انتخاب اسامی شرکت های بازرگانی جزء اولین و شاید یکی از مهم ترین گام ها در هنگام ثبت شرکت بازرگانی می باشد.اسم شرکت را باید با صبر و تامل و تعمق انتخاب کرد تا بعدها نگزیر از تغییر آن نشویم. ما در این مقاله برآنیم تا به مطالبی در این خصوص بپردازیم، همراه ما باشید.
اسم شرکت را باید با صبر و تامل و تعمق انتخاب کرد تا بعدها نگزیر از تغییر آن نشویم.
ما در این مقاله برآنیم تا به مطالبی در این خصوص بپردازیم، همراه ما باشید.
انتخاب اسم شرکت بازرگانی ویژگی های خاصی را شامل می شود.
برای انتخاب اسامی شرکت های بازرگانی باید اطلاعات لازم و کافی داشته باشید تا بتوانید اسامی با معنی و زیبایی را انتخاب کنید.اسامی که انتخاب می کنید باید ریشه فارسی داشته باشد، با معنی باشد،معنای آن در یکی از لغتنامه های معتبر فارسی وجود داشته باشد.
سابقه ثبتی نداشته باشد.با اسامی شرکتهای بازرگانی که به ثبت رسیده اند مشابهتی نداشته باشد.
از ویژگی اسامی شرکت های بازرگانی می توان به برخی موارد اشاره کرد که به طور مثال شرکت بازرگانی علائم تجاری را دربر می گیرد. هنگام انتخاب اسم شرکت تجاری توجه داشته باشید که اسم دارای ریشه فارسی و لاتین نباشد الزاما با قانون مخالفت نداشته باشد. و تجار دیگر از این نام استفاده نکرده باشند و شباهتی به اسم قبلی نداشته باشد.اسم شرکت تجاری باید دارای ریشه خاص داشته باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص می توانید با مجتمع حقوقی پایش تماس بگیرید.
هنگام انتخاب اسم برای شرکت بازرگانی توجه داشته باشید که اسم دارای ریشه فارسی باشد و لاتین نباشد.
با موازین انقلاب اسلامی ایران مغایرت نداشته باشد. تکراری نباشد.
و در صورت شباهت با اسمی که قبلاً ثبت شده دو کلمه از نام پیشنهادی با اسامی دارای سابقه باید متفاوت باشد اسامی شرکت های بازرگانی باید دارای اسم خاص باشد.
از اعداد بصورت ریاضی آن استفاده نشود بلکه بصورت حروف نوشته شود از عناوین مشهور یعنی مثلا” تجار معروف و به خصوص معاصر استفاده نشود.
انتخاب نام شرکت و برند (alirezahoseinzadeh.ir)
اسم برای شرکت بازرگانی، نامی می باشد که مختص خودش می باشد و هیچ شرکت دیگری را نمی توان به همان اسم پیدا کرد.
هر شخص حقوقی همانند شخص حقیقی باید دارای اسم باشد تا هویتش مشخص و قابل تشخیص باشد.
به همین منظور اسم شرکت الزامی است و مبادرات اولیه محسوب می شود.
به طور معمول اسم شرکت بازرگانی از موضوع فعالیت آن گرفته می شود
بنابراین باید در انتخاب اسامی شرکت های بازرگانی نهایت دقت و انرزی را صرف نمود.
زیرا نام شرکت می تواند شرکت را به اوج برساند یا بر عکس به نابودی و قعر بکشاند.
برای انتخاب اسم شرکت لازم است از اسم خاص استفاده شود که هم در مورد اسامی شرکتهای بازرگانی در تهران و هم در مورد اسامی شرکت های بازرگانی در کرج الزام دارد.
اسامی خاص چه اسامی هستند؟
در اینجا به تعریف اسم خاص می پردازیم.
اسم خاص، اسمی است که تنها به یک فرد یا شیئی اشاره دارد و همه را شامل نمیشود.
از جمله بینالود یا فرزین و به همین علت می تواند
در نام شرکت نیز به کار برده شده و نام شرکت را به حالت انحصاری در می آورد.
در اینجا به تعدادی اسامی خاص که می توان برا اسامی شرکت های بازرگانی استفاده کرد اشاره می کنیم:
اسم مخصوص انسانها از جمله طاها، بهمن،
هومان اسم حیوانات مانند ققنوس، رخش، اسامی جغرافیایی مثل البرز، گلستان اسم خاص اشیایی که فقط یکی از آنها وجود دارد من جمله تورات یا قرآن که البته همانطور که گفته شد برای استفاده از این کلمات باید مجوز اخذ شود.
برای اینکه بتوانید لیست اسامی شرکت های بازرگانی ثبت شده را بررسی نمایید،
می توانید به سایت روزنامه رسمی کشور مراجعه نمایید.
آدرس این سایت عبارت است از که باید به قسمت آگهی های قانونی مراجعه نمایید و در قسمت عنوان بازرگانی را جستجو نمایید.
در این صورت اسم تمامی شرکت های بازرگانی را برای شما خواهد آورد.
میلان دارو درمان تارا پخش افلاک
نگین خودرو ایرسا الماس ماندگار پارسیس
خالص سازان سرب صنایع گستر صدر آفاق
عاج سپید گلستان توانا تجارت پلاستیک اروند
سحاب سپهر جنوب رنگین خزر آمل
بازرگانی توسلی کیش ماندگار تجهیز ایرانیان
یارا راد اطلس توسعه راهبردی آریا
پارس جم نیکان ارزش آفرینان نوید اعتماد
صنایع ساختمانی جاوید جلوه ایده آل نگار خاورمیانه
گیتی سپهر بیتا جم تابان
اکسیر امداد و سلامت یگانه قطعه آوران یزد
دنیای خودرو پارسیان کیان واحد ونداد
مانی آترین سازه آپادانا آجرنما ستاره بدخشان ایرانیان
نمونه لیست اسامی شرکت های بازرگانی
نمونه اسم شرکت با آ
آبادان: خرم و باصفا
آبتین: نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی
آبدوس: نام یکی از درباریان اردوان سوم اشکانی
آبستا: اوستا
آتروپات: نام والی آتروپاتن(آذرآبادگان)
آترین: نام پسر اوپدرم در زمان داریوش بزرگ
آتش: فروغ و روشنایی
آخشیج: نماد، عنصر
آدُر: آذر، آتش
آدُرباد: نام موبد موبدان دوران شاپور
آذر بُرزین: نام موبدی بوده
نمونه اسم برای شرکت
آذر بُرزین: نام موبدی بوده
آذرآیین: نام پسر آذرساسان
آذرافروز: نام پسر مهرنوش پسر اسفندیار
آذرباد: نام موبد موبدان روزگار شاپور دوم
آذربُد: نام پسر هومت که نوشتن نامه دینکرد را به انجام رساند
آذربود: موبدی در زمان یزدگرد
آذرپَژوه: پسر آذر آیین پسر گستهم نویسنده کتاب گلستان دانش
آذرپناه: نام یکی از ساتراپ آذرآبادگان
آذرخش: صاعقه، برق
آذرفر: در اوستا به دارنده فرآذر
آذرکیوان: از موبدان بزرگ شیراز در روزگار حافظ
آذرمهر: نام موبدی است در زمان کواد
آذرنوش: در اوستا به دوستدار فرهنگ
آذین: زیور، نام فرمانده لشکر بابک خرمدین
آراستی : نام عموی زرتشت و پدر میدیوماه
آرتمیس: نام فرمانده نیروی دریایی خشایارشاه از دودمان هخامنشیان
آرتین: نام هفتمین پادشاه ماد
آرش: پهلوان و یکی از بهترین تیراندازان ایرانی
آرمان: آرزو، خواسته
آرمین: آرامش، آسودگی
آریا: اصیل و آزاد، فرمانده ارتش ایران در روزگار کورش
آریامن: نام فرمانده ناوگان خشایار شاه
آریامنش: نام پسر داریوش
آریامهر: دارنده مهر ایران
آرتاباز: از نامهای برگزیده
آریوبَرزَن: دلاور و پهلوان، سردار داریوش سوم
آزاد: نام بهدینی که در فروردین یشت ستوده شده
آزاد منش: راد، جوانمرد، دارنده خوی آزادگی
آزادمهر: از نام های برگزیده
آژمان: بی زمان
آسا: نام پدر بهمن که در چکامه از او یاد شده
آستیاک: نام چهارمین و آخرین پادشاه ماد
آونگ: آویخته، نگهدارنده
آویز: آویختن، نگهداری
آیریک: نام نیای یازدهم اشوزرتشت
اَبدَه: بی آغاز
اَبیش: بی رنج
اپرنگ: نام پسر سام
اَپروَند: دارنده بلندی و شکوه یا فرهمند
اَپروَیژ: پیروزمند و شکست ناپذیر . نام خسرو دوم پادشاه ساسانی
اَپیوه: نام پسر کیقباد نخستین پادشاه کیانی
اَترس: دلیر، بی ترس
اَرتان: راستگو، نام پسر ویشتاسب
نمونه اسم برای شرکت
ارج: ارزنده، نام یکی از نیاکان زرتشت
ارجاسب: اوستایی آن یعنی دارای اسبان پرارزش
ارجمند: با ارزش
ارد: نام چند پادشاه اشکانی و بزرگترین فیلسوف جهان امروز حکیم ارد بزرگ
اردشیر: نام پادشاه هخامنشی و ساسانی
اردلان: از واژه ارد ایرانی است
اردوان: در اوستا، پشتیبان راستی و درستی است
ارژنگ: نام سالار مازندران
ارشا: راست و درست
ارشاسب: دارنده اسب های نر
اَرشام: پسر عموی داریوش بزرگ
اَرشان: نام نیای داریوش بزرگ
ارشک: نام نخستین پادشاه اشکانی
اَرشَن: نام برادر کاووس
اروتَدنر: نام پسر میانی اشوزرتشت، فرمان گذار
اروَند: شریف- نجی، نام پدر لهراسب
اُزیرن: گاه پسین
اسپاد: دارنده سپاه نیرومند
اسپنتمان: نام خانوادگی و یکی از نیاکان اشوزرتشت
اسپهبُد: نام پدر بزرگ خسرو انوشیروان
اسفندیار: نام پسر کی گشتاسب کیانی و برادر پشوتن
اشا: راستی، درستی، راه خوشبختی
اشاداد: داده پاکی و پارسایی
اشتاد: راستی
اشکان: نام سومین نیای پاکر
اُشهن: گاه سپیده دم، آغاز روشنایی
اَشوداد: نام برادر هوشنگ پیشدادی
اشوفْرَوَهَر: پاکروان
اشومنش: پاک منش
افروغ: روشنایی و فروغ. از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
افشین: نام سردار ایرانی
اقاقیا: درختی با گل های سپید
اَگومان: بی گمان
البرز: کوه بلند، نام پهلوانی است
الوند: توانا و تیزپا
امید: نام پدر آذرپات، از نویسندگان نامه دینکرد
امیدوار: نام پسر خواستان دیلمی از سرداران مازیار
اندریمان: کسی که اندیشه اش در پی شهرت و ستایش است
اَنوش: بی مرگ، جاویدان، هم برای دختران و هم پسران بکار می رود آنوش و انوشه
انوشیروان: پاکروان، پادشاه ساسانی
اَهنَود: رهبری و فرمانداری، نخستین بخش از سروده گاتها
اهورا: هستی بخش، خداوند
نمونه اسم برای شرکت
اوتانا: نام یکی از یاران داریوش
اَوَخشیا: بخشاینده
اَوَرداد: از سرداران کورش بزرگ
اَوَرکام: نام پسر داریوش هخامنشی
اورمزدیار: خدایار، یاور اهورا
اَُورنگ: تخت پادشاهی، نام فرستاده پادشاه کشمیر به یمن
اُوژن: زننده و شکست دهنده دشمن
اوس: در اوستا به چم دارنده چشمه ها
اوستا: دانش، کتاب دینی
اوستانَه: نام سردار سغد در زمان هخامنشی
اوشَه: بامداد و سپیده در اوشهین گاه
اوشیدر: پروراننده قانون مقدس
ایدون: اینچنین، اینگونه
ایران پناه: از نام های برگزیده
ایرانپور: از نام های برگزیده
ایرانشاه: نام یکی از بزرگان ایران
ایرانمهر: روشنایی ایران
ایرج: یاری دهنده آریایی ها
ایزد: ستایش و ستودن
ایزدیار: یاور ستودنی
ایسَدواستَر: خواستار کشتزار و آبادکننده، بزرگترین پسر اشوزرتشت
نمونه نام برای شرکت
نمونه اسم شرکت با حرف ب
بابک: نام پسر ساسان در زمان اشکانیان
باتیس: نام دژبان غزه در هنگام داریوش سوم
بادرام: کشاورز
باربُد: نام نوازنده و رامشگر نامی زمان خسرو پرویز
بامداد: نام پدر مزدک
بامشاد: نام نوازنده. نامی در روزگار ساسانیان
بامگاه: هنگام بامداد
بایگان: نگهدارنده
بخت آفرین: نام پدر هیربد شهریار
بَتیار: از فرزندان رستم در روزگار خسرو پرویز
بَخشا: از نام های روزگار هخامنشیان
بَدخشان: لعل
بدره: بهره، نام یکی از سرداران خشایار شاه
بَرازمان: بلند اندیشه
بَردیا: نام پسر کوچک کورش
بُرزو: بلندبالا، نام پسر سهراب
بُرزویه: نام رییس پزشکان شاهی در روزگار خسرو
بَرسام: نام یکی از سرداران یزدگرد ساسانی
بَرَسم : شاخه های گیاهی
بَرِشنوم: پاک و تمیز
بَرمک : نام وزیر شیروی ساسانی
بُزرگمهر: نام مهین دستور انوشیروان دادگر
بَگاداد: نام یکی از سرداران ایرانی روزگار هخامنشی
بَگاش: نام یکی از سرداران هخامنشی
بلاش: نام نوزدهمین پادشاه ساسانی
بُندار: دارنده اصل و بنیاد
بُنشاد: شاد بنیاد
بَهاوند: در اوستا به چم وهوونت دارنده نیکی
بِهراد: نیکی بخش
بهرام: فتح و پیروزی است، نام پهلوانی در شاهنامه
بَهرامشاه: نام یکی از دانشمندان و عارفان زرتشتی
بِهروز: روزگار نیک و خوش
بِهزاد: نام یکی از پهلوانان ایران پسر پیل زور
بِهمرد: از نام های برگزیده
بهمن: نیک منش، نام پسر اسفندیار
بهنام: نیک نام
بوبار: دارنده زمین، نام کشاورزی در زمان خشایار
بوجه: رهایی یافته، نام یکی از بزرگان هخامنشی
بوخشا: رستگار
بیژن: نام پسر گیو
نمونه نام برای شرکت
نمونه اسم شرکت حرف پ
پارسا: پرهیزکار
پاساک: نام برادر زاده داریوش بزرگ
پاکدین: دین درست، دین پاک
پاکروان: پاک باطن، نیک نفس
پاکزاد: پاک نژاد، نجیب
پاکمهر: از نام های برگزیده
پالیز: کشتزار
پَتَه مانی: دادگستر
پدرام: نام نبیره سام، درود، شادباش
پرچم: درفش
پَرنگ: نام پسر سام
پرهام: از نام های برگزیده
پرویز: شکست ناپذیر و پیروزمند، کنیه خسرو دوم ساسانی
پَریبُرز: بلند بالا، نام پسر کیکاووس
پژدو: نام نیای اشوزرتشت، بهرام پژدو از چکامه سرایان نامی زرتشتی
پژمان: از نام های برگزیده
پَشَنگ: نام برادر زاده فریدون پیشدادی
پشوتَن: پیشکش کننده تن یا فداکار
پوروشسب: دارنده اسبان زیاد پدر اشوزرتشت
پوریا: نام یکی از پهلوانان ایران
پولاد: نام پسر آزادمرد پسر رستم
پویا: جوینده
پویان: پوییدن
پیروز: پادشاه ساسانی
پیروزگر: پیروز، کامیاب
پیشداد: نخستین قانون گذار، بنیانگذار عدل و دادگری
پیلتَن: پهلوانی بوده از فرزندان رستم زال
پیمان: مهر، عهد
نمونه نام برای شرکت
نمونه اسم شرکت با حرف ت
تاژ: برادر هوشنگ پیشدادی
تخشا: کوشنده
تَسو: واحد زمان
تکاپو: جستجو
تَنسِر: نام موبد موبدان روزگار اردشیر بابکان
تَهماسب: از بزرگان ملک داراپادشاه ایران
تَهمتَن: بزرگ پیکر
تهمورس: دلیر و پهلوان، نام دومین پادشاه پیشدادی
توانا: نیرومند، زورمند
تور: نام پسر شاه فریدون
تورج: دلیر و پهلوان
توس: نام پسر نوذر یکی از پهلوانان نامی ایران
تیرداد: بخشنده تیر، نام دومین پادشاه اشکانیان
تیس: نام درختی است
تیگران: نام یکی از سرداران خشایار شاه
نمونه نام برای شرکت
نمونه اسم شرکت با حرف ج
جانپرور: نشاط انگیز
جانان: دلیرو زیبا
جاوید: نام پدر اردشیر یکی از بهدینان خراسان
جم: مخفف جمشید
جمشید: از پادشاهان پیشدادی
جهانگیر: نام پسر رستم زال پهلوان نامی ایران
انتخاب نام برای شرکت
نمونه اسم شرکت با حرف چ
چالش: با ناز و غرور
چالیک: از بازیهای کودکان
چلیپا: گردونه مهر
چوگان: ابزار بازی قدیمی
چینوَد: چگونه زیستن
انتخاب نام شرکت
نمونه اسم شرکت با حرف خ
خدابخش: از نام های برگزیده
خداداد: از نام های برگزیده
خدایار: از نام های برگزیده
خدیو: بلند جایگاه، سرور
خردمند: نام یکی از پیروان دستور آذرکیوان
خرم: شادمان، خوش
خسرو : نیک آواز، نام پادشاه ساسانی
خشاشه: از سرداران ایرانی در دورة پادشاهی شاه گشتاسب
خشایار: شاه دلیر و مردمنش
خشنود: شاد، شادمان، خوشحال
خورسند: راضی
خوشمنش: نیک نهاد
خوشنام: درستکار، نیکنام
خُونیرِث: نام یکی از هفت کشور زمین
نمونه اسم شرکت با حرف د
داتَه: دادگری، قانون
دادار: دادگر، عادل
دادبان: نگهبان قانون
دادبه: قانون خوب
دادبه: قانون خوب، پسر دادگش نسب که نامه تنسر را به تازی برگردانده
دادپویه: از شاگردان موبد کیخسرو پور آذرکیوان
دادجو: جوینده عدل و داد
دادخواه: خواستار عدل و داد
دادرس: دادرسنده
دادفر: از نام های برگزیده
دادمهر: از نام های برگزیده
دادنام: از نام های برگزیده
دادوَر: دادگر، عادل
دارا: دارنده، نام نهمین پادشاه کیانی
داراب: نام پسر بهمن، هشتمین پادشاه کیانی
داریوش: نام سومین شاهنشاه هخامنشی
داژو: سوخته، داغ
دانا: هوشیار، آگاه
داور: نام موبدی است
دَریز: نام داماد داریوش بزرگ
دَسَم: فرمانده ده تن سرباز
دلاور: دلیر، قهرمان
دماوند: نام سرداری درزمان ساسانیان
دهناد: از نام های برگزیده
دینشاه: یاور و سرور دین
دینیار: یاری دهنده دین
دیهیم: کلاه پادشاهی
نمونه اسم شرکت با حرف ر
راتین: بخشنده، یکی از سرداران اردشیر دوم
راد: بخشنده
رادمان: سخاوتمند، نام سپهدار خسرو پرویز
رادمهر: مهربخش. نام سردار داریوش سوم
رادین: بخشندگی
رازقی: گل سپید، گونهای انگور
رامتین: نام چنگ نواز نامی خسروپرویز
رامیار: کسی که ایزدرام (شادمانی) یاور اوست
رامین: نام یکی از فرزندان کیخسرو
رپیتون: گاه نیمروزی
رَتوشتَر: نام برادر بزرگتر اشوزرتشت
رَتوناک: دارای بزرگی و سروری یکی از بزرگان هخامنشی
رَخشان: تابان، از سرداران داریوش
رَزین: واژه پهلوی به چم زورمند
رَسام: نام پیکار نگار بهرام گور
رستم: بالش و روینده، پسر زال پهلوان نامی ایران
رشن: نام یکی از مفسران اوستا
رَشنُو: ایزد دادگری و آزمایش
رشنواد: نام سپهدار همای بهمن
رَنگوشتَر: نام برادر بزرگ اشوزرتشت
رها: آزاد
رُهام: نام یکی از پهلوانان ایرانی، پسر گودرز
رهی: آزاد، رها
روزبِه: نام وزیر بهرام گور
روشاک: نام یکی از سرداران ایرانی در جنگ اسکندر
روشن: تابان، درخشان
رویین تن: نام دیگر اسفندیار پسر گشتاسب کیانی
ریوند: میوه ریواس
نمونه اسم شرکت با حرف ز
زادان: نام پدر شهریار از زرتشتیان کازرون
زال: نام پدر رستم
زامیاد: نگهبان زمین
زروان: نام خوانسالار انوشیروان ساسانی
زَریر: دارنده جوشن زرین
زَم: نام یکی از پسران غباد ساسانی
زنگه: از پهلوانان ایرانی در دوره کاووس شاه کیانی
زَهیر: نام یکی از سرداران شاه کیخسرو کیانی
زَواره: پهلوانی ایرانی، نام پسر زال و برادر رستم
زوپیر: یکی از همدستان داریوش بزرگ در جنگ بابل
زیار: نام پدر مردآویچ
زیگ: راه ستاره شناسی
نمونه اسم شرکت با حرف س
ساسان: نام پدر بزرگ اردشیر بابکان
سالار: پدر زال، پسر نریمان
سام: بهدینی از خاندان گرشاسب
سامان: نام بزرگ زاده بلخ
سَپْرَنگ: نام پسر سام
سِپنتا: مقدس، ورجاوند
سپند: ورجاوند و مقدس، اسفند
سِپِهر: آسمان
سپهرداد: داده یا آفریده آسمان
سپیدار: درخت بلند و راست
ستایش: خوب گفتن
ستُرگ: قوی هیکل، نیرومند
سرافراز: سربلند، با افتخار
سُرایش: سرودن
سُرخاب: نام پنجمین پادشاه باوندی
سُروش: گوش دادن به صدای وجدان و فرمانبردار
سزاوار: شایسته
سَلم: نام یکی از سه پسران شاه فریدون پیشدادی
سهراب: تابش سرخ، نام پسر زال
سورن: دلیر و پهلوان، توانا
سوشیانت: برگزیده دینی
سیامک: نام پسر کیومرس در شاهنامه
سیاوخش: سیاوش، پسر کی کاووس
سیاوش: نام پسر کیکاووس
سیروس: نام کورش به پیکره دیگر
سینا: یکی از نخستین پیروان اشوزرتشت
نمونه اسم شرکت با حرف ش
شا بهرام: نام بهرام گور پادشاه ساسانی
شاپور: نام دومین شاهنشاه ساسانی
شاخه: بخشی از گیاه و درخت
شاد: نام یکی از بزرگان روزگار ساسانیان
شادان: شادمان و خشنود. نام پسر برزین. از کارمندان نگارش شاهنامه
شادبه: از نام های برگزیده
شادفر: از نام های دوران هخامنشی
شادکام: نام برادر فریدون
شادمان: خوشحال
شادنوش: از نام های برگزیده
شاهرخ: از نام های برگزیده
شاهروز: نام پسر شاه بهرام پادشاه کشمیر
شاهین: نام یکی از بزرگترین سرداران لشکر ایران در زمان خسرو پرویز
شایان: سزاوار، شایسته
شایگان: گرانمایه، لایق
شباروز: همه گاه، شبانه روز
شباهنگ: مرغ سحر، ستاره بامدادی
شباویز: پرنده شب پرواز
شتاب: چالاکی و سرعت
شتابان: پرسرعت
شروین: نام پسر سرخاب
شکیبا: بردبار
شهاب: ستاره باران
شهباز: باز سفید و بزرگ
شهداد: از نام های برگزیده
شهرام: از نام های منتخب
شهران: از اسامی برگزیده
شهرَوان: از نام های برگزیده
شهروز: از اسمی منتخب
شهریار: فرمانروای شهر، نام پسر خسروپرویز
شهزاد: از نام های برگزیده
شهسوار: دلاور، ماهر
شهیار: از نام های برگزیده
شیان: درختی بلند، خون سیاووشان
شیدفر: از نام های برگزیده
شیده: نام پسر افراسیاب
شیدوَر: از نام های برگزیده
شیدوش: نام پسر گودرز. پهلوان نامی زمان
شیردل: شجاع، دلیر
شیرزاد: زاده شیر، بچه شیر، نامی از روزگار انوشیروا
شیرمرد: از نام های برگزید
شیروان: از نام های برگزیده
شیروَش: همانند شیر
شیشَم: از ابزار خنیاگری
نمونه اسم شرکت با حرف ف
فاتک: نام پدر مانی نقاش دوران ساسانی
فراز: بالا، بلندی
فرازمان: از نام های برگزیده
فرازمند: از نام های برگزیده
فرامرز: نام پسر رستم زال
فربُد: نگهبان و نگهدار فر
فربود: راست و درست
فرخ: بزرگی و شوکت، از مفسران اوستا در زمان ساسانی
فرداد: از نام های برگزیده
فردین: پیشرو در دین
فرزاد: از نام های برگزیده
فرزام: از نام های برگزیده
فرزین: از نام های برگزیده
فرشاد: شادبخت و شادمان
فرشوشتر: یکی از وزیران کی گشتاسب
فرشید: نورانی تر
فرمنش: از نام های برگزیده
فرنام: نام یکی از سرداران شاپور
فرنوش: از نام های برگزیده
فرهاد: پیشرو قانون، نام پهلوانی در شاهنامه، نام چند پادشاه اشکانی
فَرََهمند: از نام های برگزیده
فَرهود: از نام های برگزیده
فرهومند: باشکوه و بزرگ
فُرود: نام پسر سیاوش
فْرَََوَرِتیش: نام دومین پادشاه ماد
فَرَوَشی: فَرَوَهَر، نیروی اهورایی
فَرَوَهَر: نیروی اهورایی درون انسان
فریان: خاندانی از دوستان اشو زرتشت
فریبرز: نام پسر کیکاووس
فریدون: از پادشاهان پیشدادی، نجات دهنده قوم آریا
فوکا: نوعی درخت بید
فوگان: نوشیدنی از دانه جو
فولاد: از نام های برگزیده
فیروز: نام هجدهمین پادشاه ساسانی
نمونه اسم شرکت با حرف ک
کاچار: سر و سامان
کاردار: پسر مهر نرسی از ارتشتاران دوره ساسانی
کارن: از نام های برگزیده
کاری: تلاشگر
کامبوزیا: کمبوجیه
کامبیز: از نام های برگزیده
کامجو: از نام های برگزیده
کامدین: از نام های برگزیده
کامران: نام دانشمندی زرتشتی اهل شیراز
کامکار: کامروا، کامران
کاموس: نام یکی از سرداران افراسیاب
کامیاب: کامروا، خوشبخت
کامیار: کامیاب، کامروا
کاوش: جستجو کردن، کاویدن
کاوه: نام آهنگر نامی که پادشاهی ضحاک را با کمک فریدون برانداخت
کاووس: از نام های برگزیده
کاویان: از نام های برگزیده
کرتیر: نام موبد موبدان روزگار شاپور یکم
کرکوی: از نوادگان سلم، پسر فریدون
کمبوجیه: از نام های برگزیده
کورنگ: نام پادشاه زابلستان و پدر زن جمشید پیشدادی
کوروش: بنیانگذار دودمان هخامنشیان
کوسان: نام رامشگری است
کوشا: کوشیدن
کوشان: کوشا بودن
کوشیار: نام یکی از سرداران تبری
کیا: بزرگ، صاحب، پادشاه
کیافر: از نام های برگزیده
کیامرد: از نام های برگزیده
کیامنش: از نام های برگزیده
کیان: جمع کی، پادشاه
کیان پور: از نام های برگزیده
کیانزاد: از نام های برگزیده
کیانفر: از نام های برگزیده
کیانمهر: از نام های برگزیده
کیانوش: نام برادر شاه فریدون پیشدادی
کیقباد: نام سردودمان و نخستین پادشاه کیانیان
کیکاووس: پدر سیاوش و پدر بزرگ شاه کیخسرو کیانی
کیهان: جهان، گیتی
کیوان: نام پدر موبد سروش، از شاگردان دستور آذرکیوان
کیومرس: نام نخستین انسان روی زمین
نمونه اسم شرکت با حرف گ
گالوس: نام پسر فارناک پادشاه کپاد و کیه و هوتیس
گرامی: ارجمند، مقدم
گرانمایه: پرارزش، پر ارج
گرایش: گرویدن، پیروی
گَرشاسب: در اوستا به چم پهلوان نامی، همانند رستم شاهنامه
گرگین: نام پهلوان نامی ایران
گژدهم: از جنگجویان و سرداران کیانی و پدر گردآفرید
گژگین: از نام های برگزیده
گشتاسب: نام پنجمین پادشاه کیانی
گشواد: نام پهلوانی در شاهنامه
گوارا: خوشآیند، با مزه
گودرز: نام پسر گیو، از پهلوانان نامی لشکر کیکاووس
گیل: گرد و پهلوان
گیو: پهلوان ایرانی
نمونه اسم شرکت با حرف م
مازار: یکی از سرداران مادی کورش
مازنه: مازندران در اوستا
مازیار: نام پسر غارن. از اسپهبدان تبرستان
ماکان: نام پسر کاکی یکی از فرمانروایان ایرانی
ماندگار: پایدار، ماندنی
مانوش: نام پسر کی پشین و پدربزرگ لهراسب
مانی: نام پیکر نگار نامی در دوران شاپور
ماهان: نام پسر کیخسرو پسر اردشیر پسر غباد
ماهر: زبر دس
ماهوار: از گوشههای موسیقی
ماونداد: نام یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
مزدا: دانای بزرگ، پروردگار
مزدک: نام پسر بامداد در دوران ساسانی
مشیا: نام نخستین مرد در اوستا
منوچهر: پهلوان نژاد، نام نیای سیزدهم اشوزرتشت، نام ششمین پادشاه پیشدادی
منوشفر: نام پدر منوچهر شاه پیشدادی
مه زاد: از نام های برگزیده
مِهراب: نام پادشاه کابل و پدر رودابه
مهران: یکی از هفت خاندان نامی دوران ساسانی
مهربان: نگهبان روشنایی و مهر
مهربُرزین: دارنده برترین مهر، نام پسر فرهاد در دوره بهرام پنجم
مهرپرور: از نام های برگزیده
مهرپوی: از نام های برگزیده
مهرپیکر: از نام های برگزیده
مهرجو: از نام های برگزیده
مهرداد: نام چوپانی که کوروش را پرورش داد
مهرزاد: زاده مهر
مهرگان: جشن ملی ایران
مهرمَس: مهر بزرگ یا بزرگ مهر. نام نیای ششم اردشیر بابکان
مهرنوش: نام یکی از چهار پسران اسفندیار
مهریار: از نام های برگزیده
مِهرین: از نام های برگزیده
مهیار: از نام های برگزیده
مویز: دانه خشک انگور
نمونه اسم شرکت با حرف ن
نارون: نام درختی تنومند
ناشا: دادگر
نامجو: جوینده نام
نامدار: دارنده نام
نامور: از نام های برگزیده
ناوَرز: سرباز دریایی، از نام های دوران هخامنشی
نریمان: دلیر و پهلوان، دارای اندیشه بلند و مردانه
نَستور: نام پسر زریر، برادر شاه گشتاسب
نکیسا: نام نوازنده نامی دوران خسرو پرویز
نمایان: آشکار، هویدا
نوبخت: از نام های برگزیده دوران ساسانی
نوبهار: نام نویسنده دساتیر
نوتریکا: نام سومین برادر اشوزرتشت
نوذر: یکی از سه پسران منوچهر
نوش: شهد، عسل، انگبین
نوش آذر: نام پسر آذرافروز
نوشی: نوشیروان
نوشیروان: انوشیروان، از نام های برگزیده
نوید: مژده شادمانی
نیسان: نیزار، محل روییدن نی
نیک پی: خجسته، خوش قدم
نیکدل: از نام های برگزیده
نیکروز: سعادتمند، خوشبخت
نیکزاد: از نام های برگزیده
نیکنام: نیکونام، خوشنام
نیکو: خوبی، زیبا، نیکو کار
نیما: نام یکی از شاعران ایرانی
نیو: پهلوان و دلیر
نیوتیش: نام کوچکترین برادر اشوزرتشت
نمونه اسم شرکت با حرف و
واته: ایزد آب در اوستا
وخش: روشنایی یا رویش، نام چهاردهمین نیای آدرباد مهر اسپند
وخش داد: آفریده روشنایی، نام یکی از سرداران هخامنشی
وخشور: پیام آور
ورجاوند: مقدس و نورانی، از نیاکان شاه بهرام
ورزم: شعله آتش، گرمی آتش
ورساز: جوان آراسته و زیبا
وَرَهرام: نماد پیروزی
وَسپار: بخشنده
وَسنه: نام کوهی در اوستا
وفادار: از نام های برگزیده
وَلخش: بلاش، پادشاه اشکانی
وهامان: نام پدر سلمان فارسی
وَهمنش: خوش منش، نیک منش
وُهومن: ریشه اصلی بهمن امروزی
ویسپرد: از بخشهای اوستا
ویشتاسب: نخستین پادشاه همزمان با اشوزرتشت
نمونه اسم شرکت با حرف ه
هارپارک: نام وزیر استیاک آخرین پادشاه ماد
هامان: یکی از درباریان خشایار شاه
هامرز: نام سپهسالار خسروپرویز ساسانی
هامون: از نام های ایرانی
هامین: تابستان در اوستا
هاون: گاه بامدادی
هاونی: ایزد نگهبان بامداد
هَخامنش: دوست منش، نام سردودمان هخامنشیان
هَردار: نام هشتمین نیای اشوزرتشت
هُرمز: نام سومین پادشاه ساسانی
هرمزدیار: یار خدا
هُزوارش: شرح و تفسیر
هُژبر: دلیر و نامجو
هَژیر: خوو پسندیده، از پهلوانان دوره کیانی پسر گودرز
همتا: مانند، شریک
همگون: همرنگ، همانند
هنگام: زمان، گاه
هوبَر: دربردارنده نیکی
هوتَخش: سازنده خو. پیشه ور
هوتن: فرماندار ساحلی در روزگار داریوش
هوداد: نیک آفرید
هودین: نام سومین نیای آدرباد مهر اسپنتمان
هور: خورشید
هورا: می صاف و مقدس
هوشنگ: پسر سیامک پسر کیومرس، دومین پادشاه پیشدادی
هوشیدر: از نام های برگزیده
هوکَرپ: واژه ای پهلوی خوش اندام
هوم: گیاه مقدس
هومان: از نام های برگزیده
هومَت: اندیشه نیک
هومن: خوبمنش
هیمه: نام داماد داریوش و از سرداران بزرگ پارسی
نمونه اسم شرکت با حرف ی
یادگار: اثر و نشان که کسی از خود باقی بگذارد
یزدان داد: موبدی در سده نهم که در کرمان میزیست
یزدانمهر: از اسامی منتخب
یزدانیار: از نام های برگزیده
یزدانشاه: نام پسر انوشیروان دادگر
یزدگرد: نام پادشاه ساسانی
یَسنا: از بخشهای اوستا
برای مشاوره رایگان و طراحی لوگو اصیل و حرفه ای اینجا کلیک کنید!<br/>