مسعود بختیاری (زاده ۲۵ آبان ۱۳۲۰ تهران) نظامی بازنشسته، مدرس دانشگاه و نویسنده ایرانی است، که در خلال جنگ ایران و عراق از فرماندهان ارشد ارتش جمهوری اسلامی ایران بود و ریاست عملیات نیروی زمینی ارتش را برعهده داشت.
بختیاری فعالیت در ارتش شاهنشاهی ایران را از سال ۱۳۳۸ آغاز کرد. او از طراحان عملیات بیتالمقدس بود.
ایشان همچنین کتابهایی با موضع عملیات بیت المقدس، عملیات طریق القدس و نیز کتابهایی با عنوان درسهایی از جنگ ایران و عراق و هشت سال دفاع مقدس نگاشته که در آن به موضوعات مختلف پیرامون نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران در جنگ پرداخته شده است.
اميرسرتيپ بازنشسته عبدالحسين مفيد در برنامه زنده تلويزيوني گفت: در سال اول جنگ، يك فانتوم نقش ارپي جي را بر عهده داشت. با امدن شهيد صياد شيرازي تغيير عمده اي در سيستم مديريت ایجاد و سپاه و ارتش به هم نزدیک شدند.
وی افزود: شهید صیاد شیرازی به گونه اي برخورد كرد كه سپاه ارتش را قبول كرد. صياد شيرازي ستاد خوبي داشت و تنها نبود.
امير سرتيپ بازنشسته مسعود بختياري هم با بيان اينكه امشب ميخواهيم از ٣٠ سال اتهامي كه به ارتش زدند دفاع کنیم درباره مقایسه ای که عده برخی میان نیروهای ارتشی و بسیجی وسپاهی می کنند گفت: به من بگوييد با روحيه انقلابي چطور ميشود تانك و هواپيما را هدايت كرد؟
وی با بیان اینکه در آغاز انقلاب دوستان می گفتند با سپاه بدر رابطه داریم افزود: ولی چرا هیچکس نفهمید که لشکرهای عراق از مناطق مختلف این کشور قبل از جنگ به پشت مرزهای ایران گسیل شدند و آرایش گرفتند. چرا هیچ کس از این اخبار خبر و برآوردی نداشت
مجری: آیا گرفتاری و ضعف ارتش بود که باعث ناکامی و عدم موفقیت سال اول جنگ شد؟
پاسخ جناب آقای مسعود بختیاری: چه کسی فرموده که ما در سال اول جنگ موفق نبوده ایم؟ ما ظرف ۲ تا ۶ ماه اول جلوی ارتش مجهز عراق را گرفتیم .این اسمش موفقیت نیست! این موفقیت نیست که توانستیم ارتش عراق را قبل از اینکه به اهداف خود برسد ،در بیابان های خوزستان در کوه های ایلام و کردستان متوقف کنیم!؟
ارتش عراق آیا آمده بود پشت کرخه و کارون بایسته یا در بیابان بایسته یا سر کوه های بازی دراز بایسته؟ .بلکه ارتش عراق در سال اول جنگ اهداف بلندی داشت و می خواست مسجد سلیمان ، بهبهان ، دوکوهه در خوزستان و خوزستان را جدا کند اما نتوانست. چرا که در مقابلش مقاومت شد.اگر این موفقیت نیست پس چیست ؟
یکی از تعاریفی که امروزه در ادبیات نظامی از پیروزی می شود، این است که مانع شویم از اینکه دشمن به اهداف استراتژیک خود برسد و ارتش ایران مانع از این شد.
و اینکه من می گویم (ارتش)و روی آن تاکید می کنم ،برای این است که نیروی بسیج مردمی فاقد سلاح و فاقد مهارت برای این کار هستند، سپاه پاسداران هم در آغاز این راه است.در واقع در آغاز جنگ، دو یا سه ماه است که سپاه سازمان فرماندهی ،خود را کامل کرده و تا قبل آن سپاه بصورت شورایی بوده.در ماه شهریور یا مرداد ۱۳۶۰ است که آقای محسن رضایی به عنوان فرمانده کل سپاه انتقاد می شود و مدارک منسجم است.در آن زمان تعدادی از آن پنچ شش نفر اولی که شورای فرمانده داشتند،مخالف این بودند که سپاه وارد جنگ خارجی شود و می گفتند سپاه طبق قانون اساسی ،مامور امنیت داخلی است (طبق اساس نامه خودشان و قانون اساسی).و لذا کسی که جلوی ارتش عراق را گرفت ،ارتش ایران بود.
و یک نکته ای که وجود دارد این است که ایثار و فداکاری و روحیه و انگیزه و هر چیز دیگری سر جای خودش ،اما آیا در مقابل تسلیحات مدرن تنها سینه ی باز و پر از احساس و دست خالی جواب گو است؟یعنی وقتی ۱۹۲ فروند هواپیما از پایگاه عراق بلند می شود و بمب باران می کند و توپخانه ی عراق آتش واری می کند و نیروی زرهی عراق وارد می شود ،آیا تنها با انگیزه خالی میشه کار کرد؟ نه ،بلکه نیروی مشابه خودش را می خواهد ،نیروی هوایی می خواهد که جواب نیروی هوایی عراق را بدهد،توپخانه ای می خواهد که جواب توپخانه را بدهد ،زرهی می خواهد که جواب زرهی بدهد و لذا کی این رو داشته؟ارتش،و مهارت و تخصص استفاده از آن را داشت.
فاطمه معصومی
رشته مدیریت مالی دانشگاه تهران مرکز
استاد محترم:علی اکبر حسنوند