عسل جعفری فرزانه
عسل جعفری فرزانه
خواندن ۱۴ دقیقه·۲ سال پیش

چرا سازمان مجاهدین خلق جاسوس هستند؟

سازمان مجاهدین خلق ایران سازمان سیاسی اسلامگرا و چپ گرا با ساختار شبه نظامی است. رهبری این سازمان با مسعود رجوی و مریم رجوی است. از سال 1382 زنده بودن مسعود رجوی در پرده ابهام قرار دارد و در غیاب او همسرش مریم رجوی عملا رهبری این سازمان را بر عهده دارد.

جنایات “سیستماتیک” و “گسترده” سازمان مجاهدین خلق یا فرقه مخرب رجوی علیه بشریت را بعد از انقلاب اسلامی ایران می توان به سه دسته تقسیم نمود:

یکم: سازمان مجاهدین خلق بر اساس انتشارات و اعترافات خود مسئول کشتار حداقل 12 هزار تن از ایرانیان در دهه 60 شمسی از طریق سوء قصد و بمب گذاری و عملیات خرابکارانه می باشد که همیشه به این امر افتخار نموده است. این تعداد، افراد بی گناهی بودند که عمدتاً هیچ ارتباطی با سیاست و حکومت نداشتند و صرفاً هدف انتقام کور مجاهدین خلق بعد از ناکامی در کسب قدرت در ایران قرار گرفتند.

دوم: سازمان مجاهدین خلق در جریان انتفاضه شعبانیه عراق در سال 1370 شمسی در همدستی با رژیم صدام حسین به سرکوب قیام کردها در شمال و شیعیان در جنوب این کشور پرداخت و باز به اعتراف خود، مسئول کشتار بی رحمانه ای در عراق در این دوران بود. مسعود رجوی سرکرده این سازمان در آن زمان به این امر و این که نشان شجاعت عراق را در این رابطه دریافت نموده افتخار می کرد.

سوم: سازمان مجاهدین خلق در پادگان اشرف در عراق در دهه 70 شمسی و خصوصاً در سال 1373 به صورت “سیستماتیک” و “گسترده” مسئول قتل، حبس انفرادی، شکنجه، اعدام ساختگی، ایجاد آسیب های جسمی و روحی، ترغیب به خودکشی، تجاوز، عقیم سازی، مغزشویی تعداد کثیری از اعضای خود و کلاً برقراری سیستم برده داری نوین می باشد.

به این ترتیب سازمان مجاهدین خلق سه دسته قربانی دارد که شاهدان عینی از اعضای سابق این فرقه در خصوص هر سه فقره “جنایت علیه بشریت”، مشاهدات خود را به رشته تحریر درآورده و همچنین آمادگی شهادت در هر محکمه ای را دارند. موضوع مقاله حاضر دسته سوم از قربانیان یعنی اعضای فدایی و جان برکف خود سازمان مجاهدین خلق است که به اختصار توضیح داده می شود. خانم دکتر “مارگارت تالر سینگر” در کتاب خود با عنوان “فرقه ها در میان ما” متذکر می گردد که اعضای هر فرقه و خانواده های آنان مقدم ترین قربانیان آن فرقه هستند.

نقض حقوق بشر در پادگان اشرف
پادگان بدنام اشرف در عراق، بیش از سه دهه مقر فرقه ای سازمان مجاهدین خلق بود که هم ظرف استراتژی و هم ظرف ایدئولوژی این فرقه محسوب می شد. تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق که از پادگان اشرف خارج شده یا به تعبیری فرار کرده اند پرده از ارتکاب بسیاری از جنایات در حق اعضا برداشتند. آن ها همچنین از عدم هرگونه ارتباط با بیرون از پادگان سخن گفتند و این که از دسترسی به پست، تلفن، موبایل، اینترنت و رسانه ها به غیر از برنامه های منتخب تلویزیون سازمان و همچنین از ارتباط با دوستان و خانواده محروم بوده اند. آن ها فرار از قرارگاه را کاری سخت و خطرناک خواندند.

به دنبال شکایات جداشدگان و خانواده ها در دستگاه قضاییه عراق بعد از سقوط صدام حسین، بالأخره دادگاه عالی بغداد در تیر ماه ۱۳۹۱ حکم دستگیری ۳۹ تن از سران سازمان مجاهدین خلق را به اتهام “جنایت علیه بشریت” صادر کرد، اما اجرای این حکم با دخالت و ممانعت نیروهای آمریکایی که حفاظت پادگان اشرف را برعهده داشتند متوقف ماند. حتی از تجسس در پادگان اشرف با حکم قضایی توسط پلیس شهر بعقوبه (مرکز استان دیالی) برای یافتن گورهای دسته جمعی که رد آن ها داده شده بود ممانعت به عمل آوردند. این 39 تن بعداً با اسناد جعلی و با کمک آمریکایی ها عراق را به مقصد آلبانی ترک گفتند. نام آنان در هیچ یک از گروه های اعزامی نبود.

فاز سیاسی سازمان

در پی تعیین صلاحیت نامزدهای اولین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۵۸، مسعود رجوی به عنوان کاندید سازمان مجاهدین، اعلام آمادگی نمود که مخالفت برخی همچون جمعیت فدائیان اسلام را برانگیخت. این گروه طی نامهٔ سرگشاده‌ای به شورای انقلاب، خواستار حذف برخی کاندیداها، که منحرف نامیده بود، شد و عنوان داشت که در غیر این صورت، خود وارد عمل خواهد شد. متعاقباً در تاریخ ۲۹ دی، از سید روح‌الله خمینی دربارهٔ انتخابات ریاست جمهوری و اعتقاد نامزدها به قانون اساسی، پرسشی به عمل آمد و وی در پاسخ نوشت:

کسانی که به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رأی مثبت نداده‌اند، صلاحیت ندارند، رئیس‌جمهور ایران شوند


تلگراف سازمان مجاهدین خلق ایران به روح‌الله موسوی خمینی

با اعلام نظر خمینی، رجوی از دور انتخابات کنار رفت و سازمان مجاهدین خلق تلویحاً وزارت کشور را در این امر مقصر قلمداد کرد. از آن روز به بعد، مجاهدین به صورت علنی به محکوم کردن حکم خمینی پرداختند و مقامات دولتی نیز در پاسخ، به توقیف روزنامهٔ مجاهدین، که فروش آن ۱۶ برابر بیشتر از روزنامهٔ روحانیون حاکم (حزب جمهوری اسلامی) بود، بازداشت چندین تن از سران آن سازمان و ممنوع اعلام کردن فعّالیّت آن‌ها پرداختند. اتفاقات دیگری همچون دستگیری محمدرضا سعادتی، یکی از مهم‌ترین اعضای سازمان، آن هم به اتهام جاسوسی، وضعیت را وخیم‌تر کرد.

در این مرحله، یعنی بعد از سرنگونی نظام سلطنتی، تا سرفصل ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ که مجاهدین به آن فاز سیاسی می‌گویند، برنامهٔ کار مجاهدین فعالیت افشاگرانهٔ سیاسی بود. در همین ایام نشریهٔ مجاهد که ارگان رسمی سازمان مجاهدین بود با تیراژ قریب به ۵۰۰ هزار نسخه در سراسر کشور منتشر می‌گردید.


پیشنهاد سازمان مجاهدین خلق در مورد استفاده از سفارت‌خانه‌های آمریکا و اسرائیل، ۱۹ آبان ۱۳۵۸

قیام مسلحانه

مسعود رجوی از چند ماه پیش از وقایع خرداد ۱۳۶۰ در مصاحبه‌ای در اسفند ماه ۵۹ پیش‌بینی کرده بود که در صورت عدم تشکیل «یک مجلس واقعاً ملی فراگیر» به معنی مجلسی که شامل اعضای سازمان باشد، «خبری از زندگی مسالمت‌آمیز در کار نخواهد بود.» به گفته سعید حجاریان، در اسنادی که سال ۶۶ از سازمان مجاهدین به دست آمد، مسعود رجوی تحلیل کرده بود که اگر با بنی‌صدر متحد شود «قطعی است که می‌تواند رژیم را جارو کند» و پیشنهاد کرده بود که با ریختن نیروها به خیابان بنی‌صدر را تحریک به مقابله با رژیم کنند. ابراهیم یزدی، گفته‌است که رهبری سازمان پیشتر از وقایع خرداد ۱۳۶۰ دچار «تخیلات انقلابی» شده بود و در دیداری به او گفته بودند که می‌خواهند «تجربه انقلاب را تکرار کنند» اما او به صراحت به آن‌ها گفته‌است «شما اشتباه می‌کنید.. امروز بدنه جامعه با شما نیست. شما یک گروه اقلیت و کوچکی هستید و اگر بخواهید این کارها را بکنید… متلاشی خواهید شد.» کیهان در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ نوشت که مجاهدین خلق انتظار سقوط بنی‌صدر و عدم حمایت مردم از او را نداشتند و به همین دلیل به شیوه نهایی خود که جنگ مسلحانه با نظام بود روی آوردند. به گفته یکی از مسئولان حفاظت مرکزی سازمان، مسعود رجوی از قبل طی سفرهایی نظر مساعد دولت‌های خارجی از جمله عراق، فرانسه و آمریکا را برای قیام مسلحانه به دست آورده بود.

اتحاد با بنی‌صدر و آغاز مبارزه مسلحانه

به دنبال کشمکش‌ها و اختلاف نظرهای رئیس‌جمهور وقت، ابوالحسن بنی‌صدر با حزب جمهوری اسلامی و تلاش ناموفقش در جهت سلب اختیارات آنان و در نتیجه از دست دادن حمایت خمینی، از آن‌جا که او به تنهایی توان مقابله با مخالفانش را نداشت و پیش‌تر هیچ‌گاه به ایجاد یک حزب یا ائتلاف اقدام نکرده بود، با مجاهدین خلق که پیش‌تر از آن‌ها به شدت انتقاد کرده بود، متحد شد. در اواخر ماه خرداد او که برای حفظ جان خویش در اختفا به سر می‌برد، مردم را به قیام فراخواند. مجاهدین خلق نیز در پی تعارضات شدید با نظام جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۹، از بنی‌صدر حمایت کرده و در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۶۰ از هوادارانشان خواستند تا علیه نظام به خیابان‌ها بریزند. یک روز پس از آن، تظاهرات خشونت‌آمیزی در شهرهای مختلف کشور به راه افتاد. در تهران حدود پانصد هزار نفر در خیابان‌ها به دادن شعار و اعتراض و درگیری با نیروهای نظام پرداختند. نظام نیز با اعلام خمینی، مبنی بر اینکه «آنان که علیه حاکمان شرع حرف می‌زنند، با اسلام به مبارزه می‌پردازند»، به سرعت عکس‌العمل نشان داد. چنان‌که تنها در اطراف دانشگاه تهران حدود ۵۰ نفر کشته، ۲۰۰ نفر مجروح و ۱۰۰۰ نفر دستگیر شدند.روز بعد، بنی‌صدر برکنار و دستور بازداشت او توسط خمینی، به اتهام خیانت و توطئه علیه نظام، صادر شد و به این ترتیب رقابت‌های سیاسی وارد عرصهٔ خشونت‌آمیزی گشت.

بمب‌گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی

مقالهٔ اصلی: بمب‌گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی

در روز ۷ تیر ۱۳۶۰ در حالی که در دفتر حزب جمهوری اسلامی، اجلاسی از سران آن در حال برگزاری بود، بمب قدرتمندی منفجر شده و بیش از هفتاد تن از مقامات بلندپایه حکومتی از جمله، دبیرکل حزب و رئیس دیوان عالی کشور بهشتی، چهار تن از وزرای کابینهٔ دولت، ۲۳ نمایندهٔ مجلس و چندین تن از دیگر مقامات ترور شدند.مدتی بعد کرسی ریاست جمهوری به محمدعلی رجایی سپرده شد و به سمت دبیرکل حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد. هم چنین وی محمدجواد باهنر را به مقام نخست‌وزیری خویش برگزید. مسعود رجوی و ابوالحسن بنی‌صدر که در خفا به سر می‌بردند، توسط خلبان اختصاصی شاه سابق ایران، بهزاد معزی، طی یک عملیات پروازی از پایگاه یکم شکاری مهرآباد به وسیلهٔ یک جت مسافربری از کشور خارج و در فرودگاه پاریس فرود آمدند. رجوی و بنی‌صدر به همراه برخی گروه‌های دیگر، آغاز فعالیت شورای ملی مقاومت را برای مبارزه با نظام جمهوری اسلامی اعلام کردند.

بمب‌گذاری در دفتر نخست‌وزیری ایران

مقالهٔ اصلی: انفجار در دفتر نخست‌وزیری جمهوری اسلامی ایران

دو ماه پس از حادثهٔ بمب‌گذاری ماه تیر، در انفجار مهیب دیگری در دفتر نخست‌وزیری به تاریخ ۸ شهریور، رجایی و باهنر ترور شدند. گرچه هیچ گروهی مسئولیت بمب‌گذاری‌ها را برعهده نگرفت، اما جمهوری اسلامی، مجاهدین خلق را عامل این اقدامات اعلام نمود. با این وجود مجاهدین مسئولیت دیگر ترورها را پس از عزل بنی‌صدر پذیرفتند. از جمله ترورهایی که در فاصله چند ماه اتفاق افتاد، می‌توان به ترور امام جمعهٔ شهرهای تبریز، کرمان، شیراز، یزد و باختران، یک استاندار، سرپرست زندان اوین، تنی چند از قضات دادگاه‌های انقلاب، نمایندگان مجلس، مقامات پایین رتبه دولتی و اعضای سازمان‌های انقلابی اشاره کرد.

درگیری با نیروهای سپاه پاسداران

در ماه شهریور ۱۳۶۰، مجاهدین، هواداران جوان خود را برای اعتراض و درگیری مسلحانه با عوامل حکومتی به خیابان‌ها فرستادند. در تاریخ ۵ مهر ماه ۱۳۶۰ آنان از تیربار و موشک انداز آر پی جی علیه نیروهای سپاه پاسداران استفاده نموده و برخی از گروه‌های کوچک‌تر چپ‌گرا همچون چریک‌های فدایی، دست به اقدامات چریکی مشابهی زدند. حکومت وقت در پاسخ به اقدامات مسلحانه، نیروهای ضداطلاعاتی سپاه را بسط داد و در ابعادی وسیع به دستگیری بسیاری از اعضای گروه و افراد مشکوک به همکاری با آنان شد.

در روز ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ نیروهای سپاه پاسداران موفق به کشف محل اختفای اصلی رهبران مجاهدین در تهران در محلهٔ زعفرانیه شده و پس از محاصرهٔ آن محل و چند ساعت درگیری مسلحانه آن را تصرف کردند. در این واقعه ۲۳ نفر از جمله موسی خیابانی مرد شماره ۲ سازمان، آذر رضایی همسر موسی خیابانی و اشرف ربیعی، همسر اول مسعود رجوی، کشته و پسر خردسال مسعود و اشرف نیز به اسارت درآمد. این واقعه از سوی مجاهدین به «عاشورای مجاهدین» نامیده شد.

با وجود وقوع حوادث خشونت‌آمیز سال ۱۳۶۰ و کشته شدن برخی مقامات بلندپایه، بر خلاف پیش‌بینی مجاهدین خلق و سایر مبارزان مسلح که با ضربه وارد آوردن به وسیلهٔ عملیات مسلحانه و حذف فیزیکی نیروهای «مکتبی»، امید به سلب قدرت و ضعیف نمودن آنان داشتند، نه تنها از قدرت این نیروها کاسته نگردید، بلکه تمامی مراکز تصمیم‌گیری نیز در اختیار آنان قرار گرفته و فضای سیاسی کشور بسته شد. بدین ترتیب، همه گروه‌های سیاسی، جز آن‌هایی که در ردیف نیروهای «مکتبی» قرار داشتند، از میدان خارج شدند.

عملیات نظامی مستقیم علیه ایران

چندی پس از انتقال اغلب نیروهای سازمان به عراق و تغییر استراتژی جنگ چریکی به جنگ کلاسیک، در آخرین سال جنگ ایران و عراق و در شرایطی که توان نظامی ایران در پی چندین سال جنگ فرسایشی و توان اقتصادی و روحی ایرانیان با کاهش بسیار شدید درآمدهای نفتی شدیداً تحلیل رفته‌است، سازمان مجاهدین، رویارویی علنی با نیروهای ایرانی در جبهه‌ها را آغاز می‌کند.

عملیات آفتاب

مقالهٔ اصلی: عملیات آفتاب

این عملیات برای اول فروردین سال ۱۳۶۷ در اطراف شوش برنامه‌ریزی شده بود، امّا درگیری دو تن از نیروهای شناسایی سازمان و دستگیر شدن آن‌ها توسط نیروهای ایرانی، منجر به تردیدهایی پیرامون لو رفتن احتمالی عملیات و تعویق یک هفته‌ای آن شد. نهایتاً این عملیات در ۸ فروردین آغاز شد.

در جریان این عملیات و بر اساس ادعای مجاهدین، تلفات وارده به لشکر ۷۷ خراسان ۳۵۰۰ تن کشته و مجروح و ۵۰۸ اسیر، بیان می‌شود و مقدار زیادی تجهیزات جنگی به غنیمت آنان درآمد. مجاهدین تعداد تلفات خود را ۱۲۳ نفر گزارش داده و پس از اجرای عملیات منطقه را ترک و به خاک عراق بازگشتند.

عملیات چلچراغ

مقالهٔ اصلی: عملیات چلچراغ

سه ماه پس از عملیات آفتاب که مجاهدین را در موقعیت سیاسی و تبلیغاتی مناسبی قرار داد، در ۲۸ خرداد ۱۳۶۷، سازمان عملیات چلچراغ را اجرا می‌کند. هدف از این عملیات تصرف شهر مهران است که محقّق می‌شود. این عملیات در ابتدا به صورت مشترک بین تیپ‌های زرهی عراق و پیاده سازمان مجاهدین شروع شد. این تهاجم در چهار محور به‌طور ۵۰ کیلومتر و عمق ۲۰ کیلومتر صورت گرفت. گفته می‌شود شب قبل از آغاز عملیات، ارتش عراق اقدام به آتش بر روی محورهای منطقه می‌کرد.

مجاهدین برای حمله و تصرف مهران از از چهار محور به شهر مرزی مهران هجوم برده و شهر را تصرف کردند.

بنا به ادعای سازمان مجاهدین در عملیات چلچراغ لشکر ۱۶ زرهی قزوین، لشکر ۱۱ سپاه پاسداران و گردان‌های مختلف توپخانه و کاتیوشای حکومت اسلامی به‌طور کامل از بین رفته و ۸ هزار تن از نیروهای نظامی کشته و زخمی شدند. ۱۵۰۰ نفر نیز در داخل این عملیات اسیر شدند.پس از انجام عملیات و تصرف مهران، نیروهای سازمان اقدام به جمع‌آوری تجهیزات و وسایل خود کرده و در ظرف دو روز به پشت مرزهای عراق برگشتند.

منابع ایرانی ضمن پذیرش شکست در مهران، اعلام کردند که پیروزی مجاهدین ناشی از پشتیبانی ارتش عراق و استفاده از تسلیحات شیمیایی بوده‌است.


ترورهای ناموفق

  • عباس واعظ طبسی؛ در سال ۱۳۶۱
  • صادق احسان‌بخش؛ امام جمعهٔ رشت در سال ۱۳۶۱
  • سید احمد خمینی؛ ۲۵ خرداد ۱۳۶۱

ترورهای منتسب

  • انفجار در دفتر نخست‌وزیری جمهوری اسلامی ایران که در آن محمدعلی رجایی، محمدجواد باهنر و هوشنگ وحید دستجردی به همراه یک‌نفر دیگر کشته شدند.
  • سید علی خامنه‌ای؛ ۶ تیر ۱۳۶۰ در مسجد ابوذر تهران که منجر به صدمه دیدن دست راست وی شد.
  • بمب‌گذاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی؛ ۷ تیر ۱۳۶۰، که در آن سید محمد بهشتی و بیش از ۷۰ تن از اعضای حزب جمهوری اسلامی کشته شدند.

عملیات مهندسی

به مجموعه اقدامات سازمان مجاهدین در برخورد با اعضای سپاه پاسداران و بسیج و مردم و تلاش برای کسب اطلاعات از طریق شکنجه آنان در مرداد ۱۳۶۱ گفته می‌شود.

در پی لو رفتن خانه‌های تیمی در اوایل سال ۱۳۶۱ مجاهدین اعضای سپاه و افرادی مشکوکی را که در اطراف خانه‌های تیمی مشاهده می‌کردند، ربوده و برای کسب اطلاعات مورد شکنجه قرار می‌دادند. یکی از اعضای جداشدهٔ سازمان در کتاب خاطرات خود می‌نویسد: «ما شکنجه می‌کنیم چون مجبور هستیم، ولی وقتی حاکم شویم، نمی‌کنیم … جنگ ما با رژیم، جنگ دو سازمان مهندسی است. هر کدام بیشتر شکنجه کند، برنده است.»در این عملیات، که از اوایل مرداد تا ۲۵ همان ماه به طول انجامید در مجموع سه پاسدار کمیته انقلاب اسلامی، یک کفاش، یک معلم و یک مهندس هوادار سازمان قربانی شدند.

سایر فعالیت ها و جاسوسی ها

  • فشای فعّالیت‌های مخفی هسته‌ای جمهوری اسلامی از سال ۲۰۰۲ به بعد که در نهایت منجر به صدور چهار قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد و اعمال تحریم‌های مختلف علیه دولت جمهوری اسلامی شد.
  • افشای نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی همراه با انتشار فهرست بیش از ۲۰٬۰۰۰ نفر از کشته شدگان توسط جمهوری اسلامی. این اقدامات تاکنون باعث گردیده‌است که نظام جمهوری اسلامی تاکنون ۵۴ بار توسط مجمع عمومی و کمیسیون سوم حقوق بشر ملل متحد به خاطر نقض شدید حقوق بشر در ایران محکوم گردد.
  • انتشار فهرست ۳۲٬۰۰۰ تن، که به گفتهٔ این سازمان از مأموران و عوامل وابسته به جمهوری اسلامی در عراق هستند، همراه با شمارهٔ حساب بانکی و میزان حقوق ماهیانه هرکدام که از نیروی قدس سپاه پاسداران دریافت می‌کنند.
  • حمایت و همراهی در گروگان‌گیری اعضای سفارت آمریکا در تهران در آبان ۱۳۵۸ (۱۹۷۹)
  • عملیات ۱۲ بهمن در سال ۲۰۰۰ که طی آن ۱۲ عملیات علیه ایران انجام گرفت
  • حمله تقریباً هم‌زمان به سفارت ایران در ۱۳ کشور خارجی در ۱۹۹۲
  • قتل کارمندان غیرنظامی و نظامی آمریکایی مشغول در پروژه‌های دفاعی ایران در ۱۹۷۰

اتهام ترور دانشمندان هسته‌ای ایران

مقاله‌های اصلی: ترور دو دانشمند هسته‌ای ایران و آدم‌کشی‌های هدفمند اسرائیل § ترور دانشمندان هسته‌ای ایران

برخی از رسانه‌های معتبر آمریکا از جمله ان‌بی‌سی، نیویورک تایمز و نشریه نیویورکر در گزارش‌هایی در سال ۲۰۱۲ میلادی، با استناد به دو مقام آمریکایی مدعی شدند که دولت اسرائیل با همکاری سازمان مجاهدین خلق در ترور دانشمندان هسته‌ای در ایران دست داشته‌است. در واکنش، مقام‌های وابسته به سازمان مجاهدین این موضوع را همواره تکذیب کرده‌اند و آن را «کاملاً دروغ» خوانده‌اند.


گرد آورنده عسل جعفری

استاد مربوطه : علی اکبر حسنوند

دانشگاه تهران مرکز سوهانک

مجاهدین خلقسازمان مجاهدیناستاد علی اکبر حسنوند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید