روزنگار9خرداد1401
در ادامه اتفاق روز گذشته(روزنگار8خرداد1401)
هشتم خرداد، شب میهمان مادر بودیم. فردا خواهرم به استانبول پرواز دارد. دور همی خوبی بود وحسابی با عمه وعمه زاده ها وخانواده خوش گذراندیم.
بعداز صرف شام، قرار شد که خانواده عمه راهم برسانیم. بعداز کلی تعارفات مرسوم بالاخره حرکت کردیم. در تمام مدت خداحافظی به دخترم می گفتم: گوشی وشارژر را فراموش نکنی، کتاب وجزواتت را جا نگذاری، ظرف غذایم را برداشتی، وهمزمان مثل آدم کوکی حرف می زدم ومی چرخیدم. وسایلم را داخل کیفم ریختم وحرکت کردیم.
برای برگشتن باید سه کیلومتر خیابان را به سمت تهران برویم وبعد از دوربرگردان به مسیر خانه برسیم. درست نزدیک دور برگردان از ملیکا خواستم ببیند گوشی ام را آورده ام. در همان زمان گوشی دخترم زنگ خورد ومعلوم شد که گوشی را جا گذاشته ام. تقریبا شش کیلومتر را برگشته ام وگوشی را برداشتم. خانواده عمه را رساندم وروز پراز فراموشی ام بالاخره به پایان رسید.
https://leilafarzadmehr.ir/روزنگار9خرداد-ادامه-روزنگار8خرداد1401/
ارائه شده در سایت ویرگول