«وقتی بزرگ شدید میخواهید چه کاره شوید؟» تا به حال این سوال را از بچهها پرسیدهاید؟ وقتی کودک بودید اطرافیانتان این سوال را از شما پرسیدهاند؟ حتی اگر توانسته باشید تا دوران دبیرستان از پاسخ دادن به این سوال فرار کنید، در نهایت از شما انتظار میرود دانشگاه و رشتهی تحصیلی خود که مسیر شغلیتان به آن وابسته است را انتخاب کنید. میتوان گفت که فشار انتخاب یک مسیر شغلی مشخص، همواره به قوت خود باقی میماند. هر رشتهای که برگزینید نیازمند درجهای از تخصص خواهد بود. این شمایید که انتخاب میکنید در یک حوزه متخصص شوید یا در چند زمنیه مختلف مهارت کسب کنید.
این سؤالی است که از مدتها پیش مطرح شده است و تا به امروز کارشناسان در زمینههای مختلف، همچنان راجع به آن بحث می کنند. در این مقاله قصد نداریم مشخصاً بگوییم کدام یک بر دیگری برتری دارد؛ چرا که افراد، متناسب با نیاز خود، میتوانند یکی از این دو مسیر را انتخاب کنند. بنابراین، در این یادداشت بیشتر سعی داریم شما را با مزایا، معایب و در حقیقت تفاوتهای هر کدام از این عناوین شغلی با بهره بردن از زیستههای ارزشمند متخصصان، صاحبان کسب و کار، جامعهشناسان و روانشناسان، آشنا سازیم.
احتمالاً شما هم این روزها در دنیای کسب و کار این اصطلاح را زیاد میشنوید! بسیاری از افراد معتقدند برای ارتقای موقعیت شغلیمان و یا بهتر است بگوییم، حفظ موقعیت شغلیمان در روزگاری که به سرعت به سمت تغییرات عظیم و گسترده میرود، باید متخصص باشیم؛ اما آیا منظور از متخصص بودن محدود کردن خودمان است؟ خواه ناخواه دنیای امروز هم به سمت جنرالیست شدن میرود و افراد چند پتانسیلی این روزها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفتهاند. در حقیقت، متخصص بودن در حوزهی کاریمان اصلاً هم بد نیست؛ اما دیگر امروزه هیچ صنعتی به صورت تک بعدی پیش نمیرود. شرکتهای بزرگ ایرانی در حوزهیهای مختلف مانند لوازم خانگی، هیچ کدام به صورت تک نفره و با یک تخصص رشد نکردهاند. مجموعهای از دانشها در کنار هم قرار گرفتهاند تا امروز شاهد موفقیت برندهای داخلی و افزایش توان تولید ملی باشیم. جنرالیست بودن یا بهتر است بگوییم، داشتن طیف وسیعی از مهارتها و دانش با عمقی کمتر، فرد را با دنیاهای دیگر آشنا کرده و حتی سرعت یادگیری او را افزایش خواهد داد. هرچند که نباید فراموش کرد برای اینکه بتوان از دانش به بهترین شکل ممکن استفاده کرد، باید در شاخهی کاری خود متخصص بود؛ اما محدود خیر.
جنرالیست شخصی است با اطلاعات گسترده درباره موضوعات متعدد که علایق، مهارتها و سرگرمیهای مختلفی دارد. افراد در نقشهای رهبری چندین کار را در دپارتمانهای مختلف به انجام میرسانند؛ به همین جهت ممکن است رهبر یک مجموعه جنرالیست باشد. جنرالیستها بخشهای پویای یک صنعت را شناخته و به خوبی با دپارتمانهای مختلف مذاکره میکنند. برای مثال، یک دامپزشک میتواند جنرالیست باشد. او با حیوانات متعددی کار میکند و دانشی گسترده از انواع گونههای حیوانی دارد.
همانطور که از اسم آن مشخص است، متخصص فردی است که در یک رشتهی تحصیلی مشخص، شغل یا حرفه تخصص دارد. این اشخاص، بر حوزهی یا موضوع خاصی تمرکز می کنند تا از دانش کافی نسبت به موقعیتی خاص برخوردار شوند. کمپانیها ممکن است متخصصان را با هدف رهبری پروژه با فرایندی جدید یا برای توسعه فناوری استخدام کنند.
شاید جالب باشد که بدانید تفاوت میان جنرالیست بودن و متخصص بودن از علم زیست سرچشمه میگیرد. گونههای زیستی به دو دسته “generalist” و “specialist” تقسیم میشوند. یک گونه جنرالیست میتواند در محیطهای مختلفی زندگی کرده و تنها از منابع در دسترس برای بقای خود استفاده کند. این موجودات اغلب همهچیز خوار اند. موش و راکون از جمله این حیوانات به شمار میروند. آنها در نقاط مختلفی از جهان پیدا میشوند، عموماً شرایط ایدهآل برایشان تعریف نشده و تقریباً در هر شرایطی با هر منبعی که در دسترس دارند، زنده میمانند.
گونههای دیگر برای بقا و ادامه حیات، به شرایط خاصی نیازمندند. برخی از این موجودات در یک محیط و با یک نوع غذا قادر بهترین شکل زندگی را تجربه میکنند. برای مثال پانداها در این دسته قرار میگیرند. آنها به محیطی با شرایط خاص نیاز دارند و منبع غذایی ایدهآلشان بامبو است. این حیوانات در محیطی که شرایط مطلوبی نداشته باشد، در خطر نابودی قرار میگیرند.
شاید شما هم داستان روباه و جوجهتیغی را شنیده باشید. این داستان 2700 سال پیش توسط شاعر و داستاننویس یونانی آرکیلوکوس نوشته شده است و به خوبی تقابل میان متخصص و جنرالیست را نشان میدهد. این داستان به یک مثال کلاسیک در مدیریت، رفتارشناسی و مدل ذهنی تبدیل شده است. در حقیقت، روباه مکار و باهوش در نقش جنرالیست و جوجهتیغی در نقش متخصص است. داستان از این قرار است که روباه برای شکار جوجهتیغی هزار و یک راه را امتحان میکند و به اصطلاح به هر دری میزند؛ اما جوجهتیغی فقط با تبدیل شدن به یک توپ خار، نقشههای روباه را نقش بر آب میکند!
در شش دهه گذشته، افراد بر این باور بودهاند که برای طی کردن پلههای ترقی و پیشرفت در حوزهی کاری خود باید متخصص باشید؛ اما بنا به دلایلی، همانطور که قبلتر اشاره کردیم، دنیا در حال تبدیل شدن به مکانی برای جنرالیستها است و امروزه، چند مهارته بودن یک مزیت محسوب میشود. در مقالهای از هاروارد بیزینس ریویو (Harvard Business Review)، به این مطلب اشاره شد که جنرالیستها در حوزهیهایی با آهنگ رشد سریع ناکارآمد هستند و بهتر است از دانش متخصصین برای توسعه کسب و کار بهره ببریم. در مدت زمان کوتاهی، نویسنده دیگری به اصلاح این رویکرد پرداخت و از رسالت علوم داده و بهرهگیری از جنرالیستها در این رشته سخن گفت. این نویسنده در نهایت بیان میکند که هر کسب و کاری امکان آزمون و خطا را ندارد و در جایی که نیاز به متخصصین است نمیتوان از جنرالیستها بهره برد و گاهی اوقات اصرار بر حل مسائل از طریق روشهای میانرشتهای می تواند عواقب سنگینی برای سازمانها داشته باشد.
در ادامه به ذکر چند مورد از تفاوتهای میان متخصصان و جنرالیست میپردازیم:
متخصصان از دانشی ژرف در یک زمینهی خاص برخوردار اند. این در حالی است که دانش جنرالیستها حوزهی گستردهتری از یک صنعت یا چند رشته را در بر میگیرد. شخصی که در یک موضوع تخصص دارد، ممکن است تمام انرژی خود را صرف یادگیری و مطالعه در همان زمینه بکند تا دانش به روزی داشته باشد. در عین حال، یک جنرالیست مهارتهای مختلفی که برای رشتههای مختلف کاربرد دارند را میآموزد. برای مثال، یک جنرالیست ممکن است سئو، کپیرایتینگ و مهارت مدیریت شبکههای اجتماعی را بیاموزد و از آنها در صنایع مختلفی از قبیل بازاریابی یا توسعه کسب و کار استفاده کند. از سوی دیگر، یک کپیرایتر تکنولوژی احتمالاً فعالیت خود را بر جزئیات نویسندگی درباره فناوری، سختافزار و سیستمها متمرکز میکند.
بازار کار هم برای متخصصان و هم جنرالیستها گسترده است. شرکتهای کوچک ممکن است به جای استخدام متخصصان جهت انجام کارها، از جنرالیستها بهره ببرند؛ چرا که آنها دانش وسیعی در رابطه با موضوعات و حوزههای مختلف دارند. از این روی میتوان گفت که فرصتهای کاری موجود برای جنرالیستها بیشتر است. با این وجود، سازمانها ممکن است جهت انجام کارهای دشوار و پیچیده که نیازمند مهارتهای تخصصی هستند، یک متخصص استخدام کنند. برای مثال، شخصی که قصد بازسازی آشپزخانهاش را دارد، از یک کاشیکار حرفهای با چندین سال تجربه مرتبط درخواست میکند که این کار را بر عهده بگیرد و احتمالاً به سراغ یک پیمانکار تازه کار نمیرود. در حقیقت، متخصص بودن در یکسری از حوزهیهای خاص مانند مراقبتهای بهداشتی و فناوری اطلاعات دشواریهای خاص خود را دارد؛ اما اگر حقیقتاً متخصص باشید گزینههای بسیاری پیش روی شما خواهد بود.
شرکتهایی که در روند توسعه و تولید تغییرات سریعی را تجربه میکنند، ممکن است برای خلق ایدههای جدید از متخصصان کمک بگیرند. با توجه به ماهیت پیچیده کار، زمانیکه فرایند کاری به سرعت تغییر میکند، متخصصان بهتر میتوانند از عهده انجام کار برآیند. از طرف دیگر، با توجه به استفاده روزانه جنرالیستها از چندین مهارت، آنها از یک فرایند کاری نسبتاً ثابت و قابل پیشبینی به منظور حفظ راندمان کاری، استقبال میکنند.
همانطور که پیشتر اشاره کردیم، جنرالیستها افرادی هستند که تواناییهای مختلفی دارند، موضوعات و مسائل را از دیدگاههای متفاوتی بررسی و تحلیل میکنند و راهکارهایی خلاقانه برای مشکلات و چالشها مییابند. گروهی بر این باور اند که کلید دستیابی به پیشرفتهای خلاقانه، توانایی ترکیب حوزهیهای مختلف تخصصی است. بسیاری از تحقیقات حاکی از آن اند که ایدههای خلاقانه و ناب از ترکیب حوزهیهایی به دست میآیند که در ظاهر هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. افراد موفقی چون ایلان ماسک، استیو جابز، بیل گیتس، جف بزوس، وارن بافت از معروفترین جنرالیستهایی هستند که می توان به آنها اشاره کرد. زمانی که میگوییم ایلان ماسک یک جنرالیست نابغه است دلیلش این است که او به خوبی توانسته حوزهیهای مختلفی چون فیزیک، مهندسی، برنامه نویسی، طراحی، تولید، تجارت و بازاریابی را درک کرده و با هم ترکیب کند و شرکتهایی به ارزش چند میلیون دلار بسازد. بر اساس این تفکر، تشویق افراد به کاوش در حوزههای جدید منجر به داشتن تیمی خلاقتر میشود. گروهی دیگر معتقد اند از آنجاییکه متخصصان دانش عمیقتری در یک حوزه دارند، سریعتر به فرصت های جدید پی میبرند و از آنها استفاده میکنند. مدارک و شواهد زیادی وجود دارند که نیاز به وجود هر دو دسته را به ما یادآوری میکنند. بنابراین، با توجه به ماهیت سازمان و آهنگ پیشرفت کسب و کارمان میتوانیم از دانش هر دو گروه بهره ببریم.
قدم گذاشتن در هر مسیر شغلی مزایا و معایب متعددی را با خود به همراه دارد. جنرالیست بودن هم از این قضیه مستثنی نیست. جنرالیستها نیز، با توجه به شرایط و ملزومات شغلی خود چالشهای زیادی را تجربه میکنند. برخی از مزایای جنرالیست بودن به شرح زیر است:
ارتباطات میانبخشی: برخورداری از دانشی گسترده در حوزهیهای مختلف سبب میشود که متوجه ارتباطات موجود میان بخشهای مختلف شوید؛ ارتباطاتی که شاید دیگران قادر به دیدن آنها نباشند. در نتیجه، میتوانید راهحلهایی را بیابید و فرصتهایی را خلق کنید که به نفع کل تیم یا یک بخش به خصوص باشد.
انعطافپذیری شغلی: برخورداری از مهارتهای مختلف منجر به دریافت فرصتهای شغلی متعددی میشود و از فرسودگی شغلی جلوگیری میکند. مهارتهایی از قبیل حل مسئله و اصول مذاکره تقریباً در همه صنایع کاربردی اند و میتوانند در ارتقای شغلی شما تأثیرگذار باشند.
تطبیقپذیری: از آن جایی که جنرالیستها مهارتهای فراوان و تجربیات متنوع و متعددی در حوزهیهای مختلف دارند، برای شرکتها بسیار ارزشمند هستند. آنها میتوانند وظایف متعددی را به عهده بگیرند و منجر به توسعه کسب و کارهای نوپا شوند.
شایستگی: همانطور که پیشتر گفتیم، جنرالیستها در حوزهی ویژهای متخصص نیستند و برای نشان دادن شایستگی و ارزشمندی خود گاهی اوقات باید بیش از دیگران تلاش کنند. خصوصاً در شرکتهایی که زمینه کاریشان فنی-مهندسی است، کار جنرالیستها سختتر میشود.
نداشتن امنیت شغلی: پیدا کردن یک جایگزین برای جنرالیستها کار نسبتاً سادهتری است. در عوض، همواره فرصتهای شغلی بیشتری برای آنها وجود دارد.
فرسودگی شغلی: جنرالیستها بیشتر از متخصصان در معرض فرسودگی شغلی هستند؛ چرا که همواره در زمینههای مختلفی فعالیت دارند و باید انتظارات متعددی را برآورده کنند.
اگر بخواهید مسیر متخصص شدن را در پیش بگیرید، گسترهای از فرصتهای فوقالعاده و چالشهای مختلف در مقابلتان قرار خواهد گرفت. برخی از مزایای متخصص بودن در ادامه ذکر شده است:
حقوق بیشتر: به صورت کلی، ممکن است درآمد متخصصان، با توجه به پیشینه تحصیلی و قابلیتهای آنها، بالاتر از دیگران باشد.
رقابت کمتر: اگر افراد متخصص کمتری در یک حوزهی خاص حضور داشته باشند، میزان رقابت موجود در بازار کار پایینتر خواهد بود.
دانش تخصصی: تمرد تمرکز در یک زمینه خاص مطالعاتی یا عملی به شما اجازه میدهد که تمامی ابعاد و مناظر آن حوزه را بسنجید و سریعتر از دیگران خود تا با تغییرات تطبیق دهید.
مانند هر موضوع دیگری، متخصص بودن نیز خالی از عیب نیست. در ادامه برخی از اساسیترین معایب متخصص بودن را بررسی میکنیم:
احتمال کنار گذاشته شدن: میدانید که عمر کارایی برخی از مهارتها میتواند کوتاه باشد. اشخاصی که تصمیم میگیرند تنها در یک حوزه متخصص شوند، این ریسک را پذیرفته اند که ممکن است با عوامل دیگری مانند تکنولوژی، جایگزین شوند. برای مثال، افرادی که به عنوان اپراتور تلفنخانههای سازمانی* کار میکردند، با اتوماتیک شدن دستگاهها شغل خود را از دست دادند.
عدم انعطافپذیری شغلی: با توجه به اینکه متخصصان ممکن است در حوزهی محدودی دانش و مهارت داشته باشند، یافتن شغل یا فرصتهای کاری غیر مرتبط با رشته اصلی ممکن است برای آنها چالش برانگیز باشد. البته، اگر بتوانید شغلی به عنوان متخصص پیدا کنید، ممکن است سالها در آن مشغول باشید.
تا اینجا با تعاریف متخصص و جنرالیست و مزایا و معایب هر یک آشنا شدید. اکنون زمان آن فرا رسیده که از خودتان بپرسید «من میخواهم متخصص باشم یا جنرالیست؟» طبیعتاً جواب این سوال به خودتان بستگی دارد؛ اما توجه به نکات زیر میتواند در امر تصمیمگیری به شما کمک کند. شما میتوانید با توجه به ارزیابی ترجیحات و ویژگیهای شخصیتی خود انتخاب کنید که کدام مسیر شغلی برایتان مناسبتر است.
علایق خود را ارزیابی کنید: زمانی که شما حوزهی مورد علاقه خود را پیدا کردید، به این فکر کنید که میخواهید تنها در یک شاخه فعالیت کنید یا زمینههای تمرکز خود را گسترش دهید. برای مثال، یک نویسنده میتواند تصمیم بگیرد به صورت عمومی درباره چندین موضوع بنویسد یا در یک حوزهی خاص مانند تکنولوژی فعالیت کند.
میزان پشتکار و اراده خود را بسنجید: از خود بپرسید که آیا در سالهای آتی همچنان در شغل خود خوشحال و خشنود خواهید بود یا خیر؟ زمانی که شما به عنوان یک متخصص وارد سازمانی میشوید، در حقیقت متعهد شدهاید که تمام تلاش و دانش خود را به کار گیرید. زمانی که حوزهی تخصصی شما با علاقهمندیهایتان در یک راستا باشد، عملکرد کاری شما بهبود مییابد. اگر جزو آن دسته از افراد هستید که همچنان موفق به پیدا کردن زمینه مورد علاقه خود نشدهاند، ممکن است بخواهید در ابتدا به عنوان جنرالیست مشغول به کار شوید و بعداً زمینه تخصصی خود را انتخاب کنید.
عمق یا وسعت: زمانی که بر سر دو راهی متخصص یا جنرالیست شدن قرار دارید، از خود بپرسید که آیا به کسب دانش عمیق در حوزهی ای خاص علاقمندید یا فعالیت به صورت بین رشتهای را ترجیح می دهید؟
احتمالاً تا به اینجا متوجه شدهاید که در تقابل متخصصان با جنرالیستها هیچ برنده یا بازندهای در کار نیست و ماهیت کار، اهداف افراد و سازمانها، برتری یکی بر دیگری را تعیین میکنند. در نهایت این شما هستید که باید مسیر مورد علاقهتان را انتخاب کنید. در دنیای امروز، این باور که نباید به دنبال بیش از یک مهارت بود دیگر جایی ندارد. انتخاب چند شاخه برای فعالیت نه تنها نشان از ضعف افراد نیست؛ بلکه با انتخابهای درست، این افراد به عرصههای بیرقیبی دست پیدا خواهند کرد. متخصص بودن در یک زمینه خاص قابل دستیابی است و محاسن خود را نیز دارد. توصیه ما به شما این است که خودتان را محدود نکنید؛ در چند حوزه فعالیت داشته باشید و در یک یا دو حوزهی خاص متخصص باشید.
نويسندگان: زهرا خلیفه، آرزو عباسیان، سارا شاهپوری
منبع : https://www.google.com/url?sa=t&source=web&rct=j&url=https://www.indeed.com/career-advice/finding-a-job/generalist-vs-specialist&ved=2ahUKEwiOrdPuuNr1AhVCQvEDHUuEABEQFnoECC8QAQ&usg=AOvVaw3D2mFtZKiXSTUSr5--XiZo