آشغال نریز
در ترافیک کرج به سمت قزوین گیرکرده بودم. ظاهراً طبق روال، گردشبهراست و چپ رانندههای ناشی و البته حرفهای باعث تصادف و به طبع آن ترافیک شده بود.
اتومبیلها یکییکی به سمت راست میآمدند تا راه باز شود.
بعد از یک روز کاری خستهکننده این ترافیک هم مزید علت شده، حسابی کلافهام کرد.
ضبط رو زیاد، شیشه هارا بالا و کولر را روشن کردم. سعی کردم با ریتم آهنگ کمی از خستگی روحم را بکاهم و او را به آرامش دعوت کنم.
اتومبیلها با سرعت بیشتری به جلو میرفتند از دور چند نفررادیدم که در کنار خیابان به دورهم جمع شدند با ورود ماشین پلیس، همه بهسرعت متفرق شدند. وقتی از کنار چند ماشین که ایستاده بودند رد شدم صدای فریاد مردی را شنیدم و دو نفر دیگر هم مشغول ریختن چیزی به داخل اتومبیل پراید نقرهای بودند. یکی از مردانی که از اتومبیلش پیاده شده بود از کنار ماشین رد شد. شیشه را پایین کشیدم. راننده بغلی پرسید" اتفاقی افتاده؟"
در جواب لبخندی زد و گفت": نهفقط کسی را ادب میکردیم."
توقف کرد با صورتی غرق در عرق، کنار ماشین ایستاد و ادامه داد" از پشت این ماشین میآمدیم باکمال وقاحت آشغالهایی را که در نایلون بزرگی داشت به داخل خیابان ریخت. اتومبیل بغلی تذکر داد. راننده جوان پراید به جای عذر خواهی بدوبیراه گفتد. یکی از اتومبیلها سد راهش شد و دیگران هم به او پیوستند. مرد جوان را مجبور کردند که همه زباله ها را جمع کند .
با مقاومت جوان مردان حسابی از خجالتش درآمدند.
مردم همیشه در صحنه هم تمام آشغالها ،به همراه نایلون های زباله حاشیه اتوبان را داخل ماشین او ریختند. با آمدن پلیس بهسرعت متفرق شدند." مرد با لبخندی به پراید وراننده بیچاره ودرمانده آن نگاهی کرد وبا سرعت به اتومبیلش رسید وسوارشد..
برای اولین بار این عکسالعمل را دیدم و برایم جالب بود که چند نفر برای کمک به مردی معترض واصلاح یک معضل اخلاقی اقدام کردند. آخر ما عادت کردیم که مشکلات و معضلات را مخصوص دیگران بدانیم و کمتر نقشآفرین باشیم.
سوالی که می ماند :آیا هیچکدام از ما در خیابان رفتار راننده پراید را تکرار نمی کنیم؟