صادقانه نوشتنم نمیاد.اما میخوام از تمام وقتی که ازتون موقع خوندن نوشته هام گرفته شده و گرفته خواهد شد،معذرت بخوام.هرچند که خودتون تصمیم به این کار می گیرید و کسی مجبورتون نمی کنه.(دارم با کی حرف می زنم؟کسی که نوشته های من رو نمی خونه)ولی به هر حال همین که می نویسم و منتشر می کنم با این توقعه و این نهایت پررویی و خودشیفتگیه.به هر حال به چشمتون می خوره و ممکنه کنجکاوتون کنه.اما با همه این ها من تصمیم گرفتم که کوتاه بنویسم.زیاد بنویسم اما،کوتاه.برام مهم نیست که به این نوشته ها ممکنه چی بگن.فقط احساس می کنم که زیاد نوشتن بی انصافیه.خود من که از این همه محتوا دارم سرگیجه می گیرم و نمی تونم زیاد تمرکز کنم.وقتش رو هم ندارم.اما این طور نیست که بگیم بد عادت شدیم.راستش من قبلا هم همین طور بودم.خوشم نمی اومد ذهنم با افکار بقیه پر بشه و قدرت تخیل و تفکر خودم رو از دست بدم.که خودم رو از دست بدم.من فقط جرقه می خواستم و خودم هم دلم می خواد یه جرقه باشم.ترجیح میدم کوتاه بنویسم،اما مفید.حداقل در ویرگول که از همین رویه استفاده می کنم.شاید هم فقط غیرداستانی بنویسم.درسته که بین این همه محتوا،نوشته های من قوز بالای قوزه.اما نه درحال حاضر کسی می تونه من رو از نوشتن محروم کنه و نه خودم می خوام این امکان رو از خودم بگیرم.بااین حال از کلمه حق استفاده نکردم.من فقط با نهایت پررویی کاری که دلم می خواد رو انجام میدم.بعضی ها همین قدر هم ظرفیت و اعتماد به نفس ندارند.اما انقدر فروتن هستم که تو اینستا و توییتر نمی نویسم.فروتن در شناخت خودم.