مسعود سینا
مسعود سینا
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

آیا بانکداری قرض‌الحسنه یک بانکداری صحیح است؟(قسمت اول)

بانک، این دمل چرکین، یک غده سرطانی و یک موجود خبیث که مثل زالو به اقتصاد چسبیده و خون آن را می مکد. او از جان زندگی ما چه می خواهد؟ چه می شود اگر بانک نباشد؟ پاسخ به این سوال ساده است ولی یک بار مرور کنیم تا کمی فحش هایی که دادم تعدیل شود. اگر بانک نباشد:

  • هرشب بعد از این که پول هایمان را در گاوصندوق خانه یا مغازه مخفی کردیم با نگرانی و دلهره به خواب می رویم که نکند تا فرداصبح اتفاقی برای آن ها بیفتد.
  • در طول روز باید حجم زیادی پول را با خود جابه جا کنیم وحواسمان باشد که آن ها را گم نکنیم.
  • هربار که به مسافرت می رویم باید پول هایمان را به چه کسی بسپاریم؟
  • پدرها باید با پست برای فرزند دلبندشان که در شهر دیگری دانشجوست، پول نقد بفرستند. وای اگر آن فرزند به صورت اضطراری نیاز به پول پیدا کند.
  • خرید اینترنتی فقط با پرداخت در محل! ( درد این یکی را صاحبان فروشگاه های اینترنتی بهتر می فهمند.) و مشکلات دیگر....

تازه بانک ها همه این خدمات را تقریبا رایگان برای ما انجام می دهند. چندین دستگاه خودرو، چندین عدد سکه طلا(قدیم ها البته!) و هزاران جایزه نقدی دیگر، فقط برای این که پولمان را به آن ها بسپاریم تا از آن مراقبت کنند! بماند آن هم پولی که خرج بیلبورد و تبلیغات تلویزیونی می کنند تا خودشان را به ما معرفی کنند. خب آیا بانک ها موسسات نیکوکاری هستند؟! آن ها هزینه های خود را از کجا تامین می کنند؟ تازه ما از آن ها توقع داریم که هرماه یک پولی هم به سپرده‌هایمان اضافه کنند!!

جواب را همه تقریبا می دانند؛ سرمایه گذاری! به زبان ساده می توان گفت که بانک ها پول های ما را جمع آوری کرده و سپس در پروژه های سودآور سرمایه گذاری می کنند. معمولا خود بانک ها مستقیم وارد کار نمی شوند؛ بلکه با یک نفر اهل کار شریک می شوند و سرمایه ها را به او می سپارند. شخص مذکور بعد از سودآوری اصل پول و سود آن را به بانک برمی گرداند وبانک هم سهم ما سپرده گذارها را می دهد. اما اگر خدای نکرده آن پروژه دچار ضرر و زیان شد چه؟یا اگر شریک بانک سهم او را نداد؟ یا اگر پول ها را خورد و فرار کرد چه؟ فرض کنید پیامکی از بانک برای شما بیاید با این مضمون: «ما موجودی حساب شما را سرمایه گذاری کرده بودیم ولی متاسفانه موفقیت آمیز نبود و پولتان از دست رفت. بازار است دیگر یک روز سود دارد و یک روز ضرر».

حتی اگر اصل پول به بانک برگردد باز هم ضرر کرده است؛ چون حتی اگر شما از او سود نخواهید او باید هزینه های خودش را تامین می کند.

الان در همه دنیا کم وبیش یک اتفاق دیگر می افتد:«بانک پولهای ما را جمع آوری کرده و به متقاضیان وام، قرض می دهد. متقاضی هم باید بعد از مدتی معلوم، اصل قرض و سود آن را به بانک پس بدهد. بانک هم بعد از برداشتن سهم خود، سود ما سپرده گذارها را می دهد. تازه همان وام را با شرایط سفت و سختی می دهند وکلی ضمانت می گیرند تا کسی خیال خوردن پول بانک به سرش نزند.»

فکر کرده اید بانک سیب زمینی است؟ او مثل یک گرگ تیزدندان از پول های مردم و سود آن ( و ایضا سود خودش) مراقبت می کند. او قلدری است که کسی جرئت نمی کند پولش را ندهد.

این فرآیند که از پول قرض داده شده، سود گرفته می شود همان «ربا» است که در اسلام در حکم جنگ با خداست.

فهمیدید چه شد؟ بانک از پول های ما مراقبت و تقریبا به صورت رایگان به ما خدمات مالی می دهد. او هزینه ها و درآمد خود را از طریق کار کردن با پول های ما تامین می کند. مطمئن ترین شکل کارکردن که در کوتاه مدت همواره به نفع او و سپرده گذاران است، رباست. آیا وجود مفید بانک و ربا به هم گره خورده و جدایی ناپذیر است؟

ادامه در قسمت بعد

سود سپردهبانکپولرباقرض الحسنه
شهید عبدالحمید دیالمه هستند؛ اگر هنوز در این دنیا بودند، همکار و هم رشته بودیم..
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید