معلم جزیره
معلم جزیره
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

کم طاقت فاقد صبر ؛

من آدم صبر کردن و صبور بودن نیستم دنبال اینم که همه چی زود و تند و سریع جور بشه حتی اگه به قیمت آسیب به روح و‌روان و سختی فراوون و تنهایی انجام دادن اون کار باشه من طاقت ندارم صبر کنم آب برنج به جوش بیاد بعد برنج رو خالی کنم توش نمیتونم صبر کنم که تنور داغ بشه بعد خمیر شکل نون رو بچسبونم بهش!
نمیتونم منتظر بمونم که پارچ پر از آب بشه و من فقط نگاهش کنم!
زمان می‌گذره و تموم میشه باید بینش صدتا کار دیگه رو تموم کنم تا اون پارچ،بطری، شیشه،تنور،غذا یا هرچیزی آماده بشه!
صبر کردن خیلی سخته؛
برای من هنوز سخت تره!
من حتی صبور نیستم که بذارم حرف آدم ها تموم بشه بعد خودم حرفامو بزنم در جواب!
میدونم این یه خصلت خیلی بد و اذیت کننده و بیخود و داغونه ولی دست خودم نیست! برای حلش خیلی راه ها رفتم ولی نشد که بشه؛
درست نشدم،باز. افتادم سرخونه اول
من یه کم طاقت فاقد صبرم که نه تو شغلم میتونم صبور باشم نه تو زندگی کنار آدم ها؛

طاقت صبر
دست نویس های دانشجومعلمی ازدیارجنوب اینجایه معلم چپ دست گاهی وقتا موتورنوشتنش فعال میشه ومینویسه :)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید