m_15823136
m_15823136
خواندن ۲ دقیقه·۲۴ روز پیش

پرداخت مستقیم در کالبد انسانی

اگر پرداخت مستقیم انسانی بود، او بی‌شک آینه‌ای بود که در اعماق دلش هیچ‌گونه زنگاری از فراموشی یا اشتباه نمی‌دید. او همانند نسیمی ملایم در بامداد یک روز آرام، همیشه در جریان بود، بی‌صدا و بی‌وقفه، مانند سایه‌ای که هیچ‌گاه در مسیرهای پیچیده و پر از تلاطم روزمره، خود را از دست نمی‌دهد.

او فردی بود که در هر زمان و مکانی که می‌توانست زندگی را ساده‌تر کند، این کار را می‌کرد؛ همچون درختی که در دل طوفان همچنان ریشه در خاک دارد و به دیگران اجازه می‌دهد که در سایه‌اش استراحت کنند. هیچ عجله‌ای نداشت، اما هرگز تأخیری نیز در کارهایش وجود نداشت. او همچون رودخانه‌ای بود که به آرامی و بی‌صدا از دل کوهستان‌ها می‌گذشت، اما هیچ گاه نمی‌ایستاد؛ هیچ مانعی نمی‌توانست او را از جریان خود بازدارد.

چشم‌هایش از یادآوری‌ها و نگرانی‌ها خالی بود. او نه به وعده‌ها احتیاج داشت، نه به درخواست‌ها. تنها کافی بود که در اعماق ذهنش نقش بندد، و در همان لحظه تمامی پرداخت‌ها، همانند یک نغمه‌ی ملایم، به جریان می‌افتادند. هر کجا که نیاز بود، بود؛ بدون اینکه کسی به او اشاره‌ای کند. او بدون هیچ سروصدا و بدون این که خود را به جلو بیاورد، به دیگران آرامش می‌بخشید، همانطور که آسمان شب در سکوت خود هزاران ستاره را در آغوش می‌گرفت، بدون اینکه بخواهد به خود ببالد.

در سخت‌ترین لحظات و مواقع اضطراب‌آور، او همواره آرام بود، مانند جواهری که در اعماق دریا پنهان است و هیچ‌گاه دست‌خوش امواج تند نمی‌شود. او هیچ‌گاه در برابر بی‌عدالتی و آشفتگی‌ها نمی‌لرزید. همچون کوهی که در برابر طوفان‌ها می‌ایستد، او هیچ‌گاه از مسیرش منحرف نمی‌شد. در هنگام نیاز، تنها کافی بود که به او اشاره شود، و سپس با دقت و آرامش، همه چیز به سرانجامی ساده و صحیح می‌رسید.

او نه شبیه به آتشی که در دل شب شعله‌ور می‌شود و در یک لحظه خاموش می‌گردد، بلکه همچون شمعی بود که همیشه روشن بود، هرچند که در خاموشی خود هیچ‌گاه به انتظار تحسین نمی‌نشست. او آرام و بی‌صدا، در دل تاریکی‌ها و دلهره‌ها، راه خود را می‌گشود و در کنار دیگران می‌ایستاد. هیچگاه در انتظار صدای تشویق و نگاه‌های تحسین‌آمیز نبود. چرا که او خود، خود را در این جهان پیدا کرده بود، در سکوتش، در درستی کارهایش و در جریان ساده و بی‌وقفه‌اش.

در نهایت، او بود، مانند نگهبان نیکوکار شب، که هیچ‌گاه از یاد نمی‌برد، هیچ‌گاه نمی‌غلطید، و همیشه برای هر کاری آماده بود؛ درست همانند پرداخت مستقیم، که تنها با یک لمس، همه چیز را در جای خود قرار می‌دهد. بی‌سروصدا و بدون هیچ‌گونه درگیری، فقط برای آنکه همه چیز به درستی پیش برود.

پرداخت_مستقیم_پیمان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید