روزنگار2مرداد 1401(گربه منفعت طلب)
روز گذشته گربه(اسکاتیش فلد بِلا خانم)در کنار گلدانها مشغول خرابکاری بود. چند بار صدایش کردم وهربار گوش چپش را تکانی داد وبه کارش ادامه داد. کتاب می خواندم ولی به جای خطوط کتاب چشمم او را تعقیب میکرد.
استند گلها پشت پنجره وکنار شومینه است. گربه(اسکاتیش فلد بِلا خانم) داخل شومینه رفته بود وبا دو دست گلدانهارا تکان می داد . گاهی پنچه کوچکش را داخل گلدان می زد وسنگریزه ای را برمیداشت. روی سرافیک کف به این سو وآنسو پرتاب می کرد. بعداز اینکه از سنگریزه خسته می شد، گیجه فرش را بالا می برد وسنگ را زیر آن هل می داد.
دوبار از شومینه بالا رفت. تکه ای از برگ گندمی را کند. با صدای جیغم از روی گلدان پایین پرید.
به دخترم گفتم: بیا اینو بردار ببر همه گلدان را کچل کرده است.
دخترم داخل اتاق مطالعه می کرد. از همانجا صدازد: بلا بیا اینجا.
به محض اینکه آواز دخترم پایان یافت، گربه(اسکاتیش فلد بِلا خانم)پشت دیوار اتاق او مخفی شد وسرش رااز لای در جلو برد تا ببیند که داخل اتاق چه خبراست. وقتی مطمئن شد که دخترم، تشویقی در دست دارد با علاقه وارد اتاق شد.
باخودم فکر کردم که حیوانات هم مترصد فرصت هستند تا وقتی منافع آنها تامین شود، حضور یابند.
هر قدر این فرصت ها را درست وبه جا کشف کنیم نتایج شگفت انگیز تری می گیریم.
ارائه شده در سایت ویرگول
https://leilafarzadmehr.ir/روزنگار2مرداد-1401گربه-منفعت-طلب/