ما آدم ها آنقدری که که فکر می کنیم بخشنده نیستیم ، انگار برای خود حدی از بخشس را تعیین کرده ایم و اگر فراتر از آن برود آزرده می شویم .. از ده تا چیز دوتا را می بخشیم ، از یک تن یک کیلو و از سال های زندگی شاید تنها یک روزش را ..!
ما آنقدر بخشنده نیستیم که از تمام 24 ساعت روزمان 1ساعت را در اختیار پدر و مادرمان باشیم ، آنقدر خسیس هستیم که برای خودهم وقت نمی گذاریم .ما در حدی بخشنده ایم که منافع خودمان وسط باشد ، منظور از خودمان روح نیست ، 60 کیلو گوشت و پوست و استخوانی است که ته بخشندگی مان از روی اجبار است بخشیدن آن به مورچه و عنکبوت زیرخاک است !
اگر گرسنه بماند این تن نمی بخشیم ، اگر خسته شود نمی بخشیم ، اگر آزرده شود نمی بخشیم ، اگر آینده اش تامین نباشد نمی بخشیم ، ولی تکامل روح با بخشیده شدن امکان پذیر است ، هر چه که میبخشی میفهمی روحت آرام تر است ، شاداب تر است ..
تو درک میکنی اگر امروز تکه نانت یا ساعتی از زندگی طولانی ات را ببخشی ، یاد میگیری که جانت را ببخشی . خوب می دانیم روحمان اگر بخواهد می تواند یار 60 ساله شاید هم 70 ساله اش را رها کند .اگر یاد نگیرد ببخشد برایش سخت است از بدن جدا شود و راه حقیقی اش را برود گرچه سخت است ...