برای شرکت در چالش کتابخوانی طاقچه کتاب هنر عشق ورزیدن را انتخاب کردم و متن زیر را به همین موضوع اختصاص دادم بزارید با یک سوال شروع کنیم
آیا عشق ورزیدن یک هنر است؟ اگر پاسخ این سوال مثبت باشد، بنابراین باید اصولی برای یادگیری این هنر نیز وجود داشته باشد. اریک فروم در کتاب هنر عشق ورزیدن، بر اساس تجربیات شخصی و علمی این دسته از اصول و مهارت ها را به شما می آموزد غالبا باور عمومی این است که عشق مانند یک صاعقه ی ناگهانی بر سر انسان فرود می آید. در چنین شرایطی، آدمی خواه ناخواه اسیر عواطف پرشوری خواهد شد که برای نامیدنش واژه ای جز عشق به یاری اش نمی آید. اما آیا به راستی می توان هر نوع احساس گذرا اما قدرتمندی را عشق نامید؟ یا به بیانی دیگر، آیا عشق ناگهان و بی اختیار فرد پدید می آید، یا برای به چنگ آوردنش باید کوشید؟
اریک فروم فیلسوف و روانکاو برجستهی فقید، در کتاب هنر عشق ورزیدن به این سوالات و پرسش های مشابهی که حول موضوع عشق و عاشقی وجود دارد، پاسخ هایی درخورِ توجه داده است. او معتقد است که عشق ورزیدن، بیش از هر چیز یک هنر، یا به عبارتی یک مهارت است. مهارتها نیز آموختنی اند. بنابراین راهکار هایی برای یادگیری چگونه عشق ورزیدن وجود دارد. البته نباید به اشتباه گمان برد که فروم ادعا میکند که هر خوانندهای پس از مطالعهی این اثر به راحتی قادر به عشق ورزیدن خواهد شد. او خود در مقدمهی کتاب هنر عشق ورزیدن، بر این نکته تاکید می کند که مهارت های مربوط به بروز احساسات عاشقانه، رابطه ای تنگاتنگ با سطح رشد شخصیتی انسان دارند. بنابراین، فرد برای اینکه هنر عشق ورزیدن را به خوبی فرا بگیرد، باید به سختی در اعتلای همهی جنبههای شخصیتی خود بکوشد. چرا که عشق، به بیان اریک فروم، پاسخی ست به تمام معمای هستی انسانی.
آنچه که در کتاب هنر عشق ورزیدن نشان داده خواهد شد، این است که عشق احساسی نیست که هرکس، صرف نظر از مرحله بلوغ خود، بتواند به آسانی بدان گرفتار شود. اریک فروم در پیش گفتار کتاب هنر عشق ورزیدن تأکید میکند که این کتاب دستورالعمل سادهای برای عشق ورزیدن نیست و در خلال کتاب، عشق ورزیدن را به عنوان یک هنر معرفی میکند. اریک فروم در کتاب هنر عشق ورزیدن تلاش میکند که خواننده را متقاعد کند که تمام کوشش های او برای عشق ورزیدن محکوم به شکست است مگر این که: با جد برای تکامل همه جانبهٔ شخصیت خود بکوشد تا جایی که به جهت بینی سازنده ای برسد.
در این کتاب اریک فروم اشاره می کند که بحث بر ارزش گذاری و بی اهمیت شمردن رابطه های متنوع انسانی نیست. گستره ای از تمایلات و کشش ها یک زن و مرد را به هم نزدیک میکند، اما تنها یکی از آنها عشق نام دارد. دوستی، محبت، مهر ورزی، جاذبه های روحانی، جاذبه های جسمانی و … هزار جور نام دیگر را می توان برای هر یک از این کشش ها پیدا کرد اما یکی و تنها یکی عشق نام دارد.