ویرگول
ورودثبت نام
هدی حاجیان
هدی حاجیان
خواندن ۴ دقیقه·۷ ماه پیش

مفاهیم پایه‌ای. داستان سوسیالیسم/کمونیسم و لیبرالیسم/کاپیتالیسم

پیشگفتار... چرا این موضوع را می‌نویسم یک دلیل اینست:

نگو وسط معرکه نرخ تعیین می‌کنم. گوش کن که تو دعوای بعدی حواست جمع منافعت باشه!

نمی شه من از اول شروع نکنم. یکی بود یکی نبود .... روزگاری بود که اقتصاد خوانده‌هایی در کشوری به نام ایران هر روز و هر روز با هم جلسه بحث می‌گذاشتند. کنفرانس، گردهمایی برگزار می‌کردند. مقاله و پروپوزال و گزارش و راه حل می‌نوشتند و به مسئولان کشور می‌دادند ولی وضعیت اقتصاد کشور و تصمیم‌گیری‌ها بهتر که نمی‌شد برعکس بود. اونها وقتی با هم صحبت می‌کردند سر معنی کلمات و عبارت‌های بسیار کلی و جا افتاده در همه جای دنیا، تضاد نظر شدید داشتند و اینجوری بود که اصلا حرف هم را نمی‌فهمیدند. در واقع هر کدام از آنها بیشتر دلبخواهی و شخصی معانی را تلقی و استفاده می‌کرد. الله اعلم شاید هم به دلیل منافع شخصی بود که نمی‌خواستند تن به فهم مطلب بدهند. چون تا وقتی منافع شخصی (اغلب کوتاه مدت) اولویتت باشه دیگه چه اهمیتی داره که معنای عبارت‌های اقتصادی-سیاسی رو درست فهمیدی و استفاده می‌کنی. از این رو، جای تعجبی نداره که حتی در قلمرو قلم، هم آرا به وحدت نسبی نرسند چه رسد به باهم کار کردن و به پیشرفتی رسیدن در سطح ملی!

مبانی سیاست لیبرال

نخست. مالکیت

وقتی انسان ها کنش خود را بطور مشترک بر پایه اصل تقسیم کار سامان میدهند، آنچه تولید می کنند به مراتب بیشتر از جمع آن چیزی است که در شرایطی یکسان در کنش فردی می توانند تولید کنند. کل تمدن بشر بر این بازدهی بیشتر که برآمده از کار تقسیم شده است اتکا دارد. کار انسانی به تنهایی این توان را ندارد که بهروزی مان را افزایش دهد.

انسان برای تولید باید کار و عوامل تولید را در اختیار داشته باشد. در زبان اقتصاد ما سه عامل تولید را از همدیگر تفکیک می کنیم: کار، زمین و سرمایه. منظور از زمین هر ماده و نیرویی است که طبیعت زیر، بر و روی زمین، در آب و در هوا در اختیار ما می‌نهد. منظورمان از کالاهای سرمایه‌ای نیز همه محصولات میانی است که از زمین و با کمک کار انسانی تولید می‌شود و قرار است در خدمت تولیدات بعدی باشد، مانند انواع ماشین آلات، ابزارها، محصولات نیمه آماده و مانند آنها.

دو نظم متفاوت از همکاری‌های انسانی مبتنی بر تقسیم کار را ملاحظه کنیم:

یکی نظمی که بر مالکیت عمومی ابزارهای تولید استوار است و آن را سوسیالیسم یا کمونیسم می‌نامند

و دیگری نظمی که بر مالکیت خصوصی ابزارهای تولید استوار است و آن را لیبرالیسم یا کاپیتالیسم می‌نامند.

لیبرال‌ها مدعی اند یگانه نظم همکاری انسانی که در جامعه مبتنی بر تقسیم کار اجرا شدنی باشد، مالکیت خصوصی ابزارهای تولید است. آنها ادعا میکنند سوسیالیسم به عنوان نظام کلی که در برگیرنده همه ابزارهای تولید باشد اجرا ناشدنی است و بکارگیری آن در ارتباط با بخشی از ابزارهای تولید گرچه اجرا شدنی است اما منجر به کاهش بازدهی می‌شود به گونه‌ای که مانع ثروت سازی می‌شود.

بنابراین برنامه لیبرالیسم خلاصه شده در یک کلمه اینست: مالکیت، یعنی مالکیت خصوصی بر ابزارهای تولید. همه مطالبات دیگر لیبرالیسم از این مطالبه بنیادین منتج می‌شود.

دوم. آزادی. میزس می‌گوید اینکه امروز با نهایت احترام از آزادی سخن گفته می‌شود نتیجه موفقیت لیبرالیسم است. نام لیبرالیسم هم از آزادی گرفته شده است و نام رقیب لیبرال‌ها در اصل "بندگان" بود. تا پیش از برآمدن لیبرالیسم عده ای از فیلسوفان، پیروان مذاهب و کشیشان، دولتمردان و حتی بعضی از بردگان، بردگی را سازوکاری عادلانه و عموما سودمند و حتی خیرخواهانه می‌انگاشتند. خیرخواهانه بدین رو، که برده از نگرانی بابت کسب قوت روزانه فارغ است و ارباب مجبور است ضروری ترین نیازهای او را برآورده کند. استدلال دیگر این بود که بردگان برای آزادی به بلوغ نرسیده اند و نمی‌توانند امور خود را برای بدست آوردن مایحتاج خود اداره کنند و در فقر و فلاکت خواند افتاد.

میزس بیان می‌کند که در مقابل این برهان که از بندگی دفاع می‌کند تنها یک برهان است که می‌تواند آنرا شکست دهد: همانا اینکه کار آزاد بسیار پربارتر از کاری است که از سوی بندگان انجام شده باشد. کارگر بنده هیچ علاقه‌ای ندارد که نیروهای خود را بطور جدی بکار گیرد. او فقط تا این اندازه به خود فشار می‌آورد که برای عدم رعایت حداقل کار مجازات نشود. اما کارگر آزاد می‌داند که هرچه از کارش بیشتر برآید بیشتر پاداش می‌گیرد. او نیروهای خود را تمام و کمال بکار می‌گیرد تا درآمدش افزایش یابد. یگانه ادعای لیبرالیسم (از زبان میزس) اینست که آزادی همه کارگران نوعی نظام کاری است که بیشترین بازدهی کار انسانی را تضمین می‌کند و بنابراین به نفع همه ساکنین زمین است. اگر بشر به عدم آزادی بخشی یا اصلا همه کارگران پایبند می‌ماند، آن شکوفایی خیره کننده نیروهای اقتصادی که در دویست سال اخیر رخ داد، امکان‌پذیر نمی‌بود.

ادامه دارد...

#صلح #برابری #نابرابری شرایط درآمد و دارایی #مالکیت خصوصی #حکومت و دولت #دموکراسی #نقد نظریه زور #برهان فاشیسم #حدود فعالیت دولت #رواداری #حکومت و رفتار ضداجتماعی

لیبرالیسمتولیدکارابزارهای تولید
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید