اصطلاح "خطای کاربر" به این معنی است که وقتی کار اشتباهی انجام می دهد، تقصیر کاربر است.
اما در اکثریت قریب به اتفاق ، موارد خطا در واقع متوجه طراح است که رابطی ایجاد کرده است که گیج کننده است یا اشتباه کردن را برای کاربر بسیار آسان می کند.
راه حل، سرزنش کاربر یا تلاش برای آموزش اشتباهات آنان نیست. در واقعه راه حل اصلی، طراحی مجدد محصول و به گونه ای است که از بروز خطا در وهله اول جلوگیری کند.
راههای عملی زیادی برای انجام این کار وجود دارد، و ما در این مقاله به برخی از مؤثرترین آن ها میپردازیم.
ابتدا، اجازه دهید از طریق برخی از روشهای پیشگیرانه صحبت کنیم که میتوانید به کاربران کمک کنید از اشتباهات جلوگیری کنند.
محدودیت های مفیدی را ارائه دهید تا کاربران نتوانند انتخاب اشتباهی داشته باشند. محدود کردن گزینهها برای کاربر همیشه ایده خوبی نیست، اما زمانی که قوانین روشنی برای اینکه چه چیزی کار میکند و چه چیزی خوب نیست، وجود نردههای محافظ برای جلوگیری از اشتباه خوب است.
مثالها: شماره تلفن یا فیلدهای کارت اعتباری که حروف الفبا را مجاز نمیدانند یا سایتهای خطوط هوایی که به شما اجازه نمیدهند که قبل از تاریخ عزیمت تاریخ بازگشتی را انتخاب کنید .
مانند محدودیت ها، پیشنهادها می توانند کاربر را به سمت استفاده صحیح از محصول شما راهنمایی کنند. آن ها می توانند به جلوگیری از خطاهای تصادفی کمک کنند، آنچه را که می خواهند پیدا کنند و به یاد بیاورند که چه گزینه هایی در دسترس است.
مثالها: نتایج جستجوی Google پیشنهادهایی برای اشتباهات املایی ارائه میدهند. Uber مکان های اخیر را به عنوان مقصد پیشنهادی نشان می دهد. تکمیل خودکار با پیشنهادات متنی در حالی که کاربر می تواند آن را پر کند.
پیشفرضهای خوب مفید هستند زیرا به کاربران میآموزند که چه مقدار معقولی برای ورودی داده شده است. از قبل پر کردن فیلدهایی با رایج ترین ارزش یا شخصی سازی شده زمینه را فراهم می کند و به آنها کمک می کند ببینند چه زمانی در مسیر اشتباه هستند.
قانون Jakob می گوید "کاربران بیشتر وقت خود را در وب سایت های دیگر می گذرانند." کاربران شما توسط هزاران سایت و برنامه دیگر آموزش دیده اند تا انتظار داشته باشند که کارها به روش خاصی کار کنند. پیروی نکردن از این الگوهای قابل تشخیص اغلب منجر به خطا می شود.
مثال: قرار دادن منوهای ناوبری در مکان های استاندارد. تطبیق محتوا با الگوهای اسکن معمولی.
طراحی شما باید نحوه استفاده از آن را بیان کند. این بدان معناست که هر هزینهای - روشهایی که در آن میتوانید با رابط تعامل داشته باشید، مانند فشار دادن یک دکمه - باید نشانههایی از نحوه استفاده از آنها داشته باشد. اگر این واضح نیست، کاربران ممکن است در تلاش برای تعامل با آن اشتباه کنند یا به طور کامل از آن بگذرند.
مثالها: برچسبهای توضیحی در فیلدهای فرم. پیوندها و دکمه هایی که متمایز و قابل کلیک به نظر می رسند.
کاربران ممکن است گاهی از تأثیر کامل اقداماتی که انجام میدهند بیاطلاع باشند. اجازه دادن به آنها برای بررسی اینکه تغییراتشان چگونه خواهد بود به آنها کمک می کند آینده را ببینند و مشکلات خود را قبل از وقوع حل کنند. این همچنین به آنها اجازه می دهد تا بدون شکستن چیزی در اطراف بازی کنند و آزمایش کنند.
مثالها: پیشنمایش یک ایمیل قبل از ارسال، یا یک پست وبلاگ قبل از انتشار، یا یک صفحه قبل از چاپ. iOSپیش نمایشی از تنظیمات بزرگنمایی را قبل از ارسال تغییرات به شما نشان می دهد.
دادن هشدارهای نامحسوس و متنی در حالی که کاربر به طور فعال خطا می کند می تواند به او کمک کند تا آن را سریع و دقیق تصحیح کند. این هشدارها را در مناطقی نصب کنید که میدانید کاربران احتمالاً اشتباه میکنند.
مثالها: هنگامی که از محدودیت کاراکتر فراتر رفتهاید، هایلایتهای قرمز و اعداد منفی در توییتر. MailChimp به شما نشان می دهد که آیا در هنگام تایپ یک رمز عبور جدید، هر مورد از رمز عبور را با یک علامت پر کرده اید یا خیر.
گفتگوی تایید راهی ساده برای دادن فرصتی به کاربر برای مکث و بررسی مجدد عملکرد خود است. با این حال، به خاطر داشته باشید که این تأییدیهها جریان کار کاربر را مختل میکنند. اگر از آنها پرسیده شود "آیا واقعاً می خواهید این کار را انجام دهید؟" پس از هر تصمیمی، کاربر آزرده خاطر می شود و (بدتر از آن) در نهایت این دیالوگ ها را به کلی نادیده می گیرد. بنابراین فقط از تأییدیههای اقدامات خطرناک یا مخرب مانند حذف اطلاعات یا داراییهای مهم استفاده کنید.
مثالها: فیسبوک قبل از حذف دائم مکالمه از مسنجر، با کاربر چک میکند. Gmail از شما می پرسد که آیا می خواهید پیوستی را در زمانی که پیام شما ذکر می کند اضافه کنید.
مهم نیست که چقدر برای جلوگیری از آن تلاش کنید، کاربران همچنان اشتباه می کنند. وظیفه ما به عنوان طراح این است که یک شبکه ایمنی ایجاد کنیم تا خطاها با هزینه کمتری انجام شود و سعی کنیم از تکرار اشتباه کاربر در آینده جلوگیری کنیم.
توانایی واگرد (بازگشت از خطا) اقدامات اخیر برای کاربران مفید و رضایت بخش است. این یک مقابله مستقیم با خطاها است و باعث می شود کاربر اطمینان بیشتری داشته باشد زیرا می داند یک اشتباه به راحتی قابل رفع است. توجه داشته باشید که ویژگیهایی مانند سطل زباله نیز میتوانند مانند خنثی کردن کار کنند زیرا به شما امکان میدهند با بازیابی موارد حذف شده، تغییرات را برگردانید.
مثال: سرویس گیرنده های ایمیل با قابلیت لغو ارسال ایمیل. اقدامات واگرد چند سطحی در برنامه های سند.
اگر میخواهید به کاربر در مورد اتفاقی که رخ داده، کاری که میتواند در مورد آن انجام دهد و چگونه در آینده از آن اجتناب کند، آموزش دهید، اطلاع رسانی واضح خطا ضروری است. یک پیغام خطای خوب همچنین باعث می شود که اشتباه کمتر شبیه یک شکست از جانب کاربر و بیشتر شبیه نشانه ای برای تنظیم به نظر برسد. دوستانه، مثبت، جذاب و مفید باشید.
مثال: اعتبار سنجی فرم درون خطی قابل درک. یک صفحه مفید 404.
پیروی از این روشها به شما کمک میکند بفهمید که کاربران در کجا ممکن است اشتباه کنند و از قبل برنامهریزی کنید.تست های کاربر قابل اعتمادترین راه برای آشکار کردن موانع، مشکلات و قطع ارتباط بین مدل های ذهنی هستند. یک کاربر را روی یک کار تنظیم کنید، و زمانی که او با مشکل مواجه شود، شکست بخورد یا ناامید شود، بلافاصله مشکل آشکار خواهد شد. سپس میتوانید اقدامات پیشگیری از خطا را برنامهریزی کنید یا (بهتر است) خود طرح را اصلاح کنید تا به آنها کمک کنید از این اشتباهات جلوگیری کنند.
معیارها می توانند راهی مقرون به صرفه برای تشخیص اینکه کاربران شما در کجا با مشکل مواجه می شوند. کاربران شما به کجا می پرند؟ آنها زمان غیرعادی را کجا می گذرانند؟ در چه مرحله ای از یک گردش کار خارج می شوند؟ پاسخ ها را ضبط کنید و از تمام تاکتیک های بالا برای جلوگیری از خطا استفاده کنید.
سعی کنید از این اصول در پروژه UX بعدی خود استفاده کنید و ببینید آیا تفاوت قابل توجهی ایجاد می کند یا خیر.
منبع: https://uxtools.co
اگر این مقاله مفید بود به نویسنده عشق بدهید و آن را برای کسی که برایش مفید است به اشتراک بگذارید.