پریا مینابی
خواندن ۸ دقیقه·۱ ماه پیش

مقاله پایان ترم ادبیات کهن و و جهان

استاد مربوطه: استاد سعیدرضا خوش‌شانس

گردآورنده: پریا مینابی

موضوع: بررسی موضوع سعادت و خوش‌بختی در نمایشنامه‌ی پرنده‌ی آبی اثر موریس مترلینگ


سعادت و خوش‌بختی یکی از بنیادی‌ترین دغدغه‌های بشری است که همواره مورد توجه فلاسفه، نویسندگان و متفکران قرار گرفته است. در نمایشنامه‌ی پرنده‌ی آبی اثر موریس مترلینگ، نمایشنامه‌نویس بلژِیکی، این مفهوم از طریق سفری جادویی و نمادین مورد بررسی قرار می‌گیرد. این نمایشنامه، فراتر از یک داستان کودکانه، در واقع تأملی فلسفی درباره‌ی سعادت و راه‌های رسیدن به آن است. پرسش اصلی که مترلینگ در این اثر مطرح می‌کند این است: آیا خوش‌بختی چیزی است که باید در دنیای بیرون جستجو کرد، یا آن را می‌توان در درون خود یافت؟ این مقاله به بررسی مفهوم خوش‌بختی در این نمایشنامه می‌پردازد و نشان می‌دهد که مترلینگ چگونه با استفاده از نمادها و روایت داستانی، درکی عمیق از سعادت را ارائه می‌دهد.

چکیده نمایشنامه‌: پرنده آبی داستان دو کودک فقیر اما سرشار از کنجکاوی، به نام‌های تیل‌تیل و می‌تیل را روایت می‌کند که برای یافتن پرنده‌ای به نام "پرنده آبی" به سفری جادویی می‌روند. این پرنده به گونه‌ای نماد خوش‌بختی است و هرکس بتواند آن را پیدا کند، به سعادت دست می‌یابد. در طول این سفر، آن‌ها به مکان‌های مختلفی مانند سرزمین خاطرات، باغ نورها، قصر شب، و سرزمین آینده می‌روند و با شخصیت‌های گوناگونی از جمله ارواح طبیعت، شب، نور، و خاطرات گذشتگان روبه‌رو می‌شوند.

نویسنده در این نمایشنامه نشان می‌دهد که بسیاری از ما گمان می‌کنیم خوش‌بختی چیزی است که باید آن را در دنیای بیرون جستجو کرد؛ مترلینگ خوش‌بختی را نه در مادیات ، بلکه در درک زیبایی‌های ساده‌ی زندگی، عشق و تجربه‌های انسانی می‌داند و همان‌طور که در پایان نمایشنامه معلوم می‌شود، این پرنده‌ی جادویی همیشه در کنار شخصیت‌های اصلی بوده است. این پیام به ما یادآوری می‌کند که سعادت چیزی نیست که در مکان‌های ناشناخته و یا در آینده‌ای مبهم یافت شود، بلکه در لحظه‌ی حال و درک زیبایی‌های زندگی روزمره نهفته است.
"پرنده آبی زنده نمی‌ماند اگر به دست کسی دیگر داده شود"؛ این موضوع به این اشاره دارد که خوش‌بختی امری شخصی است و نمی‌توان آن را از فردی به فرد دیگر منتقل کرد.
تغییر رنگ پرنده در برخی از صحنه‌ها نشان‌دهنده‌‌ی ماهیت ناپایدار خوشبختی است؛ انسان‌ها اغلب آن را در جایی می‌بینند که واقعا وجود ندارد.

تیل‌تیل و می‌تیل در ابتدا فکر می‌کنند که پرنده آبی در مکانی دور و دست‌نیافتنی است و در طی نمایشنامه به سرزمین‌های مختلفی مانند سرزمین خاطرات، سرزمین‌ شب و... سفر می‌کنند؛ هر یک از این مکان‌ها نماد بخش‌هایی از ذهن و احساسات انسان است. این جستجو نشان‌دهنده تمایل انسان برای یافتن خوش‌بختی در دنیای مادی و خارج از خود است. مترلینگ از طریق این سفر خیال‌انگیز نشان می‌دهد که خوش‌بختی در اشیاء، موقعیت‌ها، و افراد دیگر یافت نمی‌شود.
این دو کودک نماینده‌ی انسان‌هایی هستند که به دنبال معنای زندگی هستند. سادگی و بی‌گناهی آن‌ها به مخاطب یادآوری می‌کند که خوش‌بختی گاهی در تجربه‌های ساده‌ی روزمره پنهان است.
یکی از تأثیرگذارترین شخصیت‌های نمایشنامه، نور است که کودکان را در مسیرشان راهنمایی می‌کند. نور نه‌تنها یک شخصیت جادویی، بلکه نمادی از آگاهی، روشنی، دانش و بصیرت است. او به تیل‌تیل و می‌تیل یاد می‌دهد که خوش‌بختی در فهم وآگاهی به لحظه‌ی حال نهفته است و نمایانگر نیرویی است که به ما کمک می‌کند تا حقیقت را درک کرده و ماهیت واقعی خوش‌بختی را بیابیم.
او به کودکان کمک می‌کند تا چیزهایی را ببینند که در تاریکی پنهان است؛ پری نور فقط راه را نشان می‌دهد و هیچ‌وقت خودش جستجو را انجام نمی‌دهد. این یعنی هر فرد باید خودش حقیقت را کشف کند، نه اینکه آن را از دیگران دریافت کند.
مترلینگ با بهره‌گیری از آموزه‌هایی مشابه تعالیم عرفانی و فلسفه‌های شرقی، تأکید می‌کند که انسان اغلب آن‌قدر درگیر گذشته یا آینده است که از درک زیبایی‌های لحظه‌ی حال غافل می‌شود ودر نتیجه تاکید بر زندگی در لحظه وپذیرش شرایط موجود دارد؛ در دنیای امروز، این پیام بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد، زیرا انسان‌ها بیشتر وقت خود را در جستجوی شادی در آینده یا حسرت گذشته سپری می‌کنند.

"سرزمین خاطرات" در نمایشنامه نماد گذشته و پیوندهای انسانی است که تیل‌تیل و می‌تیل در طول سفرشان به آنجا سر می‌زنند؛ جایی که مردگان عزیزشان شاد و سرزنده هستند، این بخش اشاره به این دارد که گذشته و خاطرات عزیزان از بین نمی‌رود، بلکه در ذهن و قلب ما باقی می‌ماند و بازگشت مردگان به گورهایشان در پایان سفر، نشان می‌دهد که زندگی ادامه دارد و ممکن است اشاره‌ای به اندیشه‌های عرفانی درباره‌ی جاودانگی روح هم داشته باشد.
یکی از مکان‌هایی که کودکان به آن سفر می‌کنند، سرزمین شادی‌های آینده است، جایی که کودکانی هنوز متولد نشده‌اند، زندگی می‌کنند.
کودکان این سرزمین هنوز پا به جهان نگذاشته‌اند اما هرکدام سرنوشتی دارند که منتظر آنها است و نشان می‌دهد هرکس جایگاه خاص خود را دارد، کودکان هرکدام ماموریت‌های بزرگی دارند، مانند اختراعات و یا تغییر تاریخ؛ این موضوع به نظریه‌ی سرنوشت و قدرت بلقوه‌ی انسان اشاره دارد.
حیوانات و اشیای سخنگو در نمایشنامه، نماد جنبه‌های مختلف شخصیت انسان است، مانند سگ که نماد وفاداری بی‌قید و شرط است و گربه که نماد حیله‌گری و خودخواهی است و همچنین نان، شیر و آب سخنگو که نماد نیازهای اساسی زندگی هستنند.


رابطه‌ی عشق، مهربانی و نقش روابط انسانی در خوش‌بختی:
یکی از مهم‌ترین آموزه‌های نمایشنامه این است که خوش‌بختی ارتباط مستقیمی با عشق و مهربانی دارد. در طول سفر، تیل‌تیل و می‌تیل بارها با شخصیت‌هایی روبه‌رو می‌شوند که به آن‌ها کمک می‌کنند. در مقابل، هرگاه آن‌ها از خودخواهی یا بی‌توجهی نسبت به دیگران استفاده می‌کنند، مسیرشان دشوارتر می‌شود.
نویسنده در این اثر نشان می‌دهد که روابط انسانی و احساس همدلی، بخش جدایی‌ناپذیر سعادت و خوش‌بختی هستند. تیل‌تیل و می‌تیل در نهایت درمی‌یابند که خوش‌بختی نه در ثروت، نه در شهرت و نه در دستاوردهای مادی نهفته است، بلکه در لحظاتی است که ما با دیگران به اشتراک می‌گذاریم. این نمایشنامه از این نظر به دیدگاه‌های فلاسفه‌ای مانند آرتور شوپنهاور و آلبر کامو نزدیک است که تأکید دارند خوشبختی در تعاملات انسانی و پذیرش واقعیت‌های زندگی یافت می‌شود.

چالش‌های ذهنی و موانع درونی: چرا رسیدن به خوش‌بختی دشوار است؟
یکی از سؤالات مهمی که این نمایشنامه مطرح می‌کند این است که چرا انسان‌ها به‌رغم نزدیکی به خوش‌بختی، اغلب آن را نمی‌بینند؟ پاسخ مترلینگ را می‌توان در موانع درونی جستجو کرد؛ شخصیت شب در نمایشنامه تلاش می‌کند کودکان را از مسیرشان منحرف کند. او نماد ترس‌ها، تردیدها و بدبینی‌هایی است که اغلب مانع از درک سعادت می‌شوند. این بخش از داستان نشان می‌دهد که گاهی ما خود بزرگ‌ترین مانع بر سر راه خوش‌بختی‌مان هستیم. اضطراب، نگرانی‌های بی‌مورد، مقایسه‌ی خود با دیگران، نداشتن اعتماد به خود و جستجوی بی‌پایان برای چیزهایی که نداریم، می‌توانند ما را از تجربه‌ی سعادت محروم کنند. شب نماد تاریکی و ناشناخته‌ها است. او تلاش می‌کند تا کودکان را از ادامه‌ی سفر بازدارد، اما در نهایت نمی‌تواند مانع از کشف حقیقت توسط آن‌ها شود.

"خوش‌بختی در درون است"
مترلینگ با استفاده از نماد پرنده آبی، تأکید می‌کند که خوشبختی حالتی درونی است که با تغییر نگرش و درک عمیق‌تر از زندگی می‌توان به آن دست یافت.

"نقش تجربه‌های انسانی"
در طول نمایشنامه، تیل‌تیل و می‌تیل با تجربیات مختلفی روبه‌رو می‌شوند که به آن‌ها کمک می‌کند تا مفهوم واقعی خوش‌بختی را درک کنند. این نمایشنامه نشان می‌دهد که تجربه‌های انسانی، حتی دردناک، می‌توانند به رشد شخصی و دستیابی به سعادت کمک کنند.

"اهمیت آگاهی و شناخت"
نمایشنامه تأکید دارد که آگاهی و شناخت، کلید دستیابی به خوش‌بختی است. تیل‌تیل و می‌تیل با کسب آگاهی از طریق سفرشان، درک می‌کنند که پرنده آبی همیشه با آن‌ها بوده و خوشبختی چیزی نیست که از بیرون به دست آید.

در نهایت پرنده آبی موریس مترلینگ به عنوان یک نمایشنامه‌ی فلسفی، پرسش‌های عمیقی درباره‌ی ماهیت سعادت مطرح می‌کند. از طریق داستانی خیال‌انگیز و شخصیت‌هایی نمادین، این اثر به ما می‌آموزد که خوشبختی حالتی درونی است که با تغییر نگرش و درک عمیق‌تر از زندگی به دست می‌آید. نمایشنامه نشان می‌دهد که عشق، آگاهی، و زندگی در لحظه، عناصر اساسی دستیابی به سعادت هستند و پرنده آبی دعوتی است برای بازنگری در مفهوم خوشبختی و جستجوی آن در درون خودمان.
در حقیقت، مترلینگ به‌گونه‌ای روان‌شناختی به این موضوع پرداخته است که خوشبختی بیش از آنکه به شرایط بیرونی وابسته باشد، به طرز فکر و نگرش ما به زندگی بستگی دارد.
در پایان نمایشنامه، تیل‌تیل و می‌تیل به خانه بازمی‌گردند و درمی‌یابند که پرنده‌ی آبی همیشه در کنارشان بوده است. این نتیجه‌گیری استعاره‌ای است از این حقیقت که انسان‌ها اغلب چیزی را که در جستجوی آن هستند، در نزدیک‌ترین مکان ممکن یعنی درون خودشان می‌یابند.
این پیام با آموزه‌های بسیاری از مکاتب فلسفی و عرفانی همخوانی دارد. در عرفان اسلامی نیز این ایده وجود دارد که حقیقت در درون ماست و نیازی به جستجوی آن در جهان بیرون نیست. همان‌طور که مولانا می‌گوید:
"آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد"
مترلینگ از طریق این داستان ما را دعوت می‌کند تا به جای دویدن بی‌پایان در جستجوی خوشبختی، لحظه‌ی حال را درک کرده، از عشق و همدلی بهره ببریم و بدانیم که آنچه برای سعادت لازم داریم، هم‌اکنون در اختیار ماست.
نمایشنامه‌ی پرنده‌ی آبی یک یادآوری فلسفی و شاعرانه است که خوشبختی چیزی فراتر از دستاوردهای مادی یا موفقیت‌های بیرونی است. مترلینگ از طریق سفر تیل‌تیل و می‌تیل نشان می‌دهد که سعادت در تجربه‌های ساده، عشق، مهربانی و پذیرش لحظه‌ی حال نهفته است.
پیام این نمایشنامه، به‌ویژه در دنیای مدرن که افراد اغلب درگیر رقابت، استرس و مقایسه‌های اجتماعی هستند، همچنان تازگی دارد. چیزی که می‌توان از آن یاد گرفت این است که برای یافتن خوشبختی نیازی به سفرهای طولانی یا تغییرات عظیم نداریم؛ کافی است به لحظات کوچک زندگی توجه کنیم، زیبایی‌ها را ببینیم و به یاد داشته باشیم که پرنده‌ی آبی همیشه در کنار ما بوده است.

شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید