حمید پورآذری

تعزیه سوگ عباس (نعلبندیان)

اندکی ناگهان ...

اندکی حمید پورآذری ابتدا. همه با او آشنایی دارند همه تاتریها ، با آسارش، که کی هست و چی هست و چه می کند، خیلی حرفها زدند و گفتند وخواندید، گرچه به نظرم هنوز کم هست.

اجرای اندکی ناگهان، به نظرم کمتر کسی عباس نعلبندیان را میشناسد، او در کارگاه نمایش چه کرد و ... باید بخوانید و چه جفایی در حق او شد و می شود.

نمایشنامه ناگهان «هذا حبیب الله ، مات فی حب الله ؛ هذا قابل الله ، مات لطیف الله»

که اجرای پورآذری با هنرجوهایش میشود اندکی ناگهان ....

پنج نفر اول در جلو میزی در فضای باز خانه هنر شیراز می ایستند و چندین نفر نشسته در آن سوی دیگر و سحنه ای از نمایشنامه را میخوانند و بعد در مورد عباس نعلبندیان سحبت میکنند و که بود ، چه کرد ، چه شد ، بعد می روند در تبقه دوم و پلاتو ، پشت درب پلاتو مانیتورهایی میبینیم که هر کدام تصاویری مانند فیلم شطرنج باد ساخته اصلانی ، سورت چند نفر که بعد متوجه میشیم بازیگران هستند، صحن علنی مجلس و ...باید تنها وارد پلاتو شویم ، در باز میشود و یک ویلچر و پورآذری که آن را هدایت می‌کند در انتظار من است.

میشینم و وارد میشوم به دنیایی عجیب که مانند حسینیه نه، محل تعزیه نه، پلاتویی که پرچم های عزاداری نصب کردن نه، اشناس ولی نیست، با آویزهای سبز و سرخ، صدای قرآن خواندن زنی. یک نفر چاقو تیز میکند، یک نفر به سر خود میزند، یک نفر تمام بدنش خارش دارد، گل آلود است، به نظرم هر کدام عزاداری میکنند تصاویری که در ذهن هست و نیست می ماند و نمیماند،

صندوقچه ، قربانی، عاشورا، سر بریدن، قصه ای نیست. داستانی نیست.

می خواهم گریه کنم ، میخندم، این پرفورمنس از ناگهان عباس است مثل خودش تیکه پاره، که همه تحت تاثیر قرار گرفتن، حتی عده ای ، گریستن ، بغض کردن.

من تاتر را این میبینم شگفتی خلق کردن.

دقیقا پورآذری می‌دانست چه میخواهد پیش از مبادرت به ارایه ساختن، به یک ذهنیت نیاز داریم و بر اساس این ذهنیت است که می‌توانیم به ساختن بپردازیم. این تفکرات هستند که مارا سوق می‌دهند به سمت و سویی و سبب می شود ساختن هر چیزی طرح ریزی کنیم و پلان تهیه کنیم. این پلان ریشه در ذهنیت های مختلف دارد.

پورآذری همه ریختمان تاتر را بهم ریخته، تو با ورود به محوطه خانه هنر وارد اجرا می‌شدی. حتی قبل تر، با نوع رزرو بلیط. دیگه حوصله نوشتن ندارم. خوب بود.
#پورآذری

#حمیدپورآذری

#سهیلا_گلستانی

#تاتر

#هنرمندان تاتر

#میثم جعفری کوچی