مبادله، پول، بهره:
ارسطو در کتاب خود با عنوان سیاست و اخلاق به بررسی مسایل اقتصادی مثل مبادله، پول، قیمتها و ارزش میپردازد. علاقه و توجه ارسطو به مبادله با پیش فرض بدیهی بودن مالکیت خصوصی همراه است که امر مطلوبی بوده و باعث افزایش کارایی میشود، در حالی که افلاطون بیشتر از مالکیت جمعی حمایت میکرد. ارسطو مبادله یک کالا با کالای دیگر را امری طبیعی القی میکرد. چنین مبادله ای با محدودیتهایی همراه است و به دلیل نیازهای بشری نیز محدود میشود. اگر فردی به مقدار قابل ملاحظهای از یک چیز، دست پیدا کند، ممکن است به ضرر او باشد یا هر مقدار از آن برای او مفید نباشد. این روش بیان موضوع از سوی ارسطو تشابه زیادی با اظهارات آدام اسمیت دارد که میگفت: میل به غذا خوردن در هر فردی با توجه به ظرفیت محدود معده او تعیین میشود. همین اندیشه با عنوان اصل نزولی بودن مطلوبیت نهایی از سوی اقتصاددانان نئو کلاسیک مطرح شد.
مبادله و تجارت با هدف کسب پول طبیعی نیست، بلکه فروش یک کالا بهمنظور به دست آوردن پول برای خرید کالای دیگر، یک شکل رایج و ضروری مبادله است. نزول، ربا یا پولی که از طریق قرض دادن به دست میآید شکل غیر طبیعی مبادله است. این که محصولات چند برابر میشوند طبیعی است ولی چند برابر شدن پول به هیچ وجه طبیعی نیست، پول برای آن خلق شده تا وسیله مبادله باشد. این دیدگاه منفی از دریافت بهره برای مدتهای طولانی ادامه داشت. این دیدگاه را میتوانیم برای اولین بار در مکتب و فلسفه اصحاب مدرسه در قرون وسطی ببینیم که از سوی کلیسای کاتولیک بنیانگذاری شده بود. بهره یا سودی که از قرض دادن پول به دست میاید و آن را ربا یا نوزول نیز مینامیم، از سوی قوانین ضد نزول منع و کنترل میشد. آثار این دیدگاه منفی نسبت به نرخ بهره هنوز هم در تفکرات مذهبی یافت میشود و سازمانهای غیر دینی همچنان برای ایجاد اقتصاد با بهره آزاد فعالیت میکنند.
#فلسفه_اقتصاد
#تاریخ_اقتصاد
#تاریخ_مختصر_اندیشههای_اقتصادی
#نئو_کلاسیک
#فلسفه_اصحاب_مدرسه