اهمیت اصالت و اهمیت آن در زندگی بیشتر آشنا می شویم. باید ها و نباید های داشتن یک زندگی اصیل
زندگی اصیل به چه معناست؟
زندگی اصیل به معنای آن است که رفتارهای ما هماهنگ با خویشتن واقعی و ارزش های راستین ما باشد، ارزش هایی که ربطی به فشارهای بیرونی و مطلوب های دیگران و جامعه ندارد.زندگی اصیل یعنی توجه به چیزهایی که واقعا اهمیت دارند. وقتی که زندگی اصیل را تجربه می کنیم، چیزی که از خود به دنیا ارائه می دهیم با من واقعی تفاوت خیلی زیادی ندارد.
جایگاه اصالت در دنیای امروز
ما در دنیایی زندگی می کنیم که اکثرا زندگی خود را در ویترین در مقابل دید قرار داده ایم. چقدر این ویترین با زندگی واقعی ما مطابقت دارد ؟
در عصر جدید، ما مدام در معرض رسانه هایی قرار داریم که به ما می گویند چه کسی باشیم بهتر است؛ چه بخواهیم بهتر است و ... موفقیت، ثروت، شهرت چیزهایی هستند که مورد توجه قرار می گیرند. ما بر اساس این مطلوب های اجتماعی مورد ارزیابی قرار می گیریم .
علاوه بر نقش رسانه ها، تقلید در فرهنگ ما از اهمیت زیادی برخوردار است. والدین دوست دارند ما شبیه آنها و بهتر از آنها باشیم. مدرسه از ما انتظار دارد دانش آموزان کوشایی باشیم و در قالب مطلوب مدرسه قرار بگیریم. هر چه گوش حرف کن تر و مقلد تر باشیم؛ خود را با استاندارد های محیط و معیار های اطراف بیشتر وفق دهیم، بیش تر مورد تائید قرار می گیریم.
از آنجایی که همه ما دوست داریم دوست داشته شده و مورد تائید باشیم، خواسته یا ناخواسته ماسکی بر وجود خود قرار میدهیم. آنچه ما از خود نشان می دهیم، معمولا تصویری است که دوست داریم دیگران از ما داشته باشند و یا تصویری است که فکر می کنیم باید اینگونه باشیم.
چرا اصالت اهمیت دارد؟
وقتی ماسک را می گذاریم در واقع به خود این پیام را منتقل می کنیم که خودمان به اندازه کافی خوب و ارزشمند نیستیم. با گذاشتن این ماسک احساس تنهایی بیشتری را تجربه می کنیم.
زندگی اصیل باعث میشود، اعتماد به نفس و عزت نفس بیشتری به دست آوریم. از بند قضاوت دیگران رها می شویم. در واقع به قضاوت های دیگران وزن چندانی نمی دهیم. خلاق تر شده و سرزندگی بیشتری را در زندگی تجربه می کنیم.
چگونه خود اصیل مان را بهتر بشناسیم؟
خود را زیر نظر بگیرید . رفتار افکار و احساسات خود را در شرایط مختلف مورد توجه قرار دهید . چگونه تحت استرس وفشار روانی عمل می کنید؟ چگونه در برابر چالش ها عمل می کنید؟ لازم است در لحظه بودن را تجربه کنید . هر احساس ، رفتار و فکری که با آن راحت هستید و از آن خودتان است را یادداشت کنید.
سیستم باورها و تربیتی خانواده را مورد تامل قرار دهید. همه ما در سنینی که بسیار حیاتی بوده، تحت سیستم باورهای خانواده قرار داشته ایم. از ما خواسته اند که به گونه خاصی رفتار کنیم. با تعمق می توانیم ریشه بعضی از رفتارها و باورهای خود را بدانیم و اگر عاریتی است آن را تشخیص دهیم.
تضاد های بین رفتار و باورهای خود را شناسایی کنید . مثلا اگر رفتاری نامناسب با یک گروه یا ملیت خاص دارید و یا به خاطر عقاید کسی ، رفتارتان با او به گونه ای غیر منصفانه است، مچ خود را بگیرید . آیا واقعا باور شما با این رفتار همسویی دارد؟ یادتان باشد که خود بیرونی شما سعی می کند در شرایط مختلف به گونه ای عمل کند که سازگار باشد و کمترین آسیب را به شما بزند. خودآگاهی و صادق بودن با خویش، لازمه شناخت خود اصیل است.
شک و تردید های خود را مورد توجه قرار دهید. اگر در مورد یک باور، احساس یا عمل شک و تردید دارید لحظه ای درنگ کنید. شاید خود اصیل تان، شما را از آن باز میدارد و یا شما را به آن تشویق می کند.
شجاعت روبرویی با احساساتی که مدفون شده اند را پیدا کنید. ما ترجیح می دهیم با ناشناخته ها روبرو نشویم و از آنها فرار می کنیم. واقعیت این است که معمولا در اعماق وجود ما ترس ها، غم ها، خشم هایی نهفته است که به ما آسیب زده اند ولی سعی می کنیم با آن نقاب از آنها فرار کنیم. باید شجاعت روبرو شدن با آنها را داشته باشیم و آن ها را بپذیریم و سپس خود را از دام آنها رها کنیم. بعد از آگاهی از یک احساس درونی ( مثلا خشم های فروخورده ) به خود فرصت دهید تا التیام حاصل شود.
اصول اخلاقی و ارزش های خود را شناسایی کنید. زندگی بر اساس اصول و ارزش های اخلاقی سبب می شود زندگی شما اصیل تر شود.
درک خود اصیل، زمان بر است و لازم است که صبور باشید.
از قید افکار، رفتار یا باورهایی که به شما کمک نمی کنند آزاد شوید. یک راه تصویر سازی ذهنی است. باور یا فکر آسیب زای خود را داخل یک بالن قرار داده و تصور کنید که این بالن هر لحظه از شما دورتر و دورتر شده و به بالا می رود. روش دیگر این است که قلم و کاغذ بردارید و آن را بر روی کاغذ بنویسید. سپس یک علامت ضربدر بر روی آن کشیده ، کاغذ را ریز ریز کرده و دور بریزید.
باورهای خود را مورد بررسی قرار دهید. قلم و کاغذ بردارید و باورهایتان در مورد خود، دنیا و اطرافیان را بر روی آن بنویسید. مثلا "من به اندازه کافی خوب نیستم" یا "کسی من را دوست ندارد" یا ..... سپس بررسی کنید که از چه زمانی این باور در شما شکل گرفته است؟ چه کسی آن را به شما القاء کرده؟ چرا همچنان به آن چسبیدهاید و آن را رها نمی کنید؟ و آیا اینها باورهایی هستند که دوست دارید الان داشته باشید ؟
حال به باورهای جایگزین بیاندیشید که باورهای منفی را جایگزین کنند. مثلا "من به اندازه کافی خوب هستم" یا "من یک همراه، همدل و شریک زندگی مناسب را به خود جذب می کنم". این جملات را با خود تکرار کنید (جملات مثبت ).
باید ها و نباید های زندگی اصیل
راست بگویید. همه ما ممکن است برای توجیه رفتار، برای پیشگیری از احساس خجالت و شرمندگی ، برای اینکه خود را خوب جلوه دهیم دروغ های مصلحتی بگوییم . شاید با خود بگوییم که دروغ های مصلحتی ضرری به جایی نمی زنند. این در حالی است که همین دروغ ها، این باور را به ما القا می کنند که خود ما به اندازه کافی خوب و قابل پذیرش نیستیم . صداقت داشتن به ناخودآگاه این پیام را منتقل می کند که هر کس عیب و نقایصی دارد و هیچ کس کامل نیست.
تصمیمات آگاهانه بگیرید. ما هر روز تصمیمات متعددی در زمینه های مختلف می گیریم. دنیای شتابزده امروز ما را به این سمت هدایت می کند که عجله کرده اقدام کنیم که از قافله پیشرفت عقب نیافتیم. بهتر است از سرعت خود بکاهیم . در تصمیمات دقت و تامل بیشتری بکنیم و بر اساس خود واقعی تصمیم و اقدام کنیم . در دنیای شتابزده امروز اجازه ندهید کسی شما را به گرفتن تصمیمی قبل از آمادگی شما سوق دهد.
آنچه از نظر شما درست است را در رفتار و گفتار خود نشان دهید. معمولا دیگران به این نگاه احترام می گذارند . این همچنین نشان می دهد که به دیگران اعتماد کافی کرده اید که خود واقعی تان را به نمایش گذاشته اید.
رشد،توسعه و کمال فردی را بر اساس خود اصیل برنامه ریزی کنید. توصیه های دیگران در مورد اینکه بهتر است اینگونه شغلی داشته باشید یا اینگونه زندگی کنید را نادیده بگیرید مگر اینکه مطابق ارزش های اصلی شما و خود واقعیتان باشد.
حواستان باشد از نردبان رشد و ترقی دیگران بالا نروید که نتیجهای جز پشیمانی نخواهد داشت. مکن است اهداف شغلی شما همسو با آنچه جامعه از شما انتظار دارد نباشد.
در حالی که اهداف خود را دنبال می کنید از خود بپرسید آیا این هدف مناسبی برای من است؟ و آیا به روش درست و اخلاقی آن هدف را دنبال می کنم ؟ اگر پاسخ شما منفی باشد، به احتمال قوی شما نه از فرایند لذت خواهید برد و نه از نتیجه رضایت خواهید داشت.
طرز فکر رشد را در خود پرورش دهید. باید از آموزه هایی که زندگی در مسیر راه شما قرار می دهد درس بگیرید. تا زمانی که درس خود را فرا نگیرید، مدام این درس ها برای شما تکرار خواهد شد.
راهنمای درون خود را جدی بگیرید. افراد مختلف اسم های متفاوتی برای آن در نظر می گیرند؛ خدا، روح ، تائو ، حس ششم .هر چه می خواهید آن را بنامید. ذهنی باز و گوشی شنوا برای ندای درون خود داشته باشید. این ندای درون نباید شما را به کاری غیر اخلاقی دعوت کند. اگر این صدای درون شماست یک جای کار ایراد دارد.
مقصد خود را در زندگی بشناسید. اصالت و داشتن مقصدی در زندگی، با هم مرتبط هستند. مثلا اینکه شرکت خود را تاسیس کنید، برای دلیلی ارزشمند، کاری انجام دهید، سرگرمی خاصی را به صورت مستمر پیگیری کنید. هر چه که باشد مختص شماست و باید آن را دنبال کنید.
از نمایش و نشادن دادن آنچه نیستیم بپرهیزیم. ما هیچ وقت نمی توانیم همه را راضی نگه داریم. باید از تمایل به راضی کردن همه دست برداریم. اگر با رفتار خود باعث آسیب به دیگران نمی شویم، خوشامد دیگران به ما ربطی ندارد و باید راه خود را برویم.
از مورد انتقاد قرار گرفتن نهراسید. اگر بخواهید همیشه مورد تایید دیگران باشید طبیعی است که اصالت خود را از دست می دهید.
به جای سرمایه گذاری بر مالکیت ها، بر ارتباطات خود با دیگران سرمایه گذاری کنید. هر آنچه در تملک شماست نمی تواند ارزش عمیقی وارد زندگی شما کند .شادی، معنا، لبخند، خاطرات و تجارب شما ،همه و همه با حضور افراد دیگر معنی پیدا می کند.
آنچه از شما به یادگار می ماند زندگی افرادی است که به خاطر وجود شما بهتر شده است، افرادی که وجود شما باعث دلگرمی برای آنها بوده است،تاثیری که بر زندگی افراد داشته اید و این تنها میراث ارزشمند شماست.
متواضع باشید . موفقیت ها و موقعیت اجتماعی، اقتصادی شما متاثر از هزاران عاملی است که بسیاری از آنها در اختیار شما نبوده است . پس بی ادعا باشید. دنیا را با کنجکاوی و تواضع نگاه کنید.
منفعل نبوده بلکه خود آغازگر باشید. اینکه رفتار شما همیشه در پاسخ به گفتار و رفتار دیگران باشد باعث می شود از اصالت دور شوید.
عشق به خود و پذیرش خود لازمه داشتن یک زندگی اصیل است . در مواقعی که ذهن شما آرام است با نفس های عمیق، عشق و محبت را به درون وجودتان هدایت کنید. وقتی که از عشق و محبت به خود سرشار شدید، می توانید این محبت را به دیگران هدیه بدهید.
محبت و انرژی مثبت خود را به همه کسانی که با شما در ارتباط هستند بدهید. منتظر نمانید که دیگران چگونه با شما رفتار می کنند. شما با آنها با محبت و همدلی رفتار کنید. هدیه ای که خداوند در وجود شما قرارداده بی ادعا با دیگران شریک شوید. همین امروز با یک لبخند، با یک هدیه کوچک ، با یک تلفن دلی را شاد کنید و خود از این شادی دو چندان بهره ببرید.
باید با خودتان وقت بگذارید. در دنیای امروز، عوامل حواس پرتی با یک کلیک و یا دکمه در دسترس هستند. یوتیوب، فیلیمو، شبکه های اجتماعی، بازی های کامپیوتری بر سر جلب توجه ما با هم در رقابت هستند. دوپامین ترشح شده در مغز، ما را به سمت انها می کشاند.
ما معمولا از اینکه با خود خلوت کنیم طفره می رویم.شاید می ترسیم که با خود واقعی مان روبرو شویم؛ شاید درون ما حقایقی است که از دیدن آن خوشحال نمی شویم. ولی بدون مواجه با درون خود و خلوت کردن با خود نمی توانیم به رشد برسیم و شناخت ما با مسئله بزرگی روبروست. زمانی را برای کتاب خواندن، پیاده روی و خلوت با خود در نظر بگیرید.
قبیله خودتان را پیدا کنید. بعد از اینکه با خود اصیل تان آشنا شدید، بهتر است که وقت باارزش خود را برای کارهایی که برای شما ارزشمند هستند سپری کنید. با کسانی که همسو با ارزش های شما هستند وقت بگذرانید. همراه داشتن این افراد بسیار انگیزه دهنده و انرژی بخش است.
تسهیلگر فلسفه برای کودکان ، علاقمند به فلسفه و روانشناسی، دوره مهارت های زندگی وفور و دوره هایی برای پرورش مهارت های تفکر در موسسه تیزفکری گذرانده ام. به آموزش و یادگیری علاقمند هستم