ازسفیدرود تاپلورودرسم اداب فرهنگ شرق گیلان تمدن مارلیک روایت ازکتاب،کتاب گیلان پژوهشگران ایران (بنده میخواستم چندساعت از نوشته ها این کتاب رارونوشت کنم تاازنوشته هایم رابیشترکمکم کند ،تادرباره مردم این منطقه وتمدن این منطقه بیشتر بدانند ویک بخشی یاقسمتی ازنوشته ها وازکتاب گیلان صفحه۴۷۷ این کتاب ) (تمدن مارلیک)! دره زیبای گوهررود دربخش شرق کوههایی که سراسر جلگه های جنوب گیلان را ازفلات ایران جدا میسازد ودرارتفاع تقریبی۵۰۰مترازسطح دریا قراردارد. این دره دردو طرفرودخانه ای به همین نام واقع شده که ازشعبه های سفیدرود است.گوهررود رودخانه کوچکی است که از ارتفابات دامنهً شمالی البرز سرچشمه میگیرد وپس ازگذشته ازمسافتی کوتاه یعنی درحدود۱۵ کیلومتر به سفیدرود می پیوندد. آب آن درتابستان وپاییز صاف و لال است. ولی درفصل طغیانی،یعنی دراواخر زمسان واوایل بهار، به سب اختلاط باخاک به رنگ قرمز وتیره وبه شکل مخلوطی ازگِل ولایی در می آید وهمین گِل ولای استکه به زمینهای اطراف رود برکت می بخشد.۲۲۲'- 28) درهً کوهررود دارای آب وهوایی مناسب است. ودرختان وحشی ومیوه های جنگلی درآن به فراوانی وجوددارد. دربیشتر ارتفاعات این دره درختهای زربین یانوعی سرو روئیده که چوب آنها بسیارسخت ومقاوم است.به علتآب هوای مناسب ورطوبت شبنم کافی سطح دره گوهر رودازگلها و گیاهان وحشی پوشیده شده است. کوه پربرف دلفک با ارتفاع ۲۷۵۰ متر که درجهت شرقی این دره قرارگرفته به نمای طبیعت زیبای آن جلوه ای بدیع می بخشد.بدون شک وجود امتیازات فراوان دره گوهررودبه ویژه زیبایی طبیعت، اعتدال هوا وحاصلخیزی زمین توجه اقوامی را که براین قسمت ازایران مسلط بودند.به کرده وموجب شده است که بزرگان وحکمرانان آنها در این دره رحل اقامت افکنند . پژوهش درآثار بدست آمده ازتمامی منطقه تمدنی رانشان می دهدکه کم کم به سوی کمال ی رفته ویه یقین ترسیدن بهمراه تمدن مارلیک مراحل مختلفی را یموده است.تپهًسنگی مارلیک چهارتپهً دیگر که هویک نام مشخصی دارند دره تپهً گوهررودقرارگرفته اند دراَثاربدست آمده از آنها وضع اجتماعی ساکنان آنجا، اعتقادات آنه ونیز پاره ای از ویژگیهای قومی آنان مانند دلیری وجنگاری به نمایش گذاشته شده است. وجود تپه های باستانی دددرهً گوهررود باغها وبرنجزارها،هر یک یه سهم خودخکایتی از تمدن باستانی این منطقه رابازمیگویند.بیسترگورهایی که کشف شده اندیاسنگ شکسته ملاط ساخته شده وبدنهً بیرونی آنها که به جدارتپه چسبیده است نامرتب به نظر می رسد۲۲۳'-30)ازیک انگورها کهحدود۵متردرازا وکمتر پهناداشته اقسام ظروف مفرغی وستفالن، دکمه های تزیینی،مجسمه هایسفالینکلاه خود،انواع سرگرزپیکان های مفرغی براندازها مختلف برای شکار پرندگان،حیوانات درنده وباجنگ بالای اقوام وانواع سمیر خنجر بدست آمده است. درگور دیگری افزون برانواع سلاح،دیگهای بزرگ مفرغی باقطر دهانهً نیم متر،ملاقه هایی به درازای یک متر سیخ کباب ونمره های سفالین یافت شده است( ۲۲۵'-31) درساختمانی چهاردیواری که نوع ساخت آن نشان میدهد به عنوان معبد یاپرستشگاه مورداستفاده بوده سکویی به بلندی۷۰سانتیمتر ودرازای۲ وپهنای ۱متروجوددارد که شایدقربانگاه ویامکز عرضهً هدایا بوده است. گورهای دیگری نیزبا۲متردرازا و۱متر پهنا ازقلوه سنگ وملاط وگِل پیداشده اندکاران به دفن اسب داشتند.یادمانه های تاریخی تمام این گورستانهاحکایت از دلبستگی ها وباورهای قومی دارد که تمدن مارلیک راساخته اند. ساکنان این خطه به زندگی پس ازمرگ اعتقاد داشتند و برای تاًمین نیاز های آن وسائل مختلفی راباجسدبه خاک می سپردند،حتیاسب نیز که درتمامی یکار هاهمراه سوار خود بوده است بعد ازمرگ صاحب خودکشته شده جوار گورصاحبخود مدفون میگردید. تادرزندگی پس ازمرگ نیز بتوانداورادرنبردهایی که خواهد داشت یاری دهد.بااندکی توجه به آثار بدست آم ه ازاشیاء سفالی مفرغی تاظروف طلایی می توان دریافت که طبقات مختلف مردم این ناحیه درکنار هم ودریک جازندگی می کردند،بلکه طبقات پایین در دامنه ها وارتفاعات سکونت داشتند وسلاطین ودرمان هان درناحیهً خوش آب وهوای درهزندگی می کردن۲۲۶'-32)درکف جام مارلیک،به بلندی ۱۸ سانتیمتر و وزن۳۱۶ گرم که از زرناب ساخته شده ،خورشیدی دیده می شود. براشعهً آن که به اطراف پراکنده شده برگهای درخت زندگی نقش بسه است. ازاین اشکال به خوبی می توان در یافت که تصویرش ده برکف جام نشانی از وابستگی زندگانی برخورشید رابه نمایش گذاشت است( ۲۲۷'33) پیداشدن این جام واشیاء گرانبهایی دیگری در تپهً مارلیک وچهارتپهً دیگرنزدیک آن نشان میدهد که درهً باصفای گوهررود،که گنجینهً گرانبهایی ازیک تمدن بسیار کهن رادرخود نگهداشته،محل اَقامت فرماندهان وطبقه ممتاز قوم بوده است.مجموعهً آثاربدست آمده،مشخصات کامل یک قوم بومی ومحلی ودرعن حال یک تمدن واحدرا می رساند(۲۲۸'-34)تمدن که باتمدنهای همجوارخوددرارتباط بوده وچنین ارتباطی شکل اشیاءبدست آمدهً آنها راقابل مقایسه ساخته است ، ازتپهً مارلیک که گورستان فرماندهان وبزرگان قوم بود اشیائی بدست آمده که قدمت انهابامقایسهً آثار بدست آمده ازآشوریهاوسیتهاواورارتوهامی تواندمخص شود یعنی مقایسه باآثاراقوامی که در اواخرهزارۀ دوم اوائل هزاره اول پیش ازمیلاد بیشتر وقت آنها برای دستیابی به سر زمینهای خاور نزدیک درنگ وستیز بایکدیگر می گذشت (۲۲۹'-35) آنچه که باید مورد توجه بیشتری قرارگیرد پژوهش درپیشرفت تمدن مارلیک درزمینهً وجود خط نزد آن قوم است .زیرابایداشدن مُهر استوانه شکلی که چند حرف ازخط میخی برآن نقش شده(۲۳۰'-36)میتوان چنین تصور نمود کهقوم مارلیک به مرحلهً پیشرفته تری ازتمدن یعنی استفاده ازخط نیز توفیق یافته است. پید ا شدن شواهد بیشتری،اگردرجنگها وزارتخانه ازمیان نرفته باشد، شایدبتواند پرده ازاین راز بردارد.__
((تمدن املش و دیلمان))
(تمدن مارلیک۲) ازنوییندگان بزگ جهان )) ویلیام کالیکان ازخاودرشناسان بزرگ ایترالیا، دراثر خود ،،مادیها وپارسیها،، با پژوهشگرانی که گفته اند،،گیلان وبرخی ازسرزمینهای اول جنوبی خزر دارای تمدنی عظیم ب ودرخشان سه هزار ساله وسلسیله های پادشاهی بوده اند،،موافق است . وی آشنائی این مردم را به ظرافت شاه کارهای هنری تاًئید نموده پس از توضیحی دربارهً اشیاء یک دست آمده درمارلیک اظهار می داردبیشتر این اشیاء باحفاریهاکاوشهای جاهلانهً روستائیان محلی دراطراف دو دهکده درگیلان به نامهای املش ودیلمان یافت شده اند (۲۳۱'-37)مقایسهً این اشیاء باآنچه ازمارلبک بدست آمده نشان می دهد که همهً آنها به یک دورهً تعلق دارند. دوره ای که قومی پیشرفته دردامنه های شمال وباختری البرز مسکن داشتند . توجه به این اشیاءازجمله ظرفهای قرمز جگری رنگ وصیقلی شده که روی آنهاشکل گاومیشهای اهلی،یاگوزن سرخ رنگ نقش شده نشان میدهدکه تهیهً چنین آثاری جز ازدست استادانی کارآمد برنمی آمده و سازندگان چنین شاهکارهای هنری به یقین استادان فن کوزه گری وپیکر سازی بوده اند.کالیکان این جامهای بلند ومخروطی شکل وباریک املش ومارلیک را که ازطلا ساخته شده ودارای برآمدگیهای دندانه ای شکل وافقی می باشنددرست همانند ظرفهای می داندکه در،،زولوآب،، در لرستان کشف شده است،بااینتفاوت که کارهای املش ودیلمان هنر مندانه ترودقیق تر ازکار صنعت گران لرستان بوده است،واین خودمی تواند دلیلی باشد که چنین هنری ازشمال به آن سورفته است .درآخرین بهنام،،هنرایران،، تاًلیف پروفسورآندره گدار،ارزش تزئینات بدست آمده از گورستانهای دیلم قابل مقایسه باهنریونان قدیم شناخته شده ونوشته شده است.، درگورستانهای نواحی املش، پیرکوه ،دیلم دیگر روستاهااشیائی بدت آمده که بیشتر آنها ازسفال سرخ رنگ میباشد. درگورستانهای دیلم سفالی منقوش اگر هم وجودداشته باشد کشف نشده است. امامقدارزیادی ازاشیاء ازطلا ونمره دراین ناحیه کشف شده که نشان می دهدتزئینات آنهاگاهی باهنر یونانیها یاهنراتروسک وابسته بودهاست.(۲۳۲'-38) گیرشمن باستان شناس معروف معاصر درکتاب خود به نام،،هنرایران دردوران مادوهخامنشی،، هنر املش را که اخیراً شناخته شده،متعلق به قرنهای نهم وهشتم پیش از میلادی داندومی نویسد.،باتوجه حفریات روستائیان آنچه که به طوراتفاقی کشف شده اشیائی است که بامردگان درقبرها گذاشته شده بود،قبرهائی که مربوط به دوره مگالیتیک(ساختمانهای ماقبل تاریخ که ازیک یا تعداد زیادی بلوک سنگی تشکیل می یافت )بوده است. املش بااین که تحت تاًثیرجریانهای هنر زمانخودبوده نوع بدیعی ازهنررا ارائه دهدکه می تواندنشانه عظمت وبلندی درجه هنرآن باشد.درکوزههاوظرفهائی که اززیرخاک بدست آمده ذوق هنری کوزه گر پیکرهاز به صورت شایسته ای نمودار است .این هنر مندانه درنشان دادن اندام انسان وشکل حیوانات نهایت دقت وراست رابهکاربرده اند.گاوکوهانداری که از آن زمان باقی مانده حتی انسان قرنمارانیز تحت تاًثیرقرار میدهد.(۲۳۳'-39)طبق نوشتهً گیرشمن درگور های کشف شدهً املش دوچشم بند برنزی مربوط به زین و یراق اسب کشف گردیده که روی آنها کتیبه ای باخط میخی کنده شده است یکی به نام (شاه منوآ) ودیگری به نام(شاه ارگشیتی)این محقق به سبب بالا بودن مقام هنری املش تمدن پیش ازتاریخ ایران را(تمدناملش)نام نهاده است(۲۳۴'-40)پاورقی ازکتاب پژوهشگران ایران .؟!)
(گیلان اززمان فروپاشی سلسله ساسانی
تاآغازتشگیل حکومتهای محلی) ((اول بایدبه حضور خوانندگان گرامی برسانم که من در مقدمه گفم که منظور ازنوشتن این کتاب تاریخ این منطقه وکاری به تاریخ این استان وقسمت شرق گیلان ندارم .فقط منظور من،،موًلف،، ازرسم واداب وفرهنگ این منطقه است . واعلام می کنم این صفحه هابرای مردم شرق گیلان بخودشان بیایندچه شخصیتی بودن وهستند چرااین مردم ازشخصیت خود ،خودشان دفاع نمیکنند ضعف نشان میدهنددربرابرکسانی توهین لفظی میکنند؟ وتاریخ این منطقه را نخوانده اند ونمی خوانند؟ولی مردم شرق گیلان بدانند در این قسمت برای همین منظور نوشتم تابیشتر بدانند؟!؟))
باسقوط ساسانیان پای نیروی مهاجم به ایران باز شد وبیشترنقاط این کشور به تصرف آنان درآمد.به سال۲۲ هجری،زمان خلافت عمر بود که نخستین برخوردمردم دیلم بااعراب روی داد.درنبردشدیدی که بین سپاهیان دیلم وری وآذربایجان از یک سو واعراب ازسوی دیکر واقع شدموتاء فرمانده سپاه دیلم که برسپاهیان ایرانی فرمان می راندکشته شده ودیلمیان به سرزمین خودعقب نشستند ، ولی درهرفرصتی که پیش می آمد بااعراب وعمال آنها به نبردمی پرداختند.تنها کاراعراب که ازتصرف سرزمینهای آنان درمانده بودند.این بودکه پادگانی از سپاهیان خودرادرقزوین مستقر(۲۳۵'-64)سازند.درزمان خلافت حضرت علی بن ابیطالب نیز،آن زمان که معاویه به جنگ باآن حضرت برخاسته بود، جنگی بین اعراب دیلمیان درگرفت وآنحضرت ازعده ای ازسپاهیانش که ازجنگ با معاویه امتناع می ورزیدندخواست تابه جنگ دیالمه بروند(۲۳۶'-65)((بین سالهای۷۲و۹۵ هجری که حجاج بن یوسف ازطرف خلیفه عبدالملک بن مروان والی بخشی از ایران بود،وزمان خلافت سلیمان بن عبدالملک،،۹۶تا۹۹ هجری،،اعراب برای تصرف گیلان به گوششهائی برخاستند (۲۳۷'-66)دراین دوران اسپهبدفرجان،پسردابویه (۲۳۸'-67) فرمانروای طبرستان بود که دامنهً فتوحات به نیشابور نیزرسیده بود.درجنگی که میان اووسرداران خلیفه سلیمان بن عبدالملک روی دادباشهامت ودلیری بسیار سپاهیان دشمن رفتارمان کرده گرچه اعراب بعدهاباحیله وفشار بیشترتوانستندطبرستان را گرفته و والیانی ازخوددر آن منطقه بگذارند. ولی گیلان همچنان ازتثرف آنان به دورمانده بود.))قرن سوم هجری شاهدشدت یافتن مهاجرت علویان به گیلان بود.رفتار علویان وبسیاری دیگر ازکسانی که خلق وخوی اسلامی آنان رنگ زوال نپذیرفته بودمردم دیلم رافریفتهً رفتاروباورهای دینی آنان ساخت. درشورای که درطبرستان ودیلمیان به شکل یک قیام روستائی برضدخلیفه وسرداران ازروی دادرسی بن زید علوی،که ازنوادگان امام حسن مجتبی ومردی مورد احترام مردم بود.درراًس این قیام قرار گرفت وبدین ترتیب پایه های حکومت علویان شیعهً زندیه دراین سرزمین مستقر گردید(۲۳۹'-68)جنگ وجدان میان عمال خلیفه ومردم گیلان هنگامی که علویان گیلان حکومت می راندندپایان نمی یافت. دراین هنگام تنها گیلان ودیلمان بود که توسط فرماندهان محلی اداره میشد وبقیهً نواحی ایران زیر فرمان کارگزاران خلیفه بود.))
(رسم یک دوره یک روزه کاری وزندگی در روستا ) رسم یک روزدر روستاازروستایان یازندگی درروستا علی الرغم پرماجرای دارند که درشهرهابیخبرند وبخصوص شهر های بزرگ وشایدیک سیری ازروستایان هم مانندروستای دیگر نباشندآنهم کم است یک روستای همچی مانند روستائی است .ولی شهری هاآن گرفتاری های روستایان رادارند. آندسته روستایان که ازصبح ازخواب بیدار میشوند کارهایشان شروع میشودتاچند ساعت بعد ازآفتاب غروب کرد کمی هم درتاریکی کارشان شاید به تمام نرسد. همچنان ادامه دارد ولی شب شده چارهجز این نیست دست ازکار بکشند کار رانیمه کاره راهاکنند به شب شام ویک استراحت کوتاه کنندخستگی رارفع کنند باقی کار را به روز دیگر محول میکنندمیگذارند به فردا ویا روز دیگر.تمام زنهای روستائی صبح ازخواب بیدارشدم می شوند برای خودشان کاردارند، وحتی زنهای شهری بهر حال آنهاهم زن هستن برای خودشانکاردارند.بعداز بیدارشدند پا می شوند دست صورت راشستن نوبت گذاشتن چای نون وباکارهای اولیه درروستا رسم است صبح زود خانه وحیاط خانه را جاروکردن گردگیری می کنند اگربچه دارند به بچه ها رسدگی واگرگاو داشتن برای دوشیدن شیر گاو رسدگی به ماکیان آب ووانه آناتومیک به ماکیان جداست واماده کردن برای صبحانه خوردن آماده میشوند بعددرست کردن نهاروهمراه درست کردن تهیه نهار رسدگی بچه ها حیوانات ازهمین قبیل کارها آنها دارند .حالا روستائی هاشمی فرق دارد. زنهای روستایهای شمال دریک روزکاری همچون ومداوزم کارشان هست ودارند.شاید درفصل بهار وتابستان کارشان چندین برابربافصل پاییز وزمستان باد فرق می کنددرزمستان برای تهیه خورشت آماده کردن غذا سخت تراست.درفصل بهار هرنوع گیاه رش میکند راحتر مواداولیه غذایی تهیه میشود ابرای درست کردن خورشت هروحده راحتر است.ولی کار های روزانه بیشتر است ویک زن خانه دارروستائی درزندگی ازصبح تاشب کارهای که در مدت یک روزانجام می دهد همه روزه این جورهمینطور است دریک روزشاید بارون بعدی یاروزقبل کارهاکمی فرق کند کم یا زیادشود .ولی فصل هاهم فرق دارد درفصل بهار تابستان بجزصبحانه ونهار وشام هروز تکراری میباشد تهیه مواد قرق داردکار کشاورزی دارند ودرپاییز زمستان کشاورزی ندارند درجاش بافتنی حصیر بافی وجوراب بافی شال لافی هست .کمترین روز روستائی است که کارشان کم باسدجزروزهای بارانی آنهم دردسر خودشودارد درنهایت تهیه غذا وجاروکردن درروستاهای قدیم مانندامدوزه نبود درهرخانه ای رابازکنیدیخچال باشد درخلال باز کنید هرچه می خواستید باشد. درستاها تااین آخر های دهه صشت هفتاد وبعضی روستاها تا هشتادهم برق نبود درقدیم مردم عادت کرده بودن ازاول بود نبود فرقی نداشت عادت ده بودن برایتان غذا همه چه برزرود گوشت چهارپایان ماهی مرغ هم چه بهروزی د سبزی توباغ گوشت توخانه مورد احتیاج تاچند ماه راسرخ کرده توکوزه میکردن محکم درکوزه را میبستند بیرون خانه ،اتاق، ورجواراتاق جایی است بنام (گرک زیرفاک(۲۴۰'-)گفته میشود تمام وسائل و وسیله ها اضافه رادراین مکان ،فاکون، قرار میدادن .غذاها ومواد غذائی رامانند گوشت وخورشت برنج اضافه با ظرف داخل گرک آویزان می کردن ازچندروزتاچند ماه این مواد رابرای خودشان نگهداری میکردن.بعضی ازاین آدما ها زمین نداشتن ازاین افراسیاب کم بودن زمینداران حبوبات کشت کنند خریداری میکردن آنهای که زمین دارند در زمستان کشت سیر پیاز ولوبیا ومحصولات های دیگر کشت میکنند.وباروش های اولیه نگهداری میکنند. در بهار با بودن سرسبز انواع سبزیجات مانند ترشواش واشکنه و اُوتره وگرنه توباغ های شمال وانواع سبزی در مناطق شمال درفورفراروان است.ازسبزی خورشتی تاترشی پیدامی شود.درقدیم هرکی برای تهیه موادغذایی در هر فصل باهم فرق میکرد ودرفصل فراوانی جمع اوری می خرند سرخ کنندنگهداری و درفصل های که نیست استفاده کنند.یک زن روستایی بعدازبیدار شدن صبح تاشب بلان گفتم کاردارند بعد از وضو درزمستان قبل از نماز(کلاچال یاکله چال(۲۴۱'-)درداخل کلاچال،، آتش برپا مکنند که بعد از وضوخودشان را،،زن وشوهر،،گرم کنند .صبح زود بعد از وضوگرم شدن نمازرابجاآوردن چون هواسرد استخوان گرم شوند بچه هاخواب هستن سرشان نشوند آتش رابرپا می کنند. تابچه هاازخواب بیدار می شونداتاق گرم باشد، گرما اتاق تا صبح عصر گرما شب است صبح هرکدام زود بیدار وپاشدن برای گرم کردن اتاق انجام میدهند بعدازنماز کیتری را آب برروی (کله۲۴۲'-) میگذاردزن یک گرم شودن این کار یا تعریف کردن یکروز کاری زمستان است بعدازگرم شودن بیکارنماند دراین ساعت کارهروزشان است برای سرگرمی محوطه خانه حیاط خانه را (کیشخال ویا کیشقال۲۴۳'-)بااین وسیله محیط حیاط خانه راجارو می کند.بعداز جاروکردن نوبت دوشیدن گاو رسیدگی وپاکردن زیر گاوها است بوران گاو گوسفندان میرود .البته هرکی گاو داره ویا هرگوسفندداره رسدیگی میکنند،لیکن درخانه هر روستای بزنیچند رس گاو نروماده واسب یاچهار پایان دیگر است توخانه کسی نیست توروستاحدعقل این نام برده ها بالا نداشته بانشد. چومورد احتیاج همه خانواده ها است، زن اگرمحوط خانه وبهبود هار میرسد وگاورامی دوشد، شوهر(گُو کولوزَن ویاگُکلوزن۲۴۴'-)بیشتراینکار مشترکن انجام میدهنداگر دست زن بند باشد مردهاانجام میدهد. دوشیدن شیرکارزنها است،چون گاوهابه زنهاشیربهتر می دهند.ولی برای کمک کردن به همسرمردهاهم ازگاوشیر می گیرند، لذاانچنان که شیر به زنها میدهند به مردهاشیر نمیدهند وبرای همین زنهاشیرگاوهارامیدوشند.البته گفته باشم که قبل ازبه سوراخ چهارپایان گاو گوسفند بروند اول (کرک بیلی۲۴۵'-)میروند ،چون هواروشن میشود کرک بيلی، زودتر ازهمه میفهمد وآماده میشود برای بیرون آمدن درلانه مرغ وخروسهارا باز میکند تا این ماکیان بیایند بیرون، چون مرغان درروز تخم میگذارندآن هاراآزاد میکنند. این ماکیان یعنی مرغ خروس جیروجوجه هاآزاد هستن وبرای تخم گذاشتن مرغان پشت بام لانه وچندتا (فک ۲۵۵'-وشیانه)چندتا زنبیل جعبه وداخل جعبه زنبیل کلش کاه میزارند یک دانه مورغنه تخم مرغ (پوچ چشمه ۲۵۶'-) بنام فال می گذارند،تامرغان گُل بخورندتخم رادرآنجا بیزارند . جایی دیگرتخم رانبرند،بعداز بازکردن لانه مرغان لیکن فقط روی لانه ایمانیان آشیانه راست نمیکنند بلکه درمکان های دیگر مانند تلمبار وپشت بام طویله هم ازچند سبد زنبیل ودرداخل اینها باکاه می گذارند،یک تخم مرغ پوچ یا چشمه هم میگذارند اگرمرغان مسیر گردش به آنجا هابخوردجاباشد برای تخم گذاری. توحیاط خانه لانه مرغان و اردک هارا بادیوارخانه می چسباندند ودور تادورلانه گِل می زدن یک سوراخ ۳۰ در۵۰یا حالا کمی کوچکتر یابزرگترمی گذاشتن جلوی ورودی لانه مرغان یک درب چوبی هیچ سوراخی برای ورود حتی مار یادرنده وگزنده، ی، نمی تواند برود همینطور لانه اردگها هم مانند همین ها است.برای رفتن جلو لانه ازایوان خانه وارید از خانه یک درب میگذاشتن صاحب ازآن راه به محوطه لانه می شدند بعد از ورود خروج ماکیان حتی جیر وجوجه اردک ها جدا سازی دراین قسمت صاحبش انجام می دادن کبرای امنیت ماکیان وازدسته درندگان مانند (شال وزال مانکه۲۴۶'-) ودوزدان وارداین حیوانان نشوند. چون اردکهادرشب تخم میگذارندهمه اردکهادرشب تخم میگذارند بعضی از اردکهاتخم شبها نمیگذارند برای اینکه صاحبش بفهمد کدام یک تخم نکرده اند ،برای همین زنصاحب صبح ها درب لانه اردکهارا دانه به دانه اردکها رامی گرفت .یعنی درب لانه راکم باز میکندتا اردکهابه نزدیک دم در میامدن نر هارا ول میکردن مادهارا می گیرند دو بال اردک رابایک دست جمع میکرد نگه می داشت وبادست دیگر یک ضربه نه زیا محکم مابین دوبال و دم رویکرد میزد(این عمل زدن اگراردکی درشب تخم نکرده باشد،توشکم منده باشد وقتی روی کمرش میزند اردک میترسدازتوشکم ماندباشد ول میکند آن تخم حرکت میکند میآید زیرشکم نزدیک میشود.)آن کسی که این کار راانجام میدهد،دست به زیرشکم نزدیک دم دست می زند می فهمد این اردک و دیشب تخم کرده یا نه اگرنکرده باشد آن اردک بر میگردد به لانه هرچندتااردک وهرچند ساعت داخل لانه میماند وبعضی ازاردکها تخمشان دیر میرسد برای همین درشب وحتی بعدازچندین ساعت روز درلانه توروز تخم نمیگذارنداگرصاحبش نگاه نکند این اردک تخمش را میبرد درزمین که چراگاه می اندازد.ابن عمل اردک را میگویند (بیلی ،مورغنه دوزی داره،)درفصل بهار وتابستان زمان نشاء است اردکها واز هارا رها نمی کنند. یک جایی درست میکنند بنام(جار۲۴۷'-) این جاررا کسانی خانه شان نزدیک رودخانه باشند لب رودخانه درست می کنند یک قسمت این جا توآب رود نصف دیگران خشکی است .واگررودخانه نزدیک نبود گوشه حیاط همین کار را انجام میدهند ویک طشت پر آب داخل جار میگذارند هرچندساعت بادست آب پرمیکنندکه این حیوانان آب برای آب تنی انجام بدهند آب داشته باشند.؟وقتی اردک ها وغاز ها جار میرونددیگر دل واپسی ندارندکه تخم بیرون ببرند درآن روزهراردک یاغاز تخم میگذاردبعد ازتخم گذاشتن،شروع میکند داد زدن برعکس شب وشبها تخم میگذارندصدایی ازاینهادرنمیاد.اگرروز تخم کنند دادفریاد راه میاندازند.آن دسته اردکها وغازهادرشب تخم نکرده اندصبح برکشت به لانه می دهند تاتخم کند.بعد ازتخم کردن درداخل لانه آنقدر داد بیداد راه میاندازد تاصاحبش بیاید درلانه رابازکند.اگریکی باشد صاحبش دربازمیزارد برود واگر اردکها بیشترباشد وآن یکی سرصدا دارد صاحبش می فهمددرلانه راباز میکند همان اردک داد فریاد دارد را آزاد میکندباقی اردک وغاز را درداخل نگه میداردتاتخم کنند.؟تاآخرین اردک تولانه است تاصدا همه جغ دادفریاد ( ماک ماک،ماک ماک) میکنند.ولی در داخل جار تخم می گذارند چندتایی دادسرای می دهند زیاد دادزدن ندارند .بااین سر صدا صاحبش میفهمد همه تخم کردن اگر لانه باشندآزاد میکننددراین زمان ماده هاسرصداسر میدهند نر نزدیک باشدواو واردمحوط یاحیاط وخانه وبرای حمایت از اواین هم صدا (مش،مش،مش مش مش )کردن کمک میکند تاصاحب خانه آنها را آدمند . ؟بعدازآزادکردن مرغ واردک غاز نوبت (چمکه یاچیری۲۴۸'-)صاحب این ماگیان ریزوبعدازرها سازی مرغان واردک وغاز نوبت(کولشکن مار۲۴۹'-) وآنهاراازاد میکند. هرکدام این حیوانان برای خودشان دانه دارند باید بدهدمرغان دانه درشت میخورند مانندبرنج ،وپلو ،وجو ،شلتوک، اکوته،ودانه های دیگر وجیر هادانه ریز بنام (شوکور یاشُکور۲۵۰'-) همراه بانیم دانه برای جیروچمگه می ریزد برای همه ماکیان وجیر و کلشکن ماردانه میریزد وبعداز دانه آب میزارندبرای چیرها درداخل نعلبکی یاظرف ها کوچک چند تاپرآب میکند برای آنها .وبرای بیلی وغاز درنزدیکی خانه رودخانه یابرکه باشد دانه اینهارادم رودخانه یا برکه میریزند وگرنه یک طشت پرآب میکنند درروز آن طشت دانه میریزند. وقتی اردک دانه میخورد باید درآب ،،چورچور،،بزنند دانه باآب بخورند. آن دسته اردکها که برگشت به لانه خورده اندبعد از تخم کردن آزاد شدندبرای آنها دانه میزارد آنهارا راهی دوستان شان میکنند.البته همیشه دانه به این ماکیان نمی دهند در بعضی مواقع اگردانه نباشد ونابود (باآکوته) میباشد.در یک هفته دوسه وحده غذایی صبح شب این ماکیان ،آکوته ،میباشد.؟))