برای حل مشکلات و موانع که پست گذشته درباره ی آن صحبت کردیم؛ امام باید با دو گروه آشنا شود؛ یکی توده های تا آگاه و جاهل جامعه که دین را اشتباه فهمیده و به آن عمل کرده اند و دیگری قشر اگاه و تحصیل کرده ای که با وجود تعداد محدود یا عمدا دین را از مسیر حق منحرف کرده اند یا انحرافات را پذیرفته و معارف دین را آنگونه توجیه کرده اند که خود دوست داشته و منافع آنان اقتضا کرده است.
رو به رو شدن با گروه اول، بسیار آسان تر و حل این مشکل بسی سهل تر است؛ زیرا ممکن است این افراد با شنیدن کلام حق آن را بپذیرند و دست از عقاید غلط خود بردارند، اما مشکل اصلی، گروه دوم هستند که با آگاهی و غرض خاص، به تحریف معارف دینی پرداخته اند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
« زمانی قایم ما قیام می کند. آزاری که از ناحیه افراد جاهل به او می رسد، سخت تر از اذیتی که از سوی جاهلان دوره جاهلیت به به پیامبر(ص) رسید». راوی پرسید:« چگونه چنین چیزی ممکن است؟» حضرت فرمود: « پیامبر (ص) میان مردم امد؛ در حالی که مردم سنگ و صخره و چوب و تخته های تراشیده را می پرستیدند و قائم ما که به سوی مردم می اید، آنان آیه های قرآن را توجیه کرده؛ با آنان بر ضد امام زمان استدلال می کنند.(غیبت نعمانی، ص ۲۹۷)
از دیگر مشکلات سر راه حضرت، وجود بدعت ها و مبارزه با آن ها است. این مسئله، مانع هدایت برخی افراد بوده و حضرت مهدی علیه السلام ناگزیر به مبارزه با آن ها است.امام باقر علیه السلام در توصیف زمان ظهور امام مهدی می فرماید:
هیچ بدعتی را وانگذار، مگر اینکه آن را از ریشه بربرکند و از هیچ سنتی نمی گذرد، مگر این آن را برپا خواهد کرد...( بحارالنوار، ج۵۲. ص ۳۳۹.
این نشان از غربت و تنهایی امام را دارد که عامل اصلی آن شناسانده نشدن به افراد جاهل و ثابت قدم نبودن افراد عالم و مذهبی است و این مشکل تنها با معرفت و بصیرت قابل حل است.