علی یزدان پناه
علی یزدان پناه
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

علی یزدان پناه ali yazdan panah

اشعار علی یزدان پناه

چو بلبل خوش الحان در گلستان خواهمت

چو نرگس خوشبو در دو دستان خواهمت


جز تو نباشد آرزویم چون پری وحور را

چو مجنون سرا سیمه شتابان خواهمت


باخیال به دست آوردنت فارغم ز سودای جهان

چو آب برای فروکش سینه بریان خواهمت


ای خواستنی ام خواهمت امروز فردا تا به عُقبیٰ

چراغ روشن شب های تٰار زمستان خواهمت


گر نصیبم نشوی ازاین حیث محزون گردد دلم

باقلبی شکسته و نا امیدی های فراوان خواهمت

علی یزدان پناه

شنبه 1400/10/11

پدر ای مونس ای یار جانی

پدر ای همدم ای زنده گانی


جز پذیرش چاره ای نیست تقدیر را

نشد در اواخر باهم کنیم زنده گانی


پدر ای امید فردا های فرزند

پدر ای آینده ساز خوب دلبند

سخت دشوار است بی‌تو به سر کردن

نداند قدر این سخن آنکه دارد ارزن


پدر شمع فروزان جهانی

پدر درخت مثمر فصل خزانی


عزیزان قدر این گوهر بدانید

نیابید مثالش در هیچ زمانی

علی یزدان پناه

علی یزدان پناه
علی یزدان پناه


راه های ارتباطی

فیس بوک

اینستاگرام

تلگرام

توئیتر


اشعار
علی یزدان پناه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید