سلام به همه! من سارا هستم، یه نویسنده زمینی که چند ماه پیش یه سفر فضایی هیجانانگیز به سیاره #پروکسیما آغاز کردم. سفری که پر از چالشها، تجربیات جدید و البته درسهای آموزنده بود.
اولین قدمها در دنیای جدید
وقتی برای اولین بار به پروکسیما رسیدم، همه چیز برام غریبه و ناشناخته بود. نه زبونشون رو میفهمیدم، نه از فرهنگ و آداب رسومشون خبر داشتم و نه با تکنولوژیهاشون آشنا بودم. فقط یه دفترچه خاطرات و یه قلم داشتم و یه عالمه سوال توی ذهنم که بیصبرانه منتظر جوابشون بودم.
به یاد دارم که وقتی از سفینه فضایی پیاده شدم، یه منظره شگفتانگیز رو دیدم. زمینهای سرسبز، کوههای بلند و آسمانی صاف و آبی که تا چشم کار میکرد، ادامه داشت. موجودات فضایی با شکل و شمایلهای مختلف توی خیابونها در حال رفت و آمد بودن و صداهای عجیب و غریبی از همه جا به گوش میرسید.
اولش کمی ترسیدم، اما فضاییهای مهربون خیلی زود به من کمک کردن تا با محیط جدید آشنا بشم. اونا من رو به یه خونه قشنگ توی یه روستای کوچیک بردن و با غذاها و نوشیدنیهای خوشمزهشون از من پذیرایی کردن. خوشبختانه، خیلی زود با یه گروه از فضاییهای مهربون و البته کمی عجیب و غریب آشنا شدم. اونا با حوصله و صبر و حوصله به من کمک کردن تا با دنیای جدیدم آشنا بشم. زبونشون رو یاد گرفتم، با فرهنگ و آداب رسومشون آشنا شدم و حتی یه ذره هم از تکنولوژیهاشون سر در آوردم.
یکی از خاطرات جالب من توی این روستا مربوط به یه روز جمعه بود. توی این روز، همه مردم روستا دور هم جمع میشدن و یه جشن بزرگ برپا میکردن. اونا لباسهای رنگارنگ میپوشیدن، غذاهای خوشمزه میپختن و با هم آواز میخوندن و میرقصیدن.
من هم توی این جشن شرکت کردم و کلی به من خوش گذشت. با مردم روستا آشنا شدم، باهاشون حرف زدم و ازشون چیزهای زیادی یاد گرفتم.
آموزشهای فضایی: سفری در دنیای دانش
یکی از مهمترین بخشهای سفرم، دورههای آموزشی بود که توی پروکسیما گذروندم. توی این دورهها، چیزهای زیادی درباره تاریخ، علم، فرهنگ و هنر پروکسیما یاد گرفتم. همچنین، مهارتهای مختلفی مثل نویسندگی، ترجمه و ارتباطات بینفرهنگی رو هم تمرین کردم.
یکی از درسهای جالب و آموزندهای که توی این دورهها یاد گرفتم، مربوط به تاریخ پروکسیما بود. من توی این دورهها با تمدنهای مختلفی که توی این سیاره به وجود اومده بودن آشنا شدم و فهمیدم که پروکسیما هم مثل زمین، یه تاریخ پرفراز و نشیب داره.
همچنین، در این مدت مطالب زیادی درباره علم و تکنولوژی پروکسیما یاد گرفتم. من با اختراعات و اکتشافات فضایی پروکسیما آشنا شدم و فهمیدم که مثل زمین، توی زمینه علم و تکنولوژی پیشرفتهای زیادی کرده.
چالشهای نویسندگی در دنیای فضایی
یکی از چالشهای بزرگ من، نوشتن برای موجودات فضایی با فرهنگها و زبانهای مختلف بود. من باید یاد میگرفتم که چطور مفاهیم رو به سادهترین شکل ممکن به مخاطبم انتقال بدم و از زبونی استفاده کنم که همه و البته گوگل بزرگ متوجهش بشن.
به یاد دارم که یه بار از من خواستن که یه مقاله علمی درباره چیدمان خونهی ادم فضایی ها، برای یه گروه از کرمهای فضایی بنویسم. کرمهایی که عمرشون فقط چند روز بود و هیچ درکی از تاریخ و زمان نداشتن.
من برای اینکه بتونم این مفهوم رو بهشون بفهمونم، از استعارههای مختلفی استفاده کردم. مثلا چیدمان های مختلف ، رنگ هایی که میتونن استفاده کنن یا اصلا از کجا مبل و تلویزیون و اینا بخرن .در این مقاله، از فراز و نشیبهای خرید وسایل، انواع دکوراسیونها و استایلها، از مدلهای انتخاب شده توسط بقیه و از همه چیزهایی که توی این سیاره اتفاق افتاده بود، براشون تعریف کردم.
اولش فکر میکردم که کرمها هیچی از حرفهای من نمیفهمن و فقط دارن به من خیره میشن. اما بعد از تموم شدن مقاله، یهو همه کرمها شروع کردن به دست و پا زدن و جیغ و داد کردن! انگار که یهو همه چی رو فهمیدن و کلی ذوق کردن.
بعدا فهمیدم که گوگل یه سیستم ارتباطی خاص بین خودش و کرمها داره که برای ما انسانها قابل فهم نیست و گوگل براشون ترجمه میکنه. و اون جیغ و دادها و دست و پا زدنها، نشونه خوشحالی و فهمیدن مفهوم توسط اونا بود.این تجربه به من یاد داد که برای نوشتن برای موجودات فضایی، باید خلاق و انعطافپذیر باشیم و از روشهای مختلفی برای انتقال مفاهیم استفاده کنیم.
وای خدای من! یه هفته دیگه آزمون داریم و همه دارن دیوونه میشن!
فضاییها و زمینیهای توی دوره آموزشی حسابی استرس دارن که کیا توسط کاپیتان فضایی برای ماموریتهای بعدی انتخاب میشن و کی باید به سیاره خودش برگرده. منم مثل بقیه، یه ذره استرس دارم.امروز صبح با یه گروه از فضاییها همصحبت شدم. اونا هم مثل من استرس داشتن و نگران بودن که توی آزمون قبول نشن. با هم حرف زدیم و به هم روحیه دادیم.امیدوارم که توی آزمون قبول بشم و بتونم به سفرم توی کهکشان ادامه بدم. شما فکر میکنید که قبول میشم؟
راستی، شما تا حالا توی یه آزمون مهم شرکت کردین؟ چه حسی داشت؟
بیاین توی کامنتها از خاطرات آزمونهای مهمتون و استرسها و هیجانهاتون بگین!
پ.ن: اگه شما هم تجربههای فضایی جالبی دارین، حتما برای من بنویسین. من عاشق شنیدن داستانهای شما از کهکشان هستم!