بسم ا..
در این روزها که طبق گفته سخنگوی دولت به طور میانگین در هر دو دقیقه یک خبر دروغین در شبکههای اجتماعی منتشر میشود.
زیاد میبینیم که عزیزان سایبری با ژست "ما افسران جنگ نرم هستیم و خیلی خفنیم"در اکانتهای توییتر خودشون بالای منبر میرن و برامون از لزوم سواد رسانهای و... میگن.
اما راستش به نظرم علت پیچیدن خبرهای فیک بین مردم نداشتن سواد رسانهای نیست یا حداقل فقط نداشتن سواد رسانهای نیست.
شبکههای اجتماعی واضحا دارن مارو خنگ میکنن، فهمیدنش هم خیلی نیاز به تحلیل و اینها نداره دیگه
پنج سال پیش وقتی یکی میخواست یک گوشی هوشمند بخره، چیکار میکرد؟ میرفت تو دیجیکالا یا سایتهای دیگهی فروش موبایل، بر اساس بودجهای که داره موبایلها رو فیلتر میکرد و بعد مشخصات همهشون رو میخوند، با هم مقایسه میکرد و در نهایت انتخاب میکرد.
اما الان چی؟ یوتیوب رو باز میکنیم و سرچ میکنیم: راهنمای خرید موبایل زیر ده میلیون. بعد دوتا ویدیو میبینیم و بعد از نهایت چهل دقیقه به نتیجه میرسیم که کدوم گوشی رو بخریم.
مثالهای این مدلی زیاده ولی خب اصل حرف من چیز دیگهایه.
شبکههای اجتماعی دارن مارو خنگ و فراموشکار بار میارن، نمیدونم چجوری ولی این انتفاقیه که داره میوفته و به نظرم نه ما، بلکه هیچکس دیگهای هم نمیتونه جلوی این اتفاق رو بگیره.
اما راه مقابله با فیک نیوزها چیه؟
در روزگاری که مردم اولین روایتی که ببینن رو باور میکنن، راه مقابله با فیک نیوزها چی میتونه باشه؟
راه مقابله رو تو جمله بالا گفتم!
مردم اولین روایتی که ببینن رو باور میکنن پس تو اگر میخوای مردم باورت بکنن باید اولین روایت رو داشته باشی(اتفاقی که حداقل در این چهل و خوردهای سال نیوفتاده).
به عنوان مثال در مورد همین ماجراهای اخیر در مورد خانم امینی،اولین خبر این بود : گشت ارشاد یک دختر رو گرفته و حالا اون بنده خدا فوت شده.
حالا اینجا دو روایت داریم :
1-روایت بیبیسی و منوتو و... : این دختر توسط گشت ارشاد شکنجه(یا هر تعریف معادلی)شده و جان داده.
2-روایت بیست و سی و آمنه سادات ذبیحپور :اصلا هم اینجوری نیست ما اصلا گشت ارشاد نداریم،فقط چندتا پلیس مهربونن که به مردم توصیه میکنن حجاب داشته باشن و بوسشون میکنن، این بنده خدا هم اصلا هنوز داستانش معلوم نیست.
3-روایت صحیح:این بنده خدا توسط گشت ارشاد دستگیر میشه،بعد از شدت استرس سکته میکنه و فوت میکنه.
این روایت ها دقیقا به همین ترتیبی که نوشتهم منتشر میشه و نتیجه چی میشه؟
یک موج توییتری راه میوفته با اسم این خانم و با ماهیت اینکه جمهوری اسلامی یک زن رو با شکنجه کشته.(من کلیت رو گفتم وگرنه طبیعتا آدمهای دیگهای با نظرهای متفاوت بودن در این موج)این میشه حاصل روایت شماره 1 بعدش چه اتفاقی میوفته؟ همه میان پای کار از سرویسهای اطلاعاتی گرفته تا پایگاههای خبری خارجی(فارسی و غیرفارسی).
در این برهه صدا و سیما میبینه که عه! ما سه هیچ عقبیم، پس بیا یهو سه تا گل بزنیم بازی رو نبازیم و روایت شماره 2 منتشر میشه، بعد چه اتفاقی میوفته؟ احسنت! صدا و سیما نه تنها سه تا گل خورده رو جبران نمیکنه بلکه جمهوری اسلامی رو به جای سه-هیچ ، چهار-هیچ عقب میندازه.
نتیجه؟ یک موج توییتری تبدیل به یک آشوب خیابانی میشه(واضحه که دست خارجی در کار بوده اما باز هم واضحه که آدم غیر مزدور و جاسوس هم بین معرتضین بوده و کم هم نبوده.)
حالا شاید بپرسید روایت سوم چی شد ؟ روایت سوم نه تنها در چند بخش به بدترین شکل ممکن اجرا میشه بلکه بیست روز بعد از کلید خورد آشوبها منتشر میشه.
حالا سوال؟ چیکار باید میکردیم؟ هیچی، قبل از اینکه بی بی سی و ... بخوان خبری در مورد مهسا امینی برن ما باید فیلمهای دوربینهای مداربسته رو پخش میکردیم که آقا ببین! هیچ کتک و فلانی در کار نبوده و ادامه ماجرا.
وقتی بعد از بیست روز تازه فیلم دروبین مداربسته در میاد(که شاید رسوندش کار 6 ساعت باشه)نمیشه توقع داشت آب رو آتیش باشه و همه رو قانع بکنه.
چرا ؟
1-رقیب شما بیست روز، بیست و چهار ساعته رو این ماجرا مانور داده، بیشتر از 300 ساعت محتوای ویدیویی تولید کرده، هزاران توییت منتشر کرده اون وقت شما میخوای با شیش دقیقه فیلم بری دعوا کنی باهاش؟
2-همون رقیب شما وقتی میتونه بیست روز بدون اطلاع از چگونگی اتفاق داستانسرایی بکنه ، برای اون فیلم تو هم میتونه کلی قصه در بیاره، که درآورد(ولی وقتی تو قبل از اون این فیلم رو به مردم برسونی اون رسما فلج میشه، کاری هم بکنه کسی نگاهش نمیکنه.)
در نهایت، وقتی مخاطب شما دارن خنگتر میشه، کار ابلهانه اینه که سعی کنی باهوشش بکنی، باید بهتر از بقیه از خنگیش استفاده بکنی.(نمیگم سواد رسانه رو آموزش ندیم! ولی آموزش رسانه و سواد رسانه به یک انسان چهل ساله واقعا بی فایده است. شما باید بری از الان به فکر بچههای دبستانی و متوسطهی خودت باشی که در آینده به همچین مشکلی دچار نشی.)
مرسی که تحمل کردین.
خیلی مخلصم!