سنجاقک ها را نكشيد آقايان
مرگ مرگ مى آورد.
من يک سنجاقكم
هلى كوپترهاى شما سنجاقک نيستند
من يک ماهى ام
وقتى كه سرخ شده
به تمنّا نگاه مى كند
من يک ماهى سرخم.
به پرنده ها شليک نكنيد آقايان
مرگ مرگ مى آورد
حالا كه فقط
از سوراخ تور نصيحت تان مى كنيم
مى دانيم در تابه تان سرخ مى شويم.
اما شما كه طير ابابيل را ديده ايد
ما جز همين پرِ كوچک مان چيزى نداريم
اما سنگ هايى كه در كف مان جا مى گيرند
چندان بزرگ تر از سرتان نيستند.
مرگ مرگ مى آورد آقايان
به ما شليک نكنيد
كه شما هم مى ميريد.
◾
يعقوب بروايه* دانشجوى من بود
با ردا و عصا به سوى تو بال مى زند مرگ
بگريز يعقوب بروايه بگريز.
تلألو شادى در چشمت
نمى گذارد چهره ى مرگ را ببينى
يعقوب بروايه بگريز.
تو در ستايش زندگى به خيابان رفته بودى
مرگ به تو هديه كردند
بگريز
يعقوب بروايه بگريز.
◾
شليک نكنيد آقايان
گلوله هاى شما مى مانند در هوا
روزى به سوى شما مى آيند.
اين سرپناه عمومى است كه گلوله هاى شما مى درند
هيچ اعتمادى
به سقف ترک خورده ى آسمان نيست.
شليک نكنيد آقايان
هيچ كس نمى خواهد كه بميرد
از دست شما مى گريزيم
و پاى درخت ها كنار خيابان ها پنهان مى شويم
مانند هزاران امضا
پاى اعلاميه ها
كه نمى شود كارى كرد.
شليک نكنيد آقايان
گلوله دهان را مى بندد
هزار درِ ديگر باز مى كند
▪︎محمد شمس لنگرودی
*یعقوب بروایه (تیر ۱۳۶۱ -تیر ۱۳۸۸)، دانشجوی کارشناسی ارشد رشته نمایش در دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرکز بود که به گزارش وبگاه روزآنلاین در ۴ تیر توسط نیروهای بسیج از بام مسجد لولاگر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از ناحیهٔ سر مجروح شده بود و بلافاصله توسط دوستانش به بیمارستان لقمان انتقال یافت، اما به رغم تلاش پزشکان برای نجات جان وی، در نهایت دچار مرگ مغزی شد و در سن ۲۷ سالگی درگذشت.