به نام خدا
سوال پنجم:وضعیت اجتماعی و روانی و میزان کارآمدی ناکامان متمایل به مهاجرت در ایران میتواند چگونه است؟
وضعیت اجتماعی و روانی و میزان کارآمدی ناکامان متمایل به مهاجرت در ایران میتواند چگونه است؟
(مهاجر ناموفق:افرادی که علی رغم تلاش ها موفق به خروج از کشور به مقصد دلخواه نشدند یا افرادی که موفق شدند اما نتایج مورد انتظار برایشان فراهم نبود فلذا بازگشتند یا درصدد بازگشت هستند.)
طی پرسش های قبلی به چالش های خروج منابع انسانی از کشور و نیز کاتالیزور های خروج سرمایه انسانی از کشور "مفصلا"پرداخته شد. دو سوالی که در این نوشتار نیز نقش مهمی دارند
بعد از مهاجرت عدهای از ایرانیان به کشور های که در پرسش دوم مطرح شد ، طبیعتا دستهای هم ناتوان از خروج همچنان در داخل مرزها ادامه حیات میدهند(موقتا یا دائم ساکن میمانند ) یکی از چالش های پنهان مهاجرت، حضور افرادی است که کعبه آمالشان در ممالک اروپایی یا آمریکایی تعریف شده(گفته شد تا چه حد بحث بازنمایی از رفاه حاصل از مهاجرت تاثیرگذار است) ولی ناتوان از خروج همچنان مقیم ایران هستند؛ چالشبرانگیز بودن حضور این افراد ناشی از ناامیدی و ناکارآمدی و رخوت شغلی این طیف در داخل است این قشر ناامید از زندگی بسامان در ایران ، توامان و تدریجاً بذر تمایل به مهاجرت افراد خنثی به مهاجرت را نیز میکارند و مدام راه حل زندگی بهتر را به دیگران خروج از ایران یادآور میشوند،ادامه تلاش درون مرزها را بی فایده قلمداد میکنند و عملا از اینجا به بعد بارتمام کاتالیزور های دیگر را یک تنه به دوش میکشند،قشری که خود هنوز موفق به خروج از مرزها برای اقامت دائم نشده ولی طی ارزیابی های حدسی خود ، سعی در ارشاد و هدایت دیگران به سوی اتوپیا دارد.
از اینجا به بعد به نوعی آتش افسوس دوستان و نزدیکان را نیز شعلهور میکند و در ادامه نیز مهاجرتهای موفق یا ناموفق(از حیث انتظارات قبلی مهاجر از سرزمین مقصد-نوشتار پنجم- و یا خروج یا عدم خروج)رخ میدهد و باز در ادامه روند خارج نشدنها موجی ناامیدی گسترده تر میشود یا اینکه مجددا بخشی از سرمایه انسانی موفق به خروج میشوند .
طی تحلیل های قبلی به این نتیجه رسیدیم که از مهمترین عناصرتاثیرگذار این پروسه بازنمایی در روزگار حاظر است.افرادی بدون کسب مهارت خاص و تلاش گسترده به دنبال نتایجی درخشان در زندگی هستند گویا در رسانهها عدهای را مشابه وضع خود در آنسوی مرزها دیدهاند که اوضاع بکری دارند ، فارعغ از اینکه بازنمایی گویای تمام ماجرا نیست و این آگاهی های کاذب فقط کیفیت زندگی را از آنها گرفته و کارآیی آنها را به یغما برده.در عین حال هیچ مجرایی هم برای آگاه سازی جریان فرهنگی مهاجرت در نظر گرفته نشده تا بگوید بدون مهارت(به معنای عام) بنا نیست در هیچکجا وضع بهتر از این باشد.
آمار و روزمره مهاجران ناکام که درصدد بازگشت هستند و از تصور پوشالی خود نادم اند به سختی رسانهای میشود و لنز دوربین ها به سمت مهاجران نتیجهمند هدف گرفته شده بدون اینکه ترسیم مشخصی از علت این کامیابی از مهاجرت مدنظر باشد.
ورق دیگری از زندگی ناکامان مهاجرت مواجهه با معضلات اقتصادی است خواه این داوطلبان از مرزها خارجشده باشند و بعد بازگشته باشند خواه حتی موفق به خروج نشدهباشند.اینان اغلب پس از صرف هزینههای گزاف برای مهاجرت و مدتی فراغت از اشتغال ، دچار درگیری های مالی میشوند و در کنار ناامیدی که در نتیجه اوضاع عایدشان شده بود،متقبل اضطراب اقتصادی هم میشوند.
نتیجه: انتظار میرود آگاهی رسانی در جهت جریان مهاجرت به سمت واقعگرایانه تری حرکت کند تا این رخداد فارغ از نگاه سیاسی در صورت نیاز واقعی صورت گیرد.چرا که مدیریت جماعت ناکامان از مهاجرت نیز از هزینههایی است که ممالک باید برای شیوع موج مهاجرت بپردازند.
●صابر جعفری کافیآباد،استادیارجامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی
●نسیم کوفیگر،تراپیست(اصفهان ، خشمسآبادی کوی ۲۱،سرای مهر)