امام صادق عليه السلام: مَنْ كافَأَ السَّفيهَ بِالسَّفَهِ فَقَدْ رَضىَ بِما اُتىَ اِلَيهِ حَيْثُ احْتَذى مِثالَهُ؛
هر كس [رفتار] نابخرد را با نابخردى تلافى كند، به رفتار وى رضايت داده است؛ زيرا از الگوى آن پيروى كرده است.
هرکاری که از ما سر بزند، گواهی تایید و ترویج آن کار در سطح جامعه است. به این معنا که ما نه تنها خودمان عامل این کار هستیم، بلکه راضی و راغب به انجام آن کار توسط دیگران نیز هستیم و اینطور است که هر کار به ظاهر فردی ما، نتیجه ای اجتماعی هم دارد. گاه سکوت در برابر عملی نابخردانه، خردمندانه ترین کار ممکن است.
بنابراین بهتر آن است که پیش از هر بازخوردی در مقابل حرف زده شده یا کار انجام شده به این فکر کنیم که این بازخورد، از جانب ما و تجلی از افکار ماست.( و برخورد نامناسب طرف مقابل، آن را توجیه نمی کند.) در ادامه حکایتی از کتاب اخلاق محسنی( از حسین واعظ کاشفی) نقل می کنم. خالی از لطف نیست:
روزی حضرت عیسی روح الله میگذشت. ابلهی با وی دچار شد و از حضرت عیسی سخنی پرسید؛ بر سبیل تلطف جوابش باز داد و آن شخص مسلم نداشت و آغاز عربده و سفاهت نهاد. چندان که او نفرین میکرد، عیسی تحسین مینمود.
عزیزی بدان جا رسید؛ گفت:«ای روح الله، چرا زبون این ناکس شدهای و هر چند او قهر میکند، تو لطف میفرمایی و با آنکه او جور و جفا پیش میبرد، تو مهر و وفا بیش مینمایی؟»
عیسی گفت:«ای رفیق! کل اناء یترشح بما فیه، از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ از اون آن صفت میزاید و از من این صورت میآید. من از وی در غضب نمیشوم و او از من صاحب ادب میشود. من از سخن او جاهل نمیگردم و او از خلق و خوی من عاقل میگردد.»
پ.ن:
تلطف: مهربانی
ناکس: نامرد