۱- پررنگ ترین کلمه ای که تو ذهنمه: "هیچ"
۲- اگه تعداد یه چیزو تو جهان بیشتر میکردم: "آدمایی که به معنای همه چیز فکر میکنن. انقدر فکر میکنن تا کلمه ها و ایده ها تو مغزشون جا نمیشه و منفجر میشن. بعد شهر پر از آدم هایی میشه که دنبال ایده های خودشون می گردن ، کف خیابون ، تو آسمون ، گاهی افکار منفجر شده ی دیگران رو اشتباهی برمیدارن ، گاهی زندگی هاشون به خاطر ایده های اشتباهی جا به جا میشه ، هویتشون رو از دست میدن یا به دست میارن."
۳- اگه یه رایحه بودم: ی آدم مست که بیشتر وقتا پاش رو زمین نیست نصف شب ها توی خیابون راه میره ، دیوونه وار قهقهه میزنه و سیگار رو بین انگشتاش تاب میده.تو فکر میکنی چه عطری داره؟ دود؟ شرابی که تا خرخره خوردتش؟ نه. اگر نزدیکش بشی تنها چیزی که حس میکنی عطر " بی همه چیز بودن"شه. تصور کن منم همون عطرم.
۴- اگه یه شیء بودم: روان نویس
۵- اگه یه رنگ بودم: نیلی.
۶- اگه یه قدرت ماوراءالطبیعی داشتم: هر جا که دوست داشتم زمان رو متوقف می کردم.مثلا تو سینما ، همه چیز ثابت میموند و من به خوراکی های ملت ناخونک میزدم و برمیگشتم سر جام=)
۷- اگه یه ژانر بودم: ترسناک ، علمی تخیلی
۸- اگه یه نوع قهوه بودم: اسپرسو(حتی تلخ تر)
۹- اگه یه حس بودم: بی حسی ، دژاوو
۱۰- اگه یه مکان بودم: اتاق عمل بیمارستان
۱۱- اگه یه چیز تو طبیعت بودم: همون درخت پیری که روز و شب همونجا ایستاده ، مردم بهش تکیه میکنن ، زیر سایه ش استراحت میکنن و در نهایت بدون هیچ توجهی از کنارش میگذرن.
۱۱- از چی متنفرم: اینکه آدما بهم میگن وقتی باهام حرف میزنن فکر میکنن مزاحمن.
۱۲- چی باعث میشه تصمیم جدی واسه خودکشی نگیرم : مگه دیوونه ام؟ البته شاید هستم که نمیخوام بمیرم. اما در حال حاضر تنها دلیل اینه : "دیدن روزی که بیمارستان خودم رو داشته باشم."
۱۳- تو چه کاری استعداد دارم: مبهم حرف زدن و پیچوندن همه چیز
۱۴- چی منو از دپرس بودن نجات میده : خوردن پفک و آب هندونه ، نشستن جلوی آفتاب و کتاب خوندن، بالا و پایین پریدن با اهنگ های maneskin
۱۵- طولانی ترین تایمی که رو یه آهنگ قفلی بودم: ۱ سال ( لکه های مشکی از شروین- هنوزم گاهی که این لکه های مشکی میان سراغم بهش گوش میدم)
۱۶- کاراکتر انیمه مورد علاقم: اش-بنانا فیش
۱۷- چیزایی که دوسشون دارم: خودم ، آبی ، میم های INTP ، دفترچه ها و پلنر ها ، دفتر های شطرنجی و نقطه ای ، کتابخونه ، زیست شناسی.گرافیک.