پرهام سلیمی
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

فیلمی درباره عشقی گمشده بخاطر هیباکوشا

فیلمی که  از عشق میگه عشقی که نافرجامه اما به فراموشی سپرده نمیشه
فیلمی که از عشق میگه عشقی که نافرجامه اما به فراموشی سپرده نمیشه


فیلمی که میخوام دربارش بنویسم درباره عشق پسر جوون و شاعری به نام کریستوفر و میکوئه پسری ایسلندی و دختری ژاپنی . و ۵۰ سال بعد از عشق نافرجام درواقع کریستوفر به خاطر میکو زادگاهش رو ترک میکنه و به دنبال رسیدن به عشق خود در رستوران پدر او استخدام میشه تا به اون نزدیک بشه. اونها خیلی سریع ارتباط عاشقی رو از سر میگیرن اما خانواده میکو بعد از بر ملا شده این ارتباط خانه و رستوران را می بندد تا میکو از نگاه کریستوفر دور بشه دلیل این جدایی شاید دروغ کریستوفر به پدر میکو باشه یا هر انعکاسی که این رابطه رو غلط بشمره من فیلم عاشقانه زیاد دیدم اما toch نگاه دیگه ای به عشق داره و اون اینه که پسر مسیر زندگیش رو به عشق می بره تا به دختر مورد علاقش برسه اما سرنوشت داستان دیگه ای برای کریستوفر رقم میزنه . همیشه جدایی شاید تلخ باشه اما عشق هیچوقت به فراموشی سپرده نمیشه چون در قلب ادم میمونه شاید پیام کارگردان فیلم هم همین باشه ...

خوب بریم سر اصل جدایی در واقع دختر اسیر بیماری هیباکوشا بوده بیماری که تاثیر بمب اتم در جنین بوجود میاره و بچه ناقص میشه

بعد از اینکه کریستوفر بعد از ۵۰ سال میکو رو پیدا میکنه میفهمه دلیل جدایی اصرار پدر برای از بین بردن بچه اونها بخاطر این بیماری و نارسایی بوده

کریستوفر میفهمه حتی صاحب فرزندی به نام اکیرا بوده که به سرپرستی سپرده میشه.

حتما این فیلم رو ببینید



شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید