یادش بخیر روزی که در زمین زندگی می کردیم و گل ها و ودشت هاو کوه ها را تماشا می کردیم ولذت می بردیم ایکاش او روز ها بر می گشت حالا که از زمین رفتیم مریخ همش خشکی و سنگ هارا می دیدیم من یک روز در مریخ از پدرم پرسیدم چی شد که ما انسان ها از زمین به مریخ رفتیم پدر گفت ما انسان ها وقتی رو زمین بودیم اصلا قدردان زمین نبودیم و همش آشغال و زباله هامون رو در زمین و آب ها رها می کردیم و همش موتور ها و کارخانه هامون را زیاد می کردیم و هوا را آلوده می کردیم و همش همین کار رو می کردیم تا به یک روز رسید که من وقتی بچه بودم یک روز از خواب بیدار شدم و دیدم که هوا سیاه شده از وقتی پنجره ها وا میکردیم نمی توانستیم نفس بکش و اخبار می گفت هوا کاملا دارد آلود می شود ما انسان ها برای ادامه نسل مان باید به مریخ برویم که پدر و مادرم ن با بقیه انسان ها از زمین منتقل شدیم به مریخ و این هم عاقبت آلوده کردن و من از پدرم دوباره پرسیدم آن موقع سال چند بود پدر گفت سال 2050 بود من به پدرم با گریه گفتم ای کاش در زمین بودیم??????????