ویرگول
ورودثبت نام
حیدر پور آقاجانی
حیدر پور آقاجانی
حیدر پور آقاجانی
حیدر پور آقاجانی
خواندن ۲۰ دقیقه·۱۰ ماه پیش

کتاب گیلان فصل چهارم قسمت اول

(رونوشت ازکتاب گیلان پژوهش گران ایران )
(گیلان درگذر ازدوران پیش ازتاریخ ) بکارگیری اصطلاح پیش از تاریخ prehistory برای تمامی دوره هائی است که ازچگونگی گذشت زندگی انسان درآن دوران تاریخ مدونی دردست نیست وتنها ازروی آثاری که ازدرون غارها ویازیرزمینهای مناطق باستانی پیدا می‌شود می توانیم در راه شناخت وتعریف آنها گام برداریم .۱۳۳'-13 که این موردمی توان گفت که انسان اولیه درگیلان (شاید درهمه جاکره زمین)زندگی خودرادرشکاف کوهها غارهاودر بستر و های خشک شده وقدیمی آغاز کرده غارها ها که عمولاً بابالویی تپه هاوکوهها کنده میشد،نخستین ناهگاه جانداران ازجمله انسان علف خوار آن دوره۱۳۴ '-14k بودبا زندگی وسرمای شدید باعث یشود تا د۱ض.ردورن غارها پناه بگیردویاباکندن غار خانه ای26,dبسازد.وبرای محافظت خود ازکسی زدن درندگان دهانهً غارراباسنگهائی مسدود سازد وازورودانسان ویاحیوان مزاحم درپناهگاه خود جلو گیری کند،زیرادرآن دوران نه تنها حیوان بلکه انسانهانیز یکدیگر راشکار۱۳۵'-15kمیکردندانساندوره علف خواربود. هرچه راکه می توانست بخورد اززمین می‌کند ومی خورو، رفته رفته برای دفاع ازخود درمقابل جانوران ابتدایی سنگ وبعد ازاستخوان اسبابهائی ساخت. شکار برای اومفهوم زندگی ومرگ راداشته وبرای ادامهً زندگی ناچار به جنگ وستیز بودگذشت.۱۳۶'-16k.قرنها به آویزهای زیادی آموخت ،به خردکردن وتراشیدن سنگ چخماق دست زد ودرعین حال خانواده ای رانیزپدید آورد واز راه شکارهای خانواده را فراهم ساخت .با چندن سنگهاوپوشاندن دیوار وسقف آنها ازشاخ وبرگ درختان برایخودخانه ای مساحت.دردورهً مزو لیتیک mesolithic یامیان سنگی دراین سرزمین انسانها کم کم به صورت گروه‌های کوچک درجنگلهای وسیع به شکارپر داشتند. سگ نخستین حیوانی بودکه هم در پیدا کردن وکشتن جانوران به انسان کمک می‌کرد وهم برای نگهبانی اومورد استفاده قرار می گرفت...تجارب انسان درکار تماس باخیواناتله دارای را به وجود آورد که ازپوست وپشم وشیر حیوانات گله استفاده می‌کردند. مسکن او که در مرحل ابتدائی غارهای طبیعی بود به مقتضای آب هوا به صورتهای دیگرتغییر یافت.باابزارهائی که ازچوب وسنگ ساخته بود به آماده کردن پوست حیوانات پرداخت وآنها رابرای حفاظت بدنش ازسرما به کار گرفت.ازسنگ سخت شکننده آتشزندساخت وباآن شاخه های درختان را تراشیده صاف کرده باتیزکردن نوک چوب ابزاری به صورت نیزه برای شکار حیوانات به‌وجود آورد وقدیم ترین ابزار که انسان این ناحیه توانست بسازد ابزارشکار وماهبگیری بود. خوراک نباتی اوباسکار شکار وماهی توام کردید وهمین امر اورا درمسیر استفاده از آتش واهلی کردن حیوانات قرارداد.نیاز انسان به‌ادامه حیا ت وتنازع بقاناگزیر اورا به اندیشیدن وتفکر وا داشت وبه پایگاهی راند که می تواندنشانهً فرزانگی باشد، رسیدن اواز مرحلهً شکار به مرحلئه شبانی ودامداری نخستین نتیجهً این فرزانگی بود . آن زمان که درشکار مهارتی بدست آورد ازشاخ برگ درختان و الیاف نباتی،دام وتله هائی برای شکارحیوانات درست کرده آواز برخی حیوانات برای بارکشی استفاده کرد وکم کم به جائی رسیدکه ازیک جفت حیوان نر وماده گله ای فراهم آورد وازاین حیوانات برای قسمتی ازغذای کودکان خودفراهم ساخت.مردم گیلان اینک به مرحلهً کشاورزی نزدیک می شدندوقطعی است که برای رسیدن به‌این مرحله باید مراحل متوسطی راپشت سر می‌ گذاشتند. شایدهمچون کشاورزان سر زمین‌های دیگر آن هنگام که دانه ها رادرو کرده حمل می‌کردند پاره ای از آنها به زمین می ریخت وپس ازمدتی سبز میشدوباتکرار این واقعه بهراز روئیدن نباتات پی‌بردن. ((گیلان درعصرنوسنگی ادامهً شرائط اقلیمی گرم ومرطوب باحالتی تعدیل بافته))
(آغازنفوذانسان درنواحی جلگه ای) پس روی یخبندان هاسبب ایجادتغییراتی درآب وهوای کرهً زمین گردید. باگرم شدن تدریجی هوا درمناطق جنگلی، از جمله گیلان آب هواگرم وهمراه بارطوبت شد.درسراسر دامنه های کوهستانها و مین‌های پای کوهها استعداد زمین برای رویاندن نباتات،گستردگی مراتع وچمن رازهای وسیعی رابه دنبال داشت.آب شدن برفها ویخهائی که بر کوهها وقله ها انباشته شده بود سبب تندی جریان رودها وسیلابی شدن آنهاگردید. تندی جریان آب خاک کوههارامی شسته واین آبرفتهادرجلگه های نزدیک به ریاست مخصوصاًدر وسوی رودهاجای گرفت. گیلان سرزمین مراتع جنگل بوده انسان که برزندگی درکوه خوکرده بود خوراک خودرا باآنچه که می توانست اززمین ودرختان ویاازراه شکار حیوانات به دست آورد تاًمین می نمود.جلگه های سر سبز ،ازپای کوهها تانقاطی نزدیک به ساحل در شرائط مساعدی برای رست حیوانات مهیا می‌ساخت. حیوناتی که انسان از آنها بهره می برد راهی جلگه هاشدند وانسان نیزخود راحاضر کردتابه دنبال حیوانات درجلگه هاجائی برای ادامهً زندگی پیداکند.شکل زندگی حالت تازه ای به‌خود گرفت وشرایط ادامهً حیات مخصوصاًدرروزهای قحطی،مردم راواداشت تا برای فرارازخطری که همهً آنان راتهدیه می‌نمود به دامان اجتماع پناه ببرند.زندگی جمعی.آنان را به پیروی ازنظمی خاص فرا می‌خواند وچنین نظمی ،یعنی کردن نهادن به نوعی قانون، دررفتا وکردار آنها حتی هنگامی که به شکار جمعی می پرداختندبه خوبی نمایان می‌گردید (درزندگی اشتراکی آنها ملک وزمین زراعتی بلکه آذوقه ومواد غذائی نیز مال همگان بوده.) بدانجام رعایت می شد که اگرکسی در جنگل هم می خواست چیزی بخورددرحالی که می توانست به تنهائی آن رامصرف کند کسانی راصدا میکرد تادرخوردن غذا بااوشرکت شوند .)(ازابن زمان قدیمی ترین کل امان اجتماعی یعنی قبیله clan متکل ازمجموعهً خویشا وندانی که دریک زمین زندگی میکردن وعادت مشترکی داشتند)مشکل گرفت،کم کم موقعیت برای تشکیل عشیره tribu که ازاجتماع چندقبیله وزیر فرمان یک نفراداره می شد،مهیاگردید(نوع زندگی باعث شده بود تاخویشاوندان نزدیک باهم دریک سر زمین بسر ببرند.آنها بدین ترتیب توانستند به کارهائی بپردازند که برای انجام آن همکاری چند نفر لازم بود. این نوع زندگی تاحدی مشکلات آنهاراازمین برمی داشت. انسان که درعصردیرینه سنگی جایگاهی جز غاروپناهگاهها وکلبه های ابتدائی از شاخ و برگ درختان نداشت مقدمات خانه سازی را آموخت. کف اتاقها گلی ودیوار آنها ازشاخ های درختان بوده که روی شاخه هارا باگل می پوشاندندوسقف اتاق از نی وکاه وجَکن وپوست درختان درست میشد.،((بایدتوجه داشت که خانه سازی نخستین حرکت انسان پس ازترک غارها و پناهگاه‌های ابتدائی بود.درسیستم مالکیت دسته جمعی وسائل تولید، ساختن خانه های عمومی موردتوجه قرار گرفت وخانه هائی ساخته شد که درهر یک ازآنها چند نفر یا چندخانواده زندگی می‌کردند.ساختن خانه هائی ازاین نوع موجب شدتاانسان اززندگی کوچ نشینی دستودریک!محل زندگی نماید؟!، ارباب هیچ دخالت به خانه نداست )) ((توجه داشته باشید که هرکجائی که دوتاپرانتیز زدم نه اینکهدر داخل کتاب تعریف شده و داشته باشد برای اینکا نوشته ام رااثبات کردن جمله هایم درباره ارباب ورعیتی وخانه های ارباب توجه بیشتری داشته باشید؟! گفتم اربابها اززمان صفویه ویاقاجاریه آمدن وخانه اربابی این خانه ها از انسانهای اولیه وبعدها بنام دارجین ویا درچین این خانه هاهیچ دخالتی ارباب ها نداشتن واززمان انسان های اولیه به تمدن یا به ساخت سازی بردن)) (توجه داشته باشی تعریف زیر درساخت سازاز انسانهای اولیه)
توجه داشته باشید این قسمت تعریف از خانه سازی از زمان انسان های اولیه تاساخت ساز هادرآن زمان چیزی مثل داس وتبرویاتیزی وصنعت مانند امروز نبود درآن زمان تیزی که بادست خودشان ازسنگ تیزی ساخت بودن و استفاده می کردن وچون خانه سازی در آن زمان یااتدائی بوده بعداز ازغارخارج شدند یابیرون آمدن درزیرآفتاب گرم نشستن بعد یادرختی سایه ویازمانی سرماشدشدندو بابر
خورد هوائی سرد ویا گرم جلو گیری ازاین دونوع هوا بایدخودشان رامحفظ کنند دست به الاچق زدن ویابرپا وساخت ساز شروعش.این الاچق هم سایه دربرابرآفتاب وهم جلوسرمارادربرابر بدن بدون پوشش بودند می‌گرفت کم کم تیزی رادرست شدچوبها راتیزکردن برای شکار کردن ازپوست حیوانات شکارشده راوشش شدبرای بدن تا جلو سرمارامی گرفت وبدن عریان را پوشانیدندوخودشان را پوست درحیوانات محفظ کردندو وقتی خودشان راحفظ کردن دربرابر گرماوسرما وجائی برای حفظ کردن درزمان خوب محفظ باشددربرابر درندگان گزندگان خانه سازی از لاچق به خانه سازی رابرپاکردن که درختهارابعدهاکمی جلوتر وپیشرفترکردن خانه راساخته بودن سوراخ سنبه ها راباخاک گِل پرکردن تامحافظ به خانواده کنندوبعدهاکم کم به خانه سازی پیشرفت کرده با قدیمی ها نزدیکتر است باساخت سازهاخانه های بنام دارجین می باشد که بیش از۲۰۰ سال دربعضی ازروستاها وجودخدمت دارد . این خانه هابنام( دارجین یا درچین۱۳۷'-)این خانه ها دارجین نوع ساخت سازی بیش از ۲۰۰سال آخر درروستا هااست درآن زمان این نوع خانه بوده چون درآن زمان تیزی نبود ویابوده نه مثل امروزه تیزی دست سازبوده ودرختان را ببرند وصاف کنند .وبیشتر درختان راسر وته درختان را می بریدن روی هم می چیدن چپ وراست می بردن بالا تابه اندازه احتیاج داشتن می چیدند .این درختهارا بعدازچیدند روی هم دیوار وسقف آماده می‌شود سوراخ سنبه رابا خاک گِل پرمیکردن یک درب کوچک می گذاشتن برای رفت آمدهادررادرساعتهای سرد ونفوذ درندگان وگزندگان با شاخ برگ وسنگ جلو ورود را می بدند. این خانه سازی تازمانی که تیزی امدخانه مدیرنترشد، ساخت سازها بهتر شد ودرختان را بعدهااز بریدن سر وته دوطرف درخت را بافاصلیه حدوداً۲۰ تا۲۵سانتیمتر (گازه۱۳۸'-)می‌زدند وتا تنه درخت درآن،،گازه،،جابگیردوهم ازلغزندگی وهم روی هم چیدن جلو گیری ازسور خوردن می گیرفت ودوسر ودوطرف چپ وراست که درخت روی هم قرار می‌گرفت با(ویریس۱۳۹'-) می بستند تا این چوب یادرخت چیده شده روی هم لغزندگی وحرکت جلوگیری شود.این بستن بایس شدتادیوارهای خانه یا وهم چیدن به ارتفاع چهار نیم تاپنج متر بدون تکان خوردن یالرزش ساخته می‌شد درهمین خانه ها برنج باساقه خشک می کردن. وبعداز آمدن ارباب هااین خانه هاگفتن اربابی است، درزمان قبل آمدن حکومت عمربوده وبعد ازآمدن اربابهابه نام ارباب رعیتی بنام ارباب نام گرفت. البته بعدازارباب رعیتی تشکیل شد این خانه ها وبعد هاهرنوع که خانه ساخته شد ،به اسم ارباب رعیتی بود.بعدازآمدن آهنگر ی وتیزی داس وتبر خانه سازی مدیرنترشد وقتی میخ اره آمد بازمدیرنترشدخانه ها(زگالی۱۴۰'-)شد وجائی دارجین راگرفت . ولی آن خانه هاتاسال دهه۷۰ درمناطق کوه روستا های دور ازشهر وجود داشت.؟!چون مدیرنتر شدن ودرب وپنجره وروشنائی به داخل خانه ها واتاقها داده‌شد. واین خانه زگالی مدیرن وکم کم ساخت سازها به مدیرنتر رسیدو یعنی بعضی هاهرکس دستش میرسیدخانه ها را وطبقه وجاو خانه ایوان بود بالائی ایوان هم طبقه دوم (تلار۱۴۱-) درست می کردن (بیشتر از این باید درصفحه خانه سازی بخوانید)این خانه زگالی ۱۴۲'-)درسالهای ساخت ساز دوطبقه درجوارآن خانه هائی دارجینی بناء ومی ساختن .،(تعریف از این خانه ها را درصفحه خانه سازی بخوانید.،)( اماچندتا جواب به سوال های مردم از شهر های دیگربه این استان میایند ومیپرسند جواب آنها را بدهم چرا مردان تو قهوه خانه ها یک چای میخورند ویه سیگار میکشند توقهوه خانه بسر می‌برند؟!(قهوه خانه های درشمال و در روستاها ،همه روستا های شمال از یک قهوه خانه تاچند تا قهوه خانه دارد برای همین درروستاها قهوه خانه شمال زیاد می باشد ،حتی روستا کوچک یک قهوه خانه درروستا برای مردم روستا یک نوع سرگرمی میباشد چون ازسر زمین بعد از آبیاری یاکشاورزی یک فنجان چای صرف کردن تمام خستگی راازتن بیرون میکند وبرای خوردن یک فنجان چای دوباره برمی گردن برای آبیاری ویاکشاورزی ودیگربه خانه برنمی گردد تازنش یک استکان چای جلو شوهرش بزارد چو ن اوهم سرزمین برنج یاچای یابرای کسی دیگر به کار مشغول است یعنی زن ومرد هردو سرکار است. دوم مردم روستاها جمع میشوند تو قهوه خانه ها بجز که یک فنجان چای برای رفع خستگی ودر آن مکان برای دورهمی جمع شدن خوبی این است. که برای مشورت وراهنمایی دراین اجتماعی وحتی برای آبیاری ویاآبداری هم دراین قهوه خانه ها به کار می‌رود، یک زمانی درشمال قهوه خانه زیاد بود وهروزهم هست حتی همه روستا هااین قهوه خانه رواج داشت ودارد امروزه بااینکه شهر ها وروستاهای دیگرکشور این قهوه خانه برپاکردن بیشتر ازشهرهای شمالی، درقدیم تاسالهای قبل از۷۰ در شهرهای وروستاهای شرقی قهوه‌خانه بوده ومردم به قهوه خانه ها رفت امد میکردن ومردم شمال اجتماعی تراز مردم شهر های دیگربودن هستن، برای همین رفت آمده هاجمع شدن تواین جورجاها وبرخوردها اجتماعی تر هستن .همین بایس می شدن درشبها به خانه یکدیگر می روند وبرای شب شینی چندساعتی دورهم باخانواده جمع می‌شوند با یک چای دوتادانه میوه صحبت کردن تا پاسی ازشب خانه یکدیگر می بودن هم احوال پرسی بود وهم دیداروهم درد دلکردن ازیکدیگر گرفتاری هاباخبر شدند ازیکدیگرواگر ازدستش چیزی بر می‌آمد کمک میکردن.،گفتیم ،، یک سیری افرادازشهرهای دیگر ازمن و شایدازکسانی دیگرمردم شمال می پرسیدند ،چرا؟ مردم شمال درروز توقهوه خانه هاجمع می‌شوند ویاسیگارمی کشند و چای میخورند والبته دربالا ،قبلان جواب دادم که را مردم شمال یا روستایان درقهوه خانه هاجمع می‌شوند این نوشتم تا دیگر ازمردم نپرسند.(درپیش گفتارخودم ودر صفحات گذشته کمی بیش توضیح دادم وبرای چه این کتاب نوشتم این صفحه هم برای همین نوشتم ده درصد جواب پرسش مردم این کتاب به ضحن من زدتا دست به قلم شدم جواب را دراین کتاب بیاورم ده درصد برای این بود وهشتاددرصد هم برای رسم واداب وفرهنگ وده درصد هم برای کم کم زبان های گیلکی مردم دارد ازمیان می‌رود. ودارد برمی گردد به فارسی یابهتر بگویم نصف فارسی ونصف دیگر گیلکی وزحمت های مردم این منطقه فرهنگ کهن این مردم دارد به نابودی می‌رود نویسندگان به تاریخ این منطقه نوشته اند ولی به زحمتهاوزحمتهارسم فرهنگ این منطقه ننوشتندتامردم شهرهای دیگر سالی ماهی چندروزی که درشمال بسرمیبرند مردم شمال را توقهوه خانه هادیدن فقط این نیست که میپرسند برای کشیدن سیگار ویاخوردن یک فنجان چای جمع شوند (والبته دربالاجواب دادم.(جمع شدن درقهوه خانه هایک فنجان چای یک‌کم کشیدن سیگار نیست بلکه درقهوه خانه برای جویاحال واحوال ومشورت کردن دیدارتازه کردن پرس جو ازیکدیگرهستن.،)پس فقط برای خوردن یک فنجان چای چند پوک زدن سیگار درقهوه خانه ها جمع نمی شوند.،البته شاید کمی هم مردم عادت کردن هرکی باشد همین فکر است؟))
(رسم وِیریس رَیسی) وِیریس رَیسی۱۴۱ '-) رسم دیگری از رسم های منطقه درقدیم بود. این رسم وِیریس بیشتر کسانی که خانه سازی داشتن درقدیم وقبل از میخ وهرچیزی درست میکردن مانند کندوج یا طویله ویاتلیمبار که سربندی داشت؟ برای این کار باید وِیریس ریسندداشتن. العمل وِیریس ریسی تا اوایل امدن میخ هم کسانی که دستشان نمی رسید حدعقل سربندی خانه رابا میخ انجام می‌دهند این مردم وباوِیریس سابق کاررا انجام میدادن که وِیریس جای میخ کار می کردن .ودرقدیم قبل ازمیخ بیایدوِیریس بوده .هرکی می خواست خانه بناءکند وبیشترین بستها با وِیریس بود هر کی تصمیم داشت که خانه بسازد چند چیز راقبول از شروع باید انجام می داد. یک چوب یا درخت به اندازه یک خانه دو اتاقه یا حتی یک اتاقه چوب را آماده میکرد دران زمان چوب زیادبود، دوم زمین مورد احتیاج جای خانه ، وسوم وِیریس بودکه باید آماده می‌کرد این وِیریس را یک یادوشب مردم محلی رادعوت می‌کرد وبعدازشام می‌آیند برای وِیریس ریسی وهرکی دارند می‌آیند به همراه هرچه توخانه دارند مانندپرتقال و(خوج وکونوس۱۴۲'-) وتوخانه یاتوباغ سرزمین داشت واگر صاحب خانه نداشت مهمانان باخودشان می‌آورند برای شب چهره صاحب خانه یاصاحب وِیریس هم توخانه هرچه داشت با همراه چای دم می کرد آن شب هرچه بود تقدیم به مهمانان وِیریس رس میکرد. تانیم های شب دورهم می نشستند وِیریس می ریسیدن وباهم صحبت میکردن باهم شوخی خنده میکردن. ودرنهایت درساعت استراحت یه میوه چای میخوردن دوباره آن شب یاهرچندشب که تا تمام نشوده هرشب گروه عوض میشودن فامیلان شاید هرشب می آمدن ولی تاپاسی ازشب این اهالی محلی باهم باخوشی خندان وِیریس را میریسیدن واین وِیریس ازدونوع مواد استفاده می‌شود. یک نوع ساقه برنج بعد ازخرمن کردن ساقه نشکسته خم نشوده صاف است در قامت خودش صاف است آنهای که خردشده باشد نیست صاحب میداند.چ دومی مواد نوعی بنام گالی است که این گالی با گالی ،ی، که برای سقف خانه استفاده می‌شود فرق دارد (گالی برای سقف را خرگالی) درشمال نام میبرند این گالی برای این کار استفاده می‌کنند. گالی وِیریس یا حصیرگالی نام میبرند) این گالی قدش تادرَنهایت یک متروبیست میباشد به رنگ سبز کمی زردی میزند و دوطرف لبه دنده دنده ریز وبعداز بریدن یک تا دوروزتوآفتاب می مانند تاپلاس نرم میشو د آن دنده ها ضیعف می‌شودوگرنه برخور می‌برد.نشانه این گالی است ،خرگالی قدش تادومتربالاتر می‌رود رنگش سبز کبودی کمی نیم گرد است.؟این کار در یک جاجمع می شوند به یک دیگر کمک می کنندمی گویند یاوری این کار یاوری برای یک نفر نیست بلکه برای همه مردم اهالی روستا است .همه برای همدیگرکمک میکنند؟!)
(پیچ ریسی ) پیچ ریسی ۱۴۳'-___ این پیچ ریسی یک نوع دیگر از ریسندگی.ازهمان وِیریس یاپیچ ریسی است . پیچ فقط مخصوص کاربردشت وجمع آوری کردن برنج است .ووقتی برنجهای درومی‌کنند برای جمع آوری برنج دروشده راباید دسته ودرز کنند بایداین پیچ باشد تابرنج راببندن دسته دسته کنند هرکی زمین برنج دارد میداندچند درزیادسته زمین برنج دارد برای آن زمین خودش آماده می‌کند چندروز یایک هفته قبل ازبرنج به زردی می‌رود صاحب مزرعه از ساقه برنج ال پیش یاگالی این پیچ یاوِیریس رامی ریسند. پیچ یاوِیریس یک فرق دارد پیچ ته ساقه برنج بعد از خوشه دانه جو را گرفتن آن ساقه ویاگالی رابه اندازه انگشت شست دست کمی بیشتررا به دوقسمت تقسیم یا نصف می‌کنند دونوک این گالی یابرنج راچندسانتیمتر تو هم می‌کنند دروقت تابندن ومحکم شود انقدرمی پیچانندتاخوب پیچ بخورد ومحکم شود ومیگویندپیچ این پیچ یکلایه است فقط دور خودش می پیچانند وتابیده می‌شود طول این پیچ درنهایت ۱۵۰سانتی متراست می‌گویند پیچ ویاوِیریس ازهمین ها است ساقه برنج ویاگالی را بردوقسمت می‌کنند و یک اندازه به قطر انگشت کوچک دست وهرطرف ایندوطرف مانند،طناب می تابند ویا می ریسند وجاو می‌روند کم کم به او مواد اضاف می کنند تاهراندازه موارید احتیاج است تاچندین متر میخواد.بعد سر تابیده آنتالیا یاساقه راگره می‌زنند چون اگر ادامه بدهند گره را باز می‌کنند ویاتمام میکنند؟!) ((قبل ازتحویل سال وجوانان ونوجوانان رسم دارندبرای شب عید))قبل ازتحویل سال دوهفته مانده به سال نو جوانان ونوجوانان حتی میان سالها هم این رسم بود برای خودشان سرگرمی داشتن آن هم این بود (مورغنه جنگ ۱۴۴'-) این جوانان ازسرکار کشاورزی بر می‌گردن دم غروب بخصوص چند ساعتی آخر دم غروب دورهم جمع می‌شوند برای خودشان صحبت شوخی می کنندمیخندند چند ساعتی دورهم می‌گذرانند. ازچند روز تادوهفته مانده به عیداین جوانان برای خودشان برنامه دارند بنام (مرغنه جنگ ) این مورغنه جنگ قبل ازعیدشروع می‌شود تاسنزده سال. این یک نوع وبازی یا سرگرمی برای این جوانان و نوجوانان بوددم غروب ودور هم جمع شوند. صبح فردا بایک روی شاد می‌روند سرزمین . هرکی می برد و یعنی بعضی هاطرف مقابل می‌برد مرغنه رامی برند خانه و بعض هاشم دل سیر دارند دوستان ورفیق هاجمع می‌کند چندتا چوب جمع می‌کند دورهم (آنچه فراوان است چوب) آتش برپا میکردن ،،مورغنه ،،هارا باخته وبرده رادم آتش میگذارند چندنفری چنددقیقه ی دورهم جمع هستن وحرف شوخی می‌کنند بعداز پختن با خنده شوخی می خورند این قدر ها همه روستاها (این حرفهامال قبل از انقلاب) یک دوتا مغازه یاقهوه خانه داشت جوانان دم غروب جلو مغازه جمع میشودن خبراز یک دیگرمیگرفتن .توروستا هانودو نه درصد این مغازه هافقط بقالی یاقهوه خانه نیست و نبود.بلکه یک مغازه چندنوع کار مشغول بودن وکارانجام میدهند. یعنی یک قسمت این مغازه یاقهوه خانه یک قسمت بقالی جلو مغازه میوه وگوجه پیاز سیب زمینی می‌فروشد درجوار بقالی کارخرازی انجام می‌ دهد یک گوشه مغازه یک بشکه نفت۲۲۰لیتری گذاشته بودنفت می فروشد مواحیتاج روستایان را ورابرده می‌کند. جوانان هم دم درمغازه جمع می‌شوند یک دیگرازکارهای جوانان شرط بندی بوده که درشمال ازاین قبیل شرط بندی ها زیاد است وقتی می‌خواهندشرط ببندندمثلان یکچیزی درهم بخورند وازمغازه می‌خریدند میخوردن یکچیزی هم به گیرص مغازه می‌آمد. این ( مورغنه یامرغونه)درمنطقه می‌گویند. مورغنه جنگ تاسنزده بدرادامه دارد ویک نوع سرگرمی بچه هادردم غروب بعداز سرکارب می‌گردن برای رفع خستگی بااین باری به‌راه می اندازند وخوش می باشند.تاصبح دوباره بروندسرکارباخوش شادتاغروب دیگر جمع شوندمغازه
مثل همیشه ؟!))
(گِلکارویا گِل کارکردنخانه۱۴۵'-) درزمان قدیم وخانه های قدیمی باچوب گِل دیوار میکردن. این دیوار هرفصل یک بارگِلکارمی کردن. واین کاریک نوع تمیزکردن به درودیوار خانه هابود.گِلکارکردن برعهده زنها است.خاک گِل کار ازهرخاکی یاگِلی را برای گِلکار بدرد نمی خورد. برای این کار گِلمخصوص این از خاک قرمز یارس باشد . گِلکار ازاسمش پیدا است که از گِل وکار گِل کار کردن وهرگِل راخانم ها برای این کار قبول وانتخاب نمی کنندحق هم باآنها است. باید خاک یاگِل باید سرخ باشد واین خاک رس یاقرمز هرکجا پیدانمیشد.بایدچندین نقطه زمین را بیش ازیک متر دریک متر بهمان ارتفاع میکردن تا گِل مورد دلخواه که به کارشان بیاید .مرغوب بودن خاک برای گِلکار به‌کار می آید می‌کنند. اگر می‌خواهند دیوارخانه رارنگی یعنی دورنگ دربیارندبایدخاک که رنگی است رنگ خاک خاکستری یا مایل به سیاه پیدا کنند.این هم شاید به چندی نقطه جا رابکنند تاخاک مورددلخواه مانند قرمز سیاه یا خاکستری راپیدا کنند . این زنها زحمت زیادی می‌کشند.برای پیداکردن خاک باب دلخواه باشد به گِلکار کردن هم باب دلشان باشد. درزمان هایقدیم خانه ها زگالی بود.بخصوص خانه هایروستایان وباید برگردیم به قدیم وقدیمها شهرهاآنچنان رونق نداشت شهرها به آن حدوآنچنان آبادنبود.؟حتی شاید شهرتجمعی خانه سازی شهری نبود .شهریهاهم زگالی بود مردم بدنبال رفاه حرکت کردن شهرها کم کم بزرگترشدند کسب کارکمی رونق گرفت کسانی که وض مالی وپول دار بودن یا شودند.؟خشت خام سرخ درست می کردن باخشت سرخ خانه بناءمی کردن.باقی خانه هازگالی بودن.بعدازانقلاب جاده سازی ها آمد ومیان دوشهر باهم وصل شدند وجاده بوجود آمد صنعت پخت خشت آخر همراه جاده وماشینها کم کم راه افتاد خانه های شهری باآجر شدند خانه های روستایی هاتادهه چهل زگالی بود. لذاخانه هایبرجاده شاهی بود رو یه رونق پیش رفت حرکت کردن وخانه ها با آجر یا باآمدن دستگاه بلوک زنی خانه ها بلوکی کردن.روستایان هم خانه هارا باجاده سازی روستایی نزدیک به شهرها دم جاده روپیش روی یااززگالی به فراتر رفت روبه آجر وبلوک شدند.وبازخیلی خانه هاروستایان تا دهه پنجاه زگالی وسقف گالی ویا کاه،ی ،دیده شده. برای تمیز کردن این خانه هازگالی مانندخانه همشهری هارنگ ونقاشی نمی توانستن رنگ کنند. ولی باخاک قرمز گِلکارمیکردن خیلی قشنگ میشد. وبرای دورنگ درآوردن بایدازخاک سیاه‌یا کم رنگ (طوسی) همراه باخاکستر آتش آن گِل که طوسي یا سیاه کم رنگ وروشن تر می‌کردند ودیواربیرون از اتاق خانه راتابه قدباخاکستری گِبکار میکردن کمتر از یک نقاش یا نقاشی کردن نبود . البته بستگی داردبه گِلکارگر که چطور گِل کار کند درنیمی از دیوارخانه راسطح کف اتاق تا جایی که دست می‌رسد خاکستری انجام میدادن ببالا دیوار را باخاک سرخ گِلوار میکردن وخیلی زیبا قشنگ میشد. بعضی جاهادیوار خانه برای اینکه زیباتر جلوه دهد قشنگ شود باخاک طوسی رنگ وبه همراه خاکستر آتش را بیشتر میکردن ویا خاک سرخ با خاکستربه رنگ های دیگر برای ورود خانه روی ایوان دیواربیرون این کارهارا انجام میدادن.این هم دختران باشوق ذوق اینکارانجام می دادن. هم خانه تمیز میشد وهم زیبا وقشنگ درمی آمد مردم شمال به زیبایی همیت زیادی قائل می باشند. در زیبائی خودشان وخانه محیط زندگی خودشان بسیار همیت میدهند.(اگردرشمال روی سنگ علف یاسبزه نشود زیا گزاف نگفتیم وبعدازمردم شمال توحیاط خانه دور ورخانه باشمشادوگل گیا حیاط خانه را سرسبززیبا می‌کند. واین را گفتم تابه زیبائی وقشنگی بسیار همیت .؟)این کارها با پیدا کردن خاک سرخ یاهرنوع خاک به دلخواه خودشان برعهده زنها است.آوردن این خاک مورداحتیاج زن ومرد به همراه یکدیگر است.بیشترین این خاکها راه‌اندازی دور باشدوزنها باطشت به سرمی گیرند می‌آورند وبیشترین این کارها زنهابه همراه یکدیگر یا همیاری چندتا زن مردها همسایه گان با کمک یکدیگر خاک را می‌آورند برای آنها میبرند. ودراین کارها مثلاگِلکار کردن خانه ومحیط با همدیگرکمک میکنند.می‌کنند.(این گِل رابرای آماده کردن تابه گِلکاربرسانندچندمرحله کاردارد.این کار، کارزنهااست چون بایدباب دلشان آماده کنند.این گِل به‌خانه رسید باید داخل جز گِل هرچه باشدجمع می کنند.(آکوته یافَل۱۰۷'- ) پوست نازوک برنج این بنام فَل با(چُوپارهَ هَواچَن و هَواتن ۱۰۸'-) بعداز هواتن اشغال هاودرشت هارامیگیرند به گِل اضاف میکنندآب هم اضاف ومخلوط میکنند. آب فل گِل مخلوط شده را لگدمال می‌کنند انقدر لگدمیکنند.شبی
همان کاه گِل لگد می زنند تااین گِل ازخودش درزمان لگد مال صدای از این گِل دربیاید وبه حالت چسب ناک شود. وقتی به دیواد می مالندخوب بچسبد وهم یک لایه نازک از این گِل به دیوارمی مالند تاچندماه خاک پس ندهد. این کارکه انجام می دهندتیکه پارچه است بنام (پِیتهَ)بااین پِیتهَ می کنندکه یک وقت داخل گِل سنگ ریزتیز یاشیشه ریزدرداخل نباشد. وبه دست نخورد وزخم نکندبااین پارچه کشیده می شود.این گِل کارکردن به چسبیدن مانندنقاشی عمل کنند.؟! گِلکارکردن برای سال نو باگِلکارکردن دیگر فصل‌ها دیگرکمی فرق داردگِلکارکردن دیگرفصل ها مانند گِلکارکردن شب عید نیست وزیاددربندنیستند وبه درودیوار هارابایک نوع خاک یاگِل هم گِلکار می‌کنند زیاد ملاک و دربند به دردیوارنیستندوچی رنگ باشد فقط تمیز باشد. چون باید به دنبال خاک رنگی بچرخند تاآن گِل رنگی راپیدا کنند.دوم که دراین فصل‌های نزدیک به عیداست این گِل مخصوصاًبرای سال نوبیشتر به‌این گِلکار همیت میدهند.؟ برای همین دراین فصل های مردم رفت آمدزیادی نمی کنندهمیت نمیدن همه سرشان به کارخودشان است.در این فصل فقط گِلکارمی کنندکه خانه تمیز باشد وبعدازکار کشاورزی تمام شددوباره گِلکار انجام میدهند به خانه ها می‌رسند.درزمان عیددیدبازدیدزیاداست و وقت مردم زیاد است بگِلکارکردن بیشتردقت می‌کنند. وباهمین گِل وخاک بادقت بیشتر باگِل های چندرنگ درمیاورندتاخانه رازیباتر کنند.درزمان خانه تکانی شب عید وگِلکارانجام وشسته شو کردن وسائل خانه وشستن حصیر ها ورخت لباس وسائل خانه دراین زمان قیل قال ازعید وکاری درمدت قبل ازخانه تکانی ازپدر ویا بزرگترخانواده که آنهااز بزرگانخودشان یاد گرفته اند وبه ارث برساند وامروزهم همینطور زنجیروار وصل شده به این عادت کرداند .ازپدر به پس رسیده تاحالا ازهمان راهی پدروبزرگترهارادرپیش گرفته آندو راه راادامه میدهند .گِلکارهم ازمادر به دختر همینطور تاروزی که خانه از کاه گِلی ویازگالی بودن دربیاید. روستایان هروقت از کشاورزی تمام می‌شود دست کشیدن خانه تکانی می کردن همراه گِلکارمیکردندوحصیر هارامیشستند وتمیز میکردن.بعدازدروکردن برنج اولی برنج راخرک می زننداین خانه تکانی وگِلکار کردن شسته شوتمام وسائل خانه راانجام میدهند. قبل ازباران بیاید زمستان شروع شود بااین کار راانجام میدهند وتاشب عیدقبلان تعریف کردام.؟!))














































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































































انسان اولیهگیلانکره زمینزندگی
۲
۰
حیدر پور آقاجانی
حیدر پور آقاجانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید