حاج ممد








به گل تو گفتی گل گل گل شد وگرنه گل گیاهی بود کنار رود
به اره جا که رسیدی احساس نظر کن به زابل که رسیدی احساس خطر کن
بگذار بگذرد روز گاری که روز ما نیست روز گاری روز ما هم میرسد
عمری که اجل در پی ان می تازد هرکه غمه دنیا بخورد می بازد
از گناهامون میگذرد همونی که گذشت از ارزو هامون