بزرگ یا همان چوب مادر سه با میتواند بود کوچک ضربه بزند وبار اول با چوب مادربه نوک چوب کوچک میزند آنچه بهبالا می آید وقتی بالا آمد یک ضربه دیگر توهوااست میتواند بزند تاهرچه دورتر ازمرکز دورکند دومین ضربه راهم همین طور ودومین را هم همینطور وهرچه دورتر باشد به نف گرو که این چوب تودستش است ازجای که چوب کوچک به زمین فرود می آید بااین عمل گروهی دوم و یاگروه باخته باید از جایی چوب کوچک تا مرکز که شروع شده بایدکول کنند ببرند. زمان که اینچوب کوچک را پرتاب میکنند مست قیم به آن چوب بزرگ نخورد با یک حالتی ملق زنان برخور کند باز گروه اول باخته و بعد از باخنت آنها جاراجابجا میشوند. بعد از کول کردن باز این گروه جابجا میشوند..؟!) ۷__( خط وخلات، ۲۹۶'-) این بازی دخترانه زیر دوازده سال است. بازی دونفره است تادوازده سال.این بازی دونفره یابادوبدو با دوگروه هر گروه دونفر میباشد . اینجوری میباشد یعنی دوبه دوباشد بهترشیرین تر است. این بازی ده تامربع دردوستون وهر ستون پنج مربع هرم بعد چهل تاپنجاه سانتیمتر میکشند. این مربع هاازیک یعنی فرد دریک ستون شمارههای زوج دریک ستون ویک سه پنج وهفت دریک ستون وآخری صفر میگذارند ودو چهار شش وهشت وآخری هم صفر می باشد. یعنی خانهخانهنج وشش جز ضفر است خلاف = تیکه سفال یا کوزهشگسته را خلاف گفته میشود.؟دربازی بهتخت سنگ کوچک باندازه نصف کف دست آدم بزرگ می باشد. واین خلات یانگ قبل از شروع کی شروع کند خلاف را آب دهان (با توف)یک طرف را خیس میکنند تامشخص شود. مانند سکه شیر خط می کنند قبل از بالا پرتاب کنند دونفرمشخص می کنند بعد به هوا پرتاب میکنند مشخص شد بازی شروع میشود. نوعی حرکت بازی آن ضربه که به خلات از خانه اول تاآخر باید باپا خانه بخانه حرکت دهد ضربه که میزند روی خط باید قرار نگیرد اگر بگیرد باخته این اگرنبازد تاآخرین خانه میتواند بازی کند . خلات یاسنگ ازخانه اول خانه به خانه باپاحرکت میدهد بعد خانه دوم شروع بعدی است بادست خانه بعدی را مشخص میکند باپا حرکت میدهد. ازخانه ۱ ،۳،و۵، ۷بعدی ضفر میرسد تااینجا با یک پاحرکت می کند تاخانه صفر دوپا رازمین میزارد باپریدن عقب جلو میکند یک استراحت کوتا میکند خلات راازصفر اولی به صفر دومی بادست ورمیدا وجابجا میکند دوباره بایک پاحرکت ادامه میدهد. درآخر باپاخلات پرت میکند بیرون. توحرکت نه خلات ونه ا روی خط قرار گیرد باخته حتی یک زره روی خط باشد باخته. ؟!) (انواعی بازی هاوسرگرمیها است که بدست من نرسیده منتظر یم دوستان بفریستن )) :
۸__ (لافندبازی ،وطنان بازی ۲۹۷'- ) ۸__ لافند بازی ،، یاطناب بازی ، درنهایت بند بازی،،این لافندبازی یابند بازی ، یکی ازنمایش های سنتی گیلان است بخصوص درروستتهای جلگه ای شرق گیلان طرف داران زیادی داسته و وارد این بازی بومی محلی درزمان های عید نوروز مخصوصاً درروز سینزدبدر درقدیم درجاهای شلوغ درساحل رودخانه وساحل دریا وجاهایخوش آب هوا بود ومردم درینجا جمع میشودنند . جای تجمع زیادی بود شاید در اینروز بیش از چندین گروه یا یک گروه به ندین جا مثال صبح تاظهر یک جا وبعداز ظهر جای دیگر این روز نمایش اجرا را راه می انداختن.اینبازی بیشتر درجشن های منطقه درخصوص جشن عروسی درروستاهاجلگه گیلان محبوبیت بسیاری داراست.لافند بازی دروقت مراسمات قدیم برای مردم سرگرم کننده ای خوبی دروقتبیکاری داشت.اینیکی ازسرگیری های شاد بوده فقط درعروسی یاسینزدبدر این بازی برپا نمیشد. بلکه درجشن هادیگر مثله جشن دروکردن برنج بزرگ محل ویرایش سفید پول دارها لافند بازی یاکشتی محلی تاچندروز توزک محل برپا میکردن مردم در این جشنها شرکت میکردن دوران میدادن هرکی باندازه. وصعت جیبش پول میدادن این یک نوع رسم بود.که دوران می دادن کمکی بود به آن بانی لافندباز ویاکشتی گیران منطقه. یک ازاین بازی ها که خیلی سخت ولی سرگرم کنند بود واست .ومادر همه بازی هایبرید سخت جالب برای علم ردم منطقه بود این بازی برای همه و قیشر مردم منطقه شاید درتمام بازی ها ازجوانان نوجوانان درآک بازی مشارکت دارند ولی این بازی مردم تماشا چی میباشند. چون کار هرکی نیست.این بازی تنها بازی وسرگرمی کننده نیست بلکه یک هنر آست با مهارت باید باشد. مردم تماشاچی خوبی هستن وآنها براز مردم شادترند. واین شادی برای مردم می افزودن بدونه درنگ مزدتماشا به شادی را میگیرند دراین داه به خودشان سهام دار میکنند. هرکی دروصعت جیبشان به آنها مبلغی پول در پایی بندبازی می ریزند.تادل گرمی شادی کاربندبازی راادامه دهندو (ماهم یک ازنمایش های که آنها اجرا کرداند را برای خوانندگان بوقلمون خودمان می افزودم تا ازراه دور بهاجرا ونمایش آنها بهرمند شویم .؟!) (اما لافند یابند بازی) وسیله بازی یک طناب ازنوعی گیاهی است بنام کنف میباشد. که به ق،ره سه چهار سانتیمتر شش عدد درخت خشک یا الوار درحدود پانزده متر شاید کمی بیشتر به قطره حدوداًپانزده سانتیمتر .ویک تایکنبم متر حدودا میخواهد به نوک چوب برسد آنجا رامیبندند محکم مانند سه پایه این چوبهاراعلم میکنند بایک فاصله که احتیاج آرند شاید بیست متر آن چوب هارا قرار می دهند طناب را روی دوتاسه پایه قرار می دهند.دو سرطناب را بایک شیب ملایم سرطناب رابه میخ به زمین قبلاکوبیده بودن میبندد . این طناب را جور محکم از وسرمایه می بندند که از وی آنجناب راه می رود زره ای شل یاجابجایی نمی شود .تااینجا تعریف کردیم که این بند باز رویه بندبازی میکند. واما (بندبازوقوله ویابندبازو شیطانک) ابن بندبازقبل ازوارد محوطه بندبازی ود یا درحال زدن طناب است .این قوله یاشیطانک (یابهتر بگویم یالانچی) بهزبان ترکی،، اولطرزهصحبت کردن این دونف پهلوان یاهمان بندباز وقوله یاشیطانک گفتگو شیرین اینها رامزه چاشنی نوشته هایم میکنیم . در این زمان که پهلوان درحال تداروک طناب است . صداساز نقاره که همیشه به همراه خودشان دارند برای جمع کردن مردم .ازدوراطراف می آیند. ویعنی یک سیریمردم میدانند یاخبردارشودند وبه یکدیگر میگویند وازهمه طرف می آیند . دور تادور میدان مردمجمع میشوند. ودرزمانی کهساز ونقاره مینوازد قوله تومیدان برای خودش راه میرودحرف میزندوادا درمی یاورد.وچیزی باخودش میگوید نمیشود شنید ونامفهو است.چون صدای ساز ونقاره نمیگذارد بشنوی ول از ادا ورفتار چیزی را نشان میدهد چیزی رامیگوید.مردم ازگردار او میخندند و تا پهلوان واردکردن میشود.؟! صحبت هامابین دونفر هلوان وقوله رد بدل میشود.ساز ونقاره خاموش میشود گفتگو شروع میشود.، قول یک دست لباس مزه پوشیده یک کلاه قرمز یک گوشه کلاه پاره است.یک اسا یا چوب دستی دراز دردست دارد که نیم متر ازخودش بلندتراست.وقتی پهلوان وارد میشود، قول چند قدم ورمی دارد یک بارچوب را به زمین میزند یکنگاه به مردم میکند. ویک وور کوتاه به میدان میزند لاصدا بلند آه یک نگاه به پهلوان برمیگردد.پهلوان یکنگاه بهقول بعدبه پهلوان سلام میدهد؟باصدای بلند تامردم صدای اورابشنوند وبفهمند؟! (ازاینجا شروع میشود.) قول ،،،سولام___=پهلوان... سلام اقا قول،،،پال وان___=پهلوان ...بله،، پهلوان ...نه،پال،وآن قول،،،پال وان _شما می خواه ازاین لافن پالا بروی_ باچوب دستی به طناب نشان میدهد تامردم ببینند.) پهلوان ،،،بله ،چطورپهلوان قول،،، پال وان،..یک چیزی بپرسم پهلوان ،، ،بپرس ،چه، میخواه بپرسی پهلوان ، قول ،،،پا ل وان تو آدم سناسی پهلوان ،،،آدم سناس نه آدم شناس (مردم میخنده ) قول ،،،همان توگفتی می سناسی پهلوان ، ،، آدم شناسم بله .. میشناسم قول ،،،به به چوس خوبه تومنو میسناسی مردم میخندن پهلوان،،، بله.. میشناسم گفتم که میشناسم.. این دیگر چه حرفی میپرسی قول،،،،پال وان.. تواین جمعیت یکنفر سناسانی کنی پال وان باشد پهلوان،،،تواب این جمعیت ..(آخر؟چمیگه ری توخودت تونی۲۹۸"-) قول،،،باها..ای، منمه منه دست کم گرفتی تواین همه جوانان یه ،پال وان ،نیست. اینها همه (بادست اشاره میکند به جمعیت) اینها همه جوانان همه پال وان هستن.بعد راه میافتد به داخل مردم تجمعات یک جوان لاغر اندام دستشو میگیرد ومی گوید بفرما هرچه میخواه بپرس ،،جوان خجالتی سرش پایین بود . پهلوان ،،،آ خرای..پهلوان؟.به این میگی پهلوان میتونه با مکس کشتی بگیره؟! قول،،،بلُه ..پال وآن (دست نوجوان میگیرد بالا میبرد) میگوید این خیلی پال وان ، هسه ، بایک مست صته مَچوس راکُوسوَد ،(مردم از گوفته ها میخندند) پهلوان ،، ،چی میگوید. قول،،،صته مَچوس را می کُوسوَد(،مردم میخندیدن صدا خندها باحالا تر می رفت . پهلوان،،، یه لب خندی بر چهره دارد. دوباره میپرسد .(چی ،چی گی ری؟چی مَگی؟! قول،،،زیر لبی میخنده،میگوید،(گوسان کرانسنوی) باز مردم ازحرف زدن اینها میخندند) قول __=سر میچرخاند بدطرف دیگر دست جوان میگیرددوباره میگوید صته مِچوس را میبکوسود. پهلوان ، ،، بالب خند کوچک میگوید ( اهان بله بایک مشت صد تامکس کشت. باریکلا ،باریکلا، بابا این جوان بایک مشت صدتا مکس میکشد . بله ،. قول،،، آهَن ده برار.،،، پهلوان،،،ای برار،، این رِی،،شب بادوتا فانوس بدس تاخانه بیا حیاط خو مار دخوانه منو نگاه بکن،، (با مردم جمع همه میخندند،) پهلوان،،، باچهره خندان روی کرد بهقول،،،اگر او پال وان است توچه هستی ؟!) قول،،، این هم لاچهره خندان یا خنده دار . میگوید(من....منو نمیسناسی،، من،معچو فم، همه پا لا وان ها ،ازمن چسون؟ پهلوان، ،، همه چی؟! چیچیند،؟! قول،،،،همه پلا وآنان ازمن می چسوَند. پهلوان ،،،اهان،،، همه پهلوانان از تو میترسند، ،بله . قول ، ،،بَله،،،همه ازمن ،می چسوَند ؟(بعد مشتش وراگره میکند بعد داخل مشتش رافوت میکند) این مستُ رابه فول بزنم(یکی دوبار سرشو به چپ راست تکان میدهد) فول چوساند. پهلوان ،،،، بالبخندریز میگوید( اهان،، به،فیل بزنی فیل خوسانه،،،ای وا ،،پس این جور،،(پهلوان کمی نم نم قدم می زند به همراه حرف زدن صحبت میکند به(یالانچی =یا قول) نزدیک میشود پارا به زمین می کوبد قول میترسد، پهلوان میگوید (همین بودی؟!) قول ،، ،نه خیر ،من ،نترسیدم،،،من توفکر بودم. پهلوان،،، توپالوانی ، ،اینی؟ وای به حال آن(اشاره به نوجوان) وای بهحال او. قول،،،،تو خیلی پالا وانی،،،بیاباهم کستی بگیریم ببینیم کی پا ل وانه . پهلوان،،،،چی،،،چی، بگیریم؟!.
پهلوان،،،،اهان ؟،،کشتی ،،،کشتی بگیریم اهان کشتی. قول،،،،بَ_له بله کستی. ؟ پهلوان ،،،،...باشد( پهلوان خم میشود دست رادراز میکند قول دست او رامی گیرد زیرپا پهلوان را می زند او می افتد.؟!
قول،، ، دیدی توهمین بودی؟ من اینم وای به حال آن (اشاره به نوجوان) جوس میگن؟!
بعداز باخت پهلوان وگفتگو نمایشی این دونفر که بهپایان میرسد. پهلوان چندبار از روی طناب که ازروی زمین به طرف بالای نوک داربست یا آن چوب سه پایه تازمین به میخ بسته بودن نمایشی میدهد میرود بالا یا می امد پایین یک جوری نمایشی میگذارد. جوری انجام میدهد مثلا نمی تواند بالا برود می رودبالاتا وسط راه دوباره بر میگشت پایین .مردم دست می زنند هورا هورا میکشند؟ ،قول، میرود روی چند مترروی طناب برمی گردد. او کار
خودشوبه نمایش میدهد بعد میگوید . قول ،، رومیکند به پهلوان می گوید ،(من می تونم بروم برای ابروی شما نرفتم)
پهلوان،،،سرشوچندبارتکان می دهد بعد میا دلنگرس را ورمیدارد،، وآرام آرام از روی طناب بالایی بند میرود مردم دست میزنند.، وقول، یک چوب کج لوچ راورمی دارد زیر لافند طناب به حرکتهای پهلوان تقلیدیا ادا درمیآورد مردم ازحرکت های اودست میزنند هیا هو وخنده میکنند. ،،قول ، اول یک صلوات میگیرد بعد یک -برچشم بدلعنت- می کند. وبعد تقلید ازپهلوان راادامه میدهد. دراین ساعت پهلوان درحال نمایش اشت ساز نقاره زنان درکارخودش مشغول هستند .ودربعضی از وقتها مردم پول راخودشان به علامت دلخوشی به یکی ازنوازنده ها ویک ظرفی یازنبیلی میریزد یک نفر بانی میشود زنبیل ور می دارد.دورمیدان هرکی به وصعت جیبش پول درداخل
زنبیل میریزد ویا اگر این لافند بازی درجشن عروسی باشد ازطرف دو خانواده دعوت کرده با انهاصحبت شده آنها مهمانند. دوست دارند پول میدهند وهرکی دوست پول میدهد .اگرهایی که خودشان به نمایش میزارند یکی بانی جمع آوری پول میشود.ودم دراینباره زیبا وقشنگ وترسناک ترین قسمت طشت را روی طنا ب می گذارد یک پا بیرون یک پا توطشت روی طناب راه میرود . مردم وتماشا چیان نفس راتوسینه هفظ کرده بودن. بند بازیا پهلوان این نمایش طشت رااز روی بند،،طناب،،گذشت خودشوبه آن طرف طناب رساند مردم یک نفس راحت کشیدند.بعد دست زدند هورا هورا میگفتن بند بازآن بالاتداروکات بکار خودش بود یک کار دیگر ازخطرناک ترین حرکت بعدی درازکش روی طناب بود .تازه مردم داشتن خوشحالی وخنده میکردن .دوباره سر صدا کم شد صدای بچه هامی آمدنفس ها تو سینه هفظ شودحرکت مرحله بعد خطر ناکتر دراز کش روی طناب از پشت حرکت میکرد مردم دوچشم شان باز دهانشان باز نگاه شان به بند باز نفسشان درنمی امدفقط خدا خدا میکردند قول پایین ادا پهلوان درمی آورد بچه هامی خندیدنقاره ریز نم نم می زد نمایش دوم رابه پایان می رساند مردم خوش حالی میکننددست میزنند.؟!)