زندگانی پیامبر اسلام ( ص ) مملواست از رنج و زحمت و محنت و مشقت و محرومیت و البته توأم با رحمت و کرامت و موفقیت و پیشرفت های فراوان که : " ان مع العسر یسراٌ " .
بدیهی است که شرح صدر بی نظیرو تحمل سختی ها و اخلاق عظیم آن حضرت ، موجب غلبه بر تمامی موانع و مشکلات گردید ونیز زمینه ساز اعطای حکم نبوت شد و از ایشان شخصیتی جهانی و جاودانی و دوست داشنی و پر آوازه ساخته و پرداخته نمود. از این رو خداوند خطاب به وی فرموده است : "الم نشرح لک صدرک ؟ و وضعنا عنک وزرک ؟ و رفعنا لک ذکرک "؟ .
نیم نگاهی کوتاه به زندگانی پرماجرای پیامبر( ص )گویای حقایق فوق است که بدان اشاره می شود :
1 – هنوز به دنیا نیامده بود که پدر بزرگوارش ، عبدالله از دنیا رفت و درد و داغ یتیمی را پیش از ولادت با تمام وجود لمس کرد .
2 – کودکی 6 ساله بود که مادر را نیز از دست داد و علاوه بر یتیمی ، لطیم هم شد و با مرگ مادر لطمۀ جبران ناپذیری براو وارد آمد .
3 – دو سال تحت سرپرستی جدش ، جناب عبدالمطلب قرارگرفت و پس از فوت ایشان، در8 سالگی ، به خانۀ عمویش ابو طالب رفت و در جمع خاندان آن مرد بزرگ و بزرگوار ، زندگی جدیدی آغاز کرد .
4 – در 13 سالگی این جرأت و جسارت و اعتماد به نفس بالا را در خود دید که با گروهی از بازرگانان مکه برای امر تجارت به شهر شام سفر نماید . در این سفر تاریخی مراتب صلاحیت ، صداقت ، لیاقت و امانتداری خویش را به همسفران نشان داد و " نشان " و "مدال " افتخار آمیز " امین " را کسب کرد و به " محمد امین " معروف گردید .
5 – آوازۀ " محمد امین " ، خدیجۀ صاحب مال و کمال و جمال را آن چنان شیفتۀ خود کرد که حاضر شد کلیۀ امور تجاری و بازرگانی خویش را بی هیچ مضایقه ای به او بسپارد و در نهایت با پیشنهاد ازدواج ، خود را به عقد او درآورد . ازدواج با حضرت خدیجه ، نقطۀ عطفی بزرگ و تحولی سترگ و سرتوشت ساز در جریان زندگی " امین امت " ، چه قبل از نبوت و چه بعد از نبوت پدید آورد .
مجموعۀ شرائط و مصاحبت های یاد شده و مدد فیض روح القدس و لطف و عنایت الهی ، شخصیت ایشان را به گونه ای شکل داد که شایسته و پذیرای منصب و مقام پیامبری گردید . به گفتۀ فردوسی بزرگ :
" یـــکی نــقـــش بــازی کنـــد روزگــــار کــــه بنشــــا نــد ت پیــــــش آمـــــو زگـــــار"
6 – در چهل سالگی به مقام نبوت منصوب شد . علی و خدیجه اولین مرد و زنی بودند که بی درنگ و با رضا و رغبت به او گرویدند و تا آخر عمر یار و همراه وفادار و فداکار او بودند .
درنخستین سال های بعثت که پنهانی به دعوت پرداخت فقط تعداد اندک و انگشت شماری به او ایمان آوردند .
7 – به محض آشکار ساختن دعوت ، جمعیت کفر و شرک موضع مخالف و سرسختانه ای گرفتند و به آزار و اذیت و تهمت و تهدید و تحقیر و تظمیع و تمسخر پرداختند و پیش چشمانش مؤمنان مخلص و موحدی همچون بلال و یاسر و سمیه را زیر شلاق و شکنجه به شهادت رساندند.
جماعت کافران آن چنان عرصه را برپیغمبر و پیروانش تنگ کردند که به ناچارسه سال در دره ای تفتیده و بی آب و علف به نام "شعب ابی طالب" محصور شدند و از تمامی ارتباطات اجتماعی و امکانات رفاهی و غذایی محروم . در این مدت ، دو یار عزیز و ارجمند خود ؛ ابو طالب و خدیجه را از دست داد . فقدان این این دو یزرگوار به قدری برای پیغمبر سخت و سنگین و اندوهبار بود که سال در گذشت آنان را " عام الحزن " ، سال غم و اندوه و عزای عمومی اعلام کردند !
8 – دشمنان به این حد از اذیت و مخالفت اکتفا نکردند ، لذا بالاجماع تصمیم به قتل و ترور پبغمبر گرفتند . از این رو پیامبر با آگاهی از این توطئه ، علی (ع) را در بستر خود قرارداد و خود همراه عده ای ، شبانه و مخفیانه مکه را ترک کرد و- به مدینه که پیش تر دعوت شده بود -هجرت فرمود .
در مدت 13 سالی که پیامبر (ص) در مکه حضور داشت ، سخت ترین شرایط و شدیدترین آزارها و اذیت ها را به جان خرید ولی صبر بر مصائب کرد و با مقاومت و برد باری مشکلات را تحمل کرد تا به ناچار ترک وطن کرد و به مدینه مهاجرت نمود . یه همین دلیل فرمود : " ما اوذی نبیُ مثل ما اوذیت " ؛ هیچ پیغمبری به اندازۀ من اذیت نشده است .
9 – هجرت به مدینه فصلی نوین و تحولی تمدنساز در زندگانی سیاسی و اجتماعی پیامبرعدالت و آزادی پدید آورد ، چرا که با کمک خیل مهاجران همراه و انبوه انصار فداکار ، طرحی نو درانداخت وحکومتی براساس عدل و ایمان و جهاد و شهادت پی ریزی کرد و ظرف ده سال توانست با تیغ بران و پیشران اخلاق و ارشاد حکیمانه و فرماندهی مدبرانه خود و ششمیر و شجاعت علی 80 جنگ کوچک و بزرگ را به خوبی مدیریت کند و حاکمیت اسلام را برکل شبه جزیرۀ عربستان مستقر سازد و کلمۀ توحید را منتشرنمابد.
10 – "امین امت" با تلاش شبانه روزی ده ساله از آن مردم بدوی و متخاصم و متفرق ، امتی با صلابت و متحد و نمونه ساخت واز یثرب عقب افتاده ، مدینۀ فاضله ای به جهانیان ارائه داد و تمامی قدرت ها و ابرقدرت ها و ادیان و مذاهب را یه چالش کشاند . حسب الامرپروردگار لحظه ای از کار و پیکار و تبلیغ و تبیین وخدمت و عبادت غافل نشد . زیرا مکلف بود که : " فاذا فرغت فانصب و الی ربک فارغب "
"محمد امین "همواره نگران آیندۀ امت و سرنوشت اسلام و مسلمین بود ، نگران دوامانت ودو گوهرگران بها یعنی " قران و عترت "بود که مبادا "امت" ، پس از اوبه آن دو امانت خیانت ورزد ! اما متأسفانه علی رغم آن همه تأکید و تکرار و توصیه ، مع الوصف ، به امانت ، خیانت شد و نهضت مقدس و نجاتبخش اسلام به هدف نهایی و تام نمام و مطلوب خویش نرسید و از مسیر اصلی خود منحرف شد .
عاقبت عفریته ای از آل یهود به پیامبر اسلام غذای مسموم خوراند که به همین سبب در سن 63 سالگی به دیدار حق شتافت و برای همیشه مسلمانان جهان را عزادار ساخت . که فرموده اند : " مامنا الامسموم او مقتول " .
سلام علیه یوم ولد و یوم ارتحل و یوم یبعث حیا
28 صفر 1447 مطلبق با31 مرداد 1404
ابراهیم سعیدی