ویرگول
ورودثبت نام
فرانک رضائی
فرانک رضائی
فرانک رضائی
فرانک رضائی
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

روح های سرگردان

روح های سرگردان بی نفس در وجودم جان گرفتند
نواهایی شگرف در تنم شروع به نواختن کردند
غافل از درونم و پرهیز از جانم، غرش ابر بی صدا را نشنیدم
من او را چنین گفتم زیباتر از آفرینش تو در دستانم ندیده بودم

فرانک رضائی✍️📚

۱
۰
فرانک رضائی
فرانک رضائی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید