? رونیکا
? رونیکا
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

زمین را تمیز نگه داریم! ( اثری از خودم)

نویسنده : رونیکا رضا سلطانی ( خودم )

تصویرگر : رونیکا رضا سلطانی ( خودم )

یک روز که رونیکا داشت کتاب می خواند یک ستاره دنباله دار دید و گفت : حیف شد من خیلی دوست دارم به زمین بروم آن هم با دایناسور ها ی عروسکی.
او گفت من می توانم یک سفینه فضایی بسازم اما با چی ? آهان فهمیدم شاید بشود با بستنی یک سفینه فضایی ساخت .
فردای آن روز رونیکا از آقای بستنی فروش ۱۰۰ تا بستنی خرید و شروع به ساختن سفینه کرد . ساخت سفینه ۱ هفته طول کشید ! اما او یکی را برای اینکه در فضا همراهش باشد می خواست و یادش آمد که پسر خاله اش ( رادوین ) می تواند و حتما مشتاق هست که همراه او باشد.و به او تلفن زد ، رادوین هم موافق بود .
جمعه آنها به با سفینه ای که از بستنی ساخته بودند به فضا سفر کردند . امااااااا این سفر خیلی طول نکشید چون خیلی زود سفینه از هم جدا شد و حتی نزدیک بود یک دایناسور گوشه ی سفینه بستنی ای را گاز بزند. آنها شکست خوردند و بستنی ها یواش یواش آب شدند و سفینه سقوط کرد .
آنها با خود فکر کردند و مشورت کردند و گفتند چه کار کنیم که دیگر سفینه امون سقوط نکنه؟ ؟؟؟؟
و رونیکا گفت آهان فهمیدم ! میتونیم یه سفینه زباله ای بسازیم و باز هم رادوین هم با رونیکا موافق بود.
آنها به یک فضا نورد رسیدن رونیکا از فضا نورد پرسید : می شه مارو با سفینه ات به زمین ببری .

فضانورد گفت: بله که می شه
و آنها را به زمین برد آنها بلافاصله به خونه اشون رفتن و زباله ها خونه اشون رو جمع کردن و شستن .
مثلا : بطری شیر مسواک تاریخ گذشته ... ولی ولی امکان نداشت ! اونا تونستن به زمین برسن و ایده سفینه زباله ای عالی بود



و اما چرا ! چرا زمین ناراحت بود؟؟؟؟
زمین پیش دستی کرد و پرسید :چی شده دوستان من ؟
رونیکا گفت : چرا شما هم ناراحت و اخمو هستید زمین مهربون؟
. زمین گفت :آخه هیچکس بهم اهمیت نمیده .
رونیکا گفت : چرا ما که کاری نکردیم .
زمین گفت: متوجه نیستید ولی شما انسانها منو کثیف کردید و زباله ها رو توی سطل زباله ننداختید و اونا رو بازیافت نکردید .
رونیکا گفت : ببخشید آخه ما بازیافت بلد نیستیم می شه بهمون یاد بدین .
زمین خوشحال شد و گفت : چرا نمی شه . بیاین پیشم تا بهتون بگم.
رونیکا گفت: باشه حتما . زمین گفت: یادتان باشد که سطل قرمز برای زباله های فلزی مثل در کنسرو در قوطی ...
سطل زرد هم زباله های پلاستیکی مثل آب معدنی ظرف پلاستیکی ... و
سطل آبی هم زباله های کاغذی مثل روزنامه کاغذ باطله ...
سطل سبز هم زباله های شیشه ای مثل قوطی ترشی شیشه ای قوطی زیتون ...
از زباله های تر هم برای درست کردن کود و کمپوست میشه استفاده کرد .
رونیکا گفت : وای خیلی ممنون زمین عزیز که به ما سطل های بازیافت رو یاد دادید .
زمین گفت : قابلی نداشت راستی ! به بقیه بچه های شهر سطل های بازیافت رو یاد بده تا اون ها هم مثل تو سطل های بازیافت رو یاد بگیرن
رونیکا گفت : چشم حتما .
وقتی رونیکا به شهرشان رسید به همه ی بچه های محله طریقه استفاده از سطل بازیافت رو یاد داد و بچه های محله هم به محله های بعدی و زمین پر شد از بچه هایی که طریقه استفاده از سطل های بازیافت رو یاد گرفتند.





من یه دختر کلاس چهارمی یم خلاصه کتاب هارو میذارم و داستان و دلنوشته هم مینویسم و راه حل باحال بهتون میدم و فیلم هم معرفی میکنم! و عاااااااشق کتابم راستیییی! خوشبختم،!.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید