MRN
MRN
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

مفهوم بازی life Gallery (لایف گالری)

سلام. این متن دارای خطر اسپویله.

این بازی اندرویدی با به نمایش گذاشتن فضای سورئال و پشت زمینه آهنگی که داره باعث شده خیلیا از ادامه این بازی بترسن. این بازی به کودکان زیر 12 سال توصیه نمیشود. این بازی برخلاف چیزی که گفته میشه مفهوم بدی در بر ندارد و بیشتر ما را به درک حس مخاطب اول وا میدارد.

در بطن ورود به چپتر 1 وارد میشیم که صحنه دار زدن دو فرد را میبینیم که حال به دلیل این دار زدن پرداخته میشه. در ابتدا نشان دادن اسپرم هایی که به طرف تخمک میرن نشون داده میشه که خبر از بچه دار شدن رو میده که یک دوقلو هستند. یکی از اونها تک چشم و دیگری فاقد دست هست.

خلاصه ای از داستان: راجع به دو فرزند دوقلویی که یکی از اونها تک چشم و دیگری فاقد دست هست. از همون اول با دیدن مراحل بالاتر متوجه کمبود محبت والدین به فرزند تک چشم میشین که همین تنفر دلیل بسیاری از اتفاقاتی است که در این بازی میوفته. این بازی به خوبی مفهوم تبعیض را به نمایش گذاشته.

ما در اینجا به جملاتی که در طول بازی گفته میشه میپردازیم.

  • در اول بازی خود هدیه ای به اسم زندگی بدست میاوریم. (به نوعی به زندگی به چشم بازی و همچنین به چشم هدیه می نگرد)
  • سرنوشت ما توسط بدنی مشترک به هم متصل شد.
  • سوالی که پزشک میپرسد: شما کی هستید؟
  • شما بدن ما را میبرید و مارا از هم جدا میکنید.
  • بعد از وزن کشیدن: تعادل: من در طرف دیگر مقیاس هستم. (جایی که پسر تک چشم در یک طرف ترازو و دیگری در طرف دیگر ترازو همراه با دو وزنه که نشان دهنده پدر و مادر هستند (یعنی برای اینکه این ترازو برقرار باشه (شاید نماد عدل) همه توجهها باید سمت پسر بی دست بره)
  • یک هدیه برای مادر، امیدوارم که دوباره اون رو دور نریزه.
  • امروز یک عکس با خانواده ام گرفتم... بودن در کنار خانواده مرا خوشحال میکند.

به نظرتون تا اینجا سعی در رساندن چه مفهومی داشت؟ درسته هدیه ای که ناگزیر بخشیده شده و همچنین بی علاقگی والدین به پسر تک چشم و علاقه شدید او به خانواده (رابطه یک طرفه).

در قسمت های بعد علاقه پدر و مادر را نشان میده که پدر به پیپ کشیدن و مادر به نگاه کردن گلها علاقه مند هست.

  • بعد از بررسی صندوق کوچک برادرش: من نمیدانستم که او اینقدر اسباب بازی دارد.
  • بعد از بررسی کتاب: بعد از به دنیا آمدن پسر تک چشم دنیا رو به ویرانی میره، او نباید هرگزه به دنیا بیاید. (ماهی هایی جلوی او هستند که از اینجا دو سناریو میتونیم متصور باشیم یا ماهی ها به نفع این پسر کار میکنن یا جلوی اون رو میگرن)
  • آیا من کسی هستم که این همه بدبختیو بوجود میاره؟
  • امروز پدر و مادر من با بردارم رفتن بیرون.
  • در صحنه بعد پسر بدون دست را میبینیم که دستی جلوی او روی میز قرار دارد: پدر و مادرم به من هدیه دادند ولی با گریه به من گفتند که متاسفند.
  • که بعد پرده ای به نمایش درمیاد که داستان رو بیان میکنه (که پدر و مادر فرزند تک چشمشون رو در ازای یک دست به دست ماهی ها میدن برای همین هست که خونه رو ترک کردن).

نتیجه تا این قسمت: انگار کسی دنبال به دنیا اومدن چنین فردی نبوده و همین ویژگیش سبب شده که پدر و مادر نسبت به او تا حدودی بی اعتنا باشند. فردی که ناخواسته برای یک جمعی هست ولی اون متوجه تفاوت خودش با بقیه نمیشه و اون هرکاری میکنه تا توجه اون جمع بدست بیاره اما نمیتونه. این بازی ما را با مفهوم عمیق تنهایی به طور کامل آشنا میکنه که همون مفهوم اگزیستانسیالیسم هست. این پسر به قدری تنهاست که حتی پدر و مادرش نیز به اون بی محلی میکنن (فقط خودشه و خودش). با درک این شخصیت شاید از این بازی تا حدودی بترسین که این ترس خیلی آشناست. نکته ای که برای من این بخش داشت این بود که سعی نکن خودتو به هر گروهی بزور بچسبونی، دیدین آدم هرچقدر تلاش میکنه که مثلا کسی اونو دوست داشته باشه ولی انگار باز هیچ تفاوتی ایجاد نمیشه اینجا باید این برداشت رو بکنیم که اصلا ما شاید تکه پازل اون شخص یا اون گروه نباشیم. حس طرد شدگی، حسی که انگار نبودنت بهتره بودنته که تهش شاید این نتیجه رو بگیری که هرجا بری بدبختی باهاته یا از اطرافیان بهت تلقین بشه که تو باعث تمام این بدبختی و زجر هسی. حس هایی که فکر میکنم اکثرا از محیط تا حدودی گرفتیم اما بستگی به شدت و ضعفش داره؛ اما روزی باید بپذریم ما همینیم که هستیم سعی در بهبود خودم میکنم ولی اگر ایده آلت نیستم مزاحمتم نمیشم، در صورت برخورد زیاد با چنین افرادی قطعا اعتماد و عزت نفستون تخریب میشه. مثل حسی که تا الان از این پسر تک چشم دریافت کردیم. یک مسئله دیگه ای که در این بازی به چشم میخوره خیانت والدین به فرزند و فروختن اون به دلیل علاقه نداشتن به او هست. حس بی اعتمادی به نزدیک ترین افراد زندگیت (با وجود اینکه دوستشون داری اما آنها نه تنها علاقه ای بهت ندارن حتی تو رو هم نیز میفروشن). تا اینجا به دو حس مهم زندگی هر انسانی پرداخته شد

  1. طردشدگی
  2. بی اعتمادی

در روزهای بعد این پست کامل میشود.

منابع:

  1. raddit.com
  2. game knowledg


علاقه‌مند به انیمه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید