فرنود حسنی
این روزها ما انسانها از خود لذت نمی بریم، از کار و درآمد و ثروت خود لذت نمی برِیم، به شدت دیگران را مانع و رقیب می پنداریم، با وجود دهها وسیله ارتباطی جدید روابطمان خشک تر و سردتر شده است در خیابان و کار و خانه با هم نامهربانی می کنیم و نمی دانیم چرا؟
"کوهها باهمند و تنهایند همچو ما باهمان تنهایان" الف.بامداد
و بیش از پیش سردرگم هستیم گویی هر چه بیشتر می جوییم کمتر می یابیم.
"آب كم جو تشنگي آور به دست" مثنوي معنوي
و غافل از اینکه ظرف زندگی اینجهانی اندک اندک پر می شود و هر روز بیش از دیروز به فرجام حیات زمینی نزدیک می شویم. فرجامی که سخت نزدیک است و متاسفانه در میان غبار هدفهای کوچک و بزرگ و موقت و طولانی و مکرر آدمی رنگ فراموشی به خود می گیرد.
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد/خیام
و انسان را به سمتی هدایت می کند تا فرصت لذت بردن از عمر کوتاه را از حضول هدفی تا هدفی دیگر مدام به تاخیر بی اندازد غافل از اینکه:
عمر آینه بهشت اما
بیش از شب و روز، تیر و دی کوتاه / اخوان ثالث
زندگی مفهوم سادهای که در تحلیل آن به غیر از خود انسان که شاخصی درونی محسوب می شود سه بعد بیرونی هدف، مسیر و حرکت را در ذات خود دارد. اگر خوب نگاه کنیم در همه تحلیل و برآوردها و دو، دوتا کردنها علیرغم توجه بیش از حدی که به هدف می شود، آنقدر که مسیر و حرکت شاخص هایی مهم و حیاتی هستند هدف اهمیت ندارد.
با فرض اینکه فرصت زندگی بسیار کوتاه است و اصل نیز در زندگی لذت بردن و تجربه کردن است و تاکید بر این موضوع که انسان در انتخاب هدف هیچگاه به نهایت اقناع و ارضا نمی رسد و همیشه در اهداف مادی و معنوی خود را عقب می داند لازم است تا توجه و نگاهی جدی تر به دو مقوله مغفول انسان داشته باشیم.
مسیر و حرکت در زندگی شاخص هایی هستند که بر تحقق هدف نیز تاثیر می گذارند. "مسیر" گذرگاهی است که انتخاب صحیح آن در رسیدن به هنگام و صحیح به هدف موثر است و همواری آن به اندیشه و تلاش انسان باز می گردد و اصل لذت بردن از زندگی نیز در همین نگاه درست و تامل در جوانب مسیر خلاصه می شود و "حرکت" بن مایه پویایی و تحول و ارتقا اندیشه بشری است و روش گریز از خمودی و سستی هاست.
تاکید هدف بر آینده نیامده است و تاکید مسیر و حرکت بر حال و اکنون است و چنین است که وقف هدف شدن فرصت و امکان لذت بردن از مسیر را از انسان سلب می کند و سیر حرکتیاش را نیز نامنظم و نامتوازن می کند و مانع درک صحیح انسان از چیستی و چراییاش می شود.
کاش می شد در میان صدها کتاب با موضوع موفقیت که بر لزوم هدفگذاری و انتخاب هدف و... به عنوان رمز موفقیت بشر تاکید می کنند و ناخودآگاه جهان انسانی را به میدان رقابت و جنگ تبدیل کرده اند کتاب هایی هم باشند تا به انسان بی آموزند به جای اینکه مانند سیستمها و کارخانهها به هدف و تولید نهایی فکر کنند با نگاه به هویت انسانی و الهی خود زمینه ساز لذت بردن از عمر کوتاه و تجربه کردن ابعاد نهان و نهفته شخصیت و اندیشه خود باشد.