دلم نمیآید چاقاله های درخت زرد آلو رو بچینم و نگاهم به آن خیره شده که ناگهان خودش به آغوش من دامن زد و من آن سبز کوچولو رو شستم و بر دهان گذاشتم و مزه اش ترش و تلخ بود نمک بهش زدم شور شد کاش شکر میزدم شیرینم میشد ?دنیای نوجوانی من هم دارد مثل درخت بهار تمام میشود و آغاز جوانی ام فرا میرسد امیدوارم جوانی قشنگتر از الان نیز گذر کند و مرا به پیری زود رس نرساند.