فرنود حسنی
بی اغراق نیست اگر بگوییم بسیاری از مناسبات و محاسبات کسب و کارها بعد از شیوع بیماری کرونا تحت الشعاع قرار گرفت. این اتفاق و آثار آن بر روند حرکتی کسب و کارها را از ابعاد مختلفی می توان سنجید و ارزیابی کرد.
1- آثار اجتماعی کرونا در ساده ترین بخش آن منجر به بروز یک پدیده بسیار همه گیر به نام دورکاری شد و بسیاری از افراد به ویژه نسل جدید با این مقوله آشنا شدند و به مرور این سبک کار و زندگی را ترجیح دادند. این علاوه بر بروز بیماری و شرایط سخت کاری توام با استرس و نگرانی برای کارکنان بود.
2- آثار اقتصادی و رکودی: بروز کرونا باعث سخت تر شدن فضای کسب و کار و فروش شد و در نهایت زمینه کاهش درآمدهای شرکتها فراهم آمد.
3- تغییر فرهنگ ارتباطی: بروز کرونا و تداوم آن زمینه ساز تغییر فرهنگ ارتباطی مردم شد و آنها را به جای دیدارهای رو در رو در محیط فیزیکی به فضای مجازی کشاند و به همین جهت گرایش کسب و کارها به تبلیغات محیطی و اجتماعی کم شد و به عکس شبکه های مجازی و وب به فضای جدی تری برای کسب و کارها تبدیل شد.
خوب این سه روند و روندهایی از این دست در ایران هم تاثیر خود را داشت و ما شاهد بودیم که بسیاری از کسب و کارها متاثر از شرایط ناچار به کاهش بودجه های تبلیغاتی، سرمایه انسانی و توسعه ای خود شدند. نیروهای بسیاری در شرکت ها تعدیل شدند و بسیاری از نیروها متاثر از شرایط اقتصادی و اجتماعی گرایش به مهاجرت پیدا کردند.
در کنار این روندها افزایش هزینه های تبلیغات و برندینگ و رسانه از یک سو و افزایش رقابت کسب و کارها در ارتقا سطح فنی و نرم افزاری خدمات از سوی دیگر شرایطی را پدید آورد که اولویت های جدیدی برای سازمان ها شکل گرفت.
1- تلاش برای حفظ نیروهای موجود به دلیل خلا نیروی متخصص
2- تلاش برای تمرکز بر پتانسل ارتباطی نیروهای موجود به منظور بهبود فروش و ارایه خدمات به جای تبلیغات
3- تلاش برای افزایش خرسندی و رضایت پرسنل موجود
4- تغییر رویکرد از مفهوم منابع انسانی به سرمایه انسانی
5- تلاش برای شکل دهی و یکپارچه سازی هویت برندها در اذهان نیروی انسانی سازمانها
با همه این توضیحات و با درک شرایط پیش رو ما نیز در بانک سامان به این نتیجه رسیدیم که توجه به مقوله برند کارفرمایی به عنوان ابزار کلیدی کسب و کارمان در دوره پساکرونا یک موضوع ضروری برای مدیریت هزینه های تبلیغاتی، ایجاد تعادل در اداراک بیرونی و درونی از برند و نگاه به سرمایه انسانی بانک به عنوان مهمترین عوامل در درونزا کردن رویکردها و اقدامات تبلیغاتی و فروش است.
بر این اساس فعالیت های مطالعاتی و تحقیقاتی پروژه برند کارفرمایی را از سال 1400 آغاز کردیم تا بتوانیم ضمن درک درست از آن با چالش ها و مسائل بومی که در مسیر اجرای چنین پروژه ای وجود دارند بیشتر آشنا شویم. اما آنچه واضح است پروژه برند کارفرمایی به عنوان یک مقوله فرهنگی امری است که در طول زمان و حسب شرایط هر کشور و سازمان می تواند متغیر باشد و اجرای آن نیازمند سطح بالایی از بلوغ سازمانی است.
به عنوان مثال ورود آرام آرام نسل زد به فضای شغل یابی به طور ناخواسته لزوم ایجاد تغییراتی را در باورها و انتظارات از سرمایه انسانی فراهم آورده است که در کنار آن دو اهرم کمبود نیرویی انسانی متخصص و مهاجرت فشار زیادی به سازمان ها وارد می کند.
همچنین وجود جریان ارزش نشات گرفته از استراتژی در سازمان ها به عنوان یک ضرورت انکارناپذیر در پیاده سازی مفهوم برند کارفرمایی مطرح است.
برند کارفرمایی چیست؟
برند کارفرمایی درک و تصویر مشترک همه پرسنل سازمان از شخصیت شرکت، هویت کسب و کار و ارزشهای آن است که باید در مجموعه باورها و اقدامات پرسنل نهادینه شود و تبدیل به عمل شود.
ارزش ها و باورهایی که قابل انتقال به نسل های بعدی سازمان و همه لایه های سازمان باشد و قابل تبیین برای جامعه و محیط کسب و کار باشد و باعث بازتاب و بازتولید شهرت و خوشنامی برند شود.
برند کارفرمایی مهم است زیرا:
1- جذب و نگهداری نیروی کار: برند کارفرمایی برای کارجویان یکی از عوامل مهم در انتخاب شغل است. یک برند کارفرمایی معروف و با اعتبار، به شرکت کمک میکند که نیروی کار با تجربه و ماهر را به خود جذب کند و آنها را به عنوان یکی از اعضای موفق تیم خود نگه دارد.
2- رشد کسب و کار: یک برند قوی کارفرمایی، به شرکت کمک میکند که در بازار رقابتی به خوبی شناخته شود و به رشد و گسترش کسب و کار کمک میکند. این برند باعث افزایش اعتماد مشتریان و بهبود رضایت آنها میشود.
3- سازماندهی و هماهنگی: یک برند کارفرمایی قوی، به شرکت کمک میکند که هماهنگی و سازماندهی بهتری در سطح داخلی و بینالمللی داشته باشد. این برند به کارکنان شرکت امکان میدهد که با ارزشها و اهداف کسب و کار آشنا شوند و برای رسیدن به اهداف مشترک همکاری کنند.
4- شناخت بهتر در بازار: یک برند کارفرمایی قوی به شرکت کمک میکند که در بازار شناخته شود و از رقبای خود متمایز شود.
5- ارتباطات عمومی: یک برند کارفرمایی قوی به شرکت کمک میکند تا در ارتباطات عمومی خود موفق باشد. این برند باعث افزایش شناخت و اعتماد عمومی به شرکت میشود و به شرکت امکان میدهد تا با مشتریان، رسانهها و دیگر ذینفعان خود به خوبی ارتباط برقرار کند.
بنابراین، ایجاد یک برند کارفرمایی قوی و مناسب میتواند به شرکت در جذب و نگهداری نیروی کار، رشد کسب و کار، سازماندهی و هماهنگی، شناخت بهتر در بازار، ارتباطات عمومی موفق و بهبود رضایت مشتریان کمک کند.
این مسئله برای شرکتها به خصوص در بازار کار رقابتی و پویا بسیار مهم است و برای آنها میتواند تفاوتی اساسی در موفقیت و شکست به معنای اقتصادی داشته باشد.
پیش زمینه های ضروری برای اجرای برند کارفرمایی چیست؟
پیاده سازی پروژه برندکارفرمایی طبیعتا مانند هر پروژه دیگری با زمانبندی، هدفگذاری و چارچوب های خاص خود همراه است و بر این اساس لازم است در فازهای مطالعاتی و تحقیاتی به نیازها و خلاهای سازمان در این مسیر توجه شود. برخی از گام های کلی در این مسیر عبارتند از:
1- شناسایی و توافق روی ارزشهای شرکت: ارائه و تعریف صحیح ارزشهای شرکت به شرکت کمک میکند که هویت خود را به خوبی تعریف کرده و برند قویای را ایجاد کند. طبیعتا انتظار می رود این ارزش ها به عنوان مسیر اصلی کسب و کارها در برنامه راهبردی شرکت دیده شده باشد اما اگر چنین نبود این اقدام می تواند زمینه ساز تدوین ارزش های سازمان باشد.
2- مشی و فرهنگ شرکت: ایجاد یک فرهنگ شرکتی قوی با ارزشهایی که در راستای اهداف شرکت قرار دارند، به شرکت کمک میکند که با جذب و نگهداری کارکنان ماهر، توسعه و رشد کند.
3- هماهنگی ساختار سازمانی: ساختار سازمانی که به خوبی با اهداف شرکت هماهنگ شده باشد، به شرکت کمک میکند که توسعه و رشد کند و باعث بهبود کارایی و بهرهوری در کارکنان شود. همچنین، ساختار سازمانی مناسب، به شرکت کمک میکند که از طریق پیشرفت و توسعه، برند خود را بهبود بخشد.
4- وجود فرآیندهای روشن و پیشبرنده: رسیدن به یک چارچوب کامل از بایدها و نبایدها در حوزه آموزش، فرهنگ، شیوه های برخورد، ارتقا، هدایت شغلی، شناسایی و جذب نیروی انسانی، پذیرش و پذیرایی از نیروی انسانی از روز نخست شروع به همکاری و...برای هر سازمان مطابق با اصول و شرایط آن سازمان ضروری است.
5- استفاده از رسانههای اجتماعی و وب سایت: استفاده از رسانههای اجتماعی برای ارتباط با مشتریان و جذب نیروی کار، به شرکت کمک میکند که به راحتی با ذینفعان خود ارتباط برقرار کند و برند خود را به خوبی معرفی کند. همچنین توسعه یک وبسایت حرفهای و جذاب به شرکت کمک میکند که بهتر شناخته شود و از طریق آن با کارجویان در ارتباط باشد.
استفاده از راهکارهای ذکر شده به شرکت کمک میکند تا یک برند کارفرمایی قوی و مناسب ایجاد کند و با جذب و نگهداری کارکنان ماهر، ارتباط با مشتریان و دیگر ذینفعان خود به خوبی برقرار کند و به رشد و توسعه کسب و کار خود برسد. همچنین، ایجاد یک برند قوی کارفرمایی به شرکت کمک میکند تا در بازار رقابتی و پویا به خوبی شناخته شود و به رضایت مشتریان خود برسد.
ایجاد یک فرهنگ شرکتی قوی و تثبیت ارزش های سازمان ضرورت بعدی در اجرای موفق یک پروژه برندکارفرمایی است که طبیعتا نقطه پایانی ندارد و باید در طول زمان تبدیل به رفتار جاری در سازمان شود. این فرآیند ایجاد و تثبیت نیاز به اقداماتی دارد که در ادامه به آنها اشاره می کنیم.
1- تعریف و تثبیت ارزشهای شرکت: اولین قدم برای ایجاد فرهنگ شرکتی قوی و با ارزش، تعریف ارزشهای شرکت است. این ارزشها باید با اهداف شرکت همخوانی داشته و در تمامی فعالیتهای شرکت به کار گرفته شوند. برای تعریف این ارزشها، میتوانید به نظر کارکنان، مشتریان و اعضای مدیریت شرکت نیز مشورت کنید.
2- ترویج ارزشهای شرکت: بعد از تعریف ارزشهای شرکت، باید این ارزشها در سازمان ترویج شوند. برای این کار میتوانید از روشهای مختلفی مانند تقدیر از کارکنانی که ارزشهای شرکت را به خوبی اجرا میکنند، استفاده کنید.
3- ارتباط با کارکنان: برای ایجاد فرهنگ شرکتی قوی و با ارزش، باید با کارکنان شرکت ارتباط برقرار کرد و آنها را در فرآیند توسعه فرهنگ شرکتی شریک کنید. برای این کار میتوانید از روشهای مختلفی مانند برگزاری جلسات با کارکنان، ارتباط با کارکنان از طریق جلسات و برگزاری دورههای آموزشی استفاده کنید.
4- ایجاد محیط کار مناسب: برای ایجاد فرهنگ شرکتی قوی و با ارزش، باید محیط کاری مناسبی را برای کارکنان ایجاد کرد. این محیط باید محیطی باشد که از نظر فیزیکی، روحی و اجتماعی به کارکنان امکانات و فرصتهای مناسبی را فراهم کند تا بتوانند بهترین عملکرد را از خود به نمایش بگذارند.
5- مشارکت کارکنان: برای ایجاد فرهنگ شرکتی قوی و با ارزش، باید به کارکنان اجازه داده شود که در فرآیند توسعه این فرهنگ شرکتی شریک شوند. برای این کار میتوانید از روشهای مختلفی مانند برگزاری جلسات با کارکنان، ایجاد گروههای کاری و تشکیل کمیتههای فرهنگ شرکتی استفاده کنید تا کارکنان را در فرآیند توسعه فرهنگ شرکتی به عنوان یک تیم شریک کنید.
6- رهبری قوی: رهبری قوی و کارآزموده، از مهمترین عوامل برای ایجاد فرهنگ شرکتی قوی و با ارزش است. رهبران باید نمونهای برای کارکنان باشند و با نشان دادن رفتارهای مطلوب و پیروی از ارزشهای شرکت، به کارکنان الهام بخشند تا بهترین عملکرد را از خود به نمایش بگذارند.
7- ایجاد فرهنگ بازخورد: برای ایجاد فرهنگ شرکتی قوی و با ارزش، باید فرهنگ بازخورد را در سازمان ایجاد کرد. این فرهنگ باید به کارکنان امکان دهد تا به صورت منظم بازخورد دریافت کنند و باعث شود که آنها بتوانند برای بهبود عملکرد خود، اقدامات مناسبی را انجام دهند.
8- تشویق کارکنان: برای ایجاد فرهنگ شرکتی قوی و با ارزش، باید کارکنان را تشویق کرده تا در راستای ارزشهای شرکت عمل کنند. برای این کار میتوانید از روشهای مختلفی مانند برگزاری جوایز و تقدیر از کارکنان، افزایش حقوق و مزایا و توسعه فرصتهای رشد و پیشرفت کاری استفاده کنید.
استفاده از راهکارهای فوق، به شرکت کمک میکند تا یک فرهنگ شرکتی قوی و با ارزش ایجاد کند که به جذب و نگهداری کارکنان ماهر، توسعه و رشد کمپانی و بهبود عملکرد کارکنان کمک میکند. همچنین، ایجاد فرهنگ شرکتی مناسب، به شرکت کمک میکند تا در بازار رقابتی و پویا به خوبی شناخته شود و به رضایت مشتریان خود برسد.