ویرگول
ورودثبت نام
علی امیری‌فر
علی امیری‌فردر چهارمین دهه‌ی زندگی. نوشتم، خیلی جاها نوشتم. ترجمه و چیزهای دیگه.
علی امیری‌فر
علی امیری‌فر
خواندن ۸ دقیقه·۲ روز پیش

مانیفستی علیه یأس: چرا اندیشه‌ی «کاریس نِمیک» در خصوص دیکتاتوری دنیای جنگ ستارگان امروز معنی دارد؟

Karis Nemik
Karis Nemik

در تاریخ کهکشانِ خیالی «جنگ ستارگان»، پیش از آن‌که اتحادهای بزرگ برای کنار زدن دیکتاتوری پادشاه شکل بگیرند، پیش از آن‌که نبردهای بزرگ، یک صدا بود که تا زنده بود آنچنان شنیده نشد: صدای جوانی به نام کارِیس نمیک. جوانی که هنوز از سختی‌های جهان ناامید نشده بود، وجدانی بیدار داشت و در میان بی‌رحمی‌های حکومت امپراتوری کتابچه‌ای نوشت که بعدها به اسطوره تبدیل شد. مانیفستی که نه تنها کاسیان آندور، بلکه اساس تفکر شورشیان را متحول کرد.

کارِیس نِمیک در سریال «آندور» یک عضو جوان، آرمان‌گرا و بسیار باهوش از گروه آلدهانی است که نقش «فیلسوف انقلاب» را در داستان ایفا می‌کند. او برخلاف بسیاری از اعضای مقاومت که با خشم یا انتقام وارد مبارزه شده‌اند، از زاویهٔ تحلیل، ایدئولوژی و باور عمیق به آزادی به مبارزه نگاه می‌کند. نِمیک با ذهنی باز و کنجکاو، دائماً در حال نوشتن مانیفست خود است که نوعی تحلیل سیاسی و اخلاقی در خصوص ماهیت امپراتوری و ضرورت مقاومت است. هرچند در عملیات آلدهانی تجربهٔ نظامی کمی دارد، اما حضورش یادآور این است که انقلاب فقط با اسلحه پیش نمی‌رود؛ بلکه با ایده‌ها و الهام نیز ساخته می‌شود. میراث اصلی او، همین مانیفست است که بعدها به یکی از تاثیرگذارترین عوامل شکل‌گیری باور کَسین آندور در مسیر شورش تبدیل می‌شود. جدا از آن، این فرصتی است برای علاقه‌مندان به این سریال که به شکلی دیگر صورت‌بندی دقیق سیاسی دنیایی که می‌شناسند را تجربه کنند.

نمیک مبارزی قدرتمند یا فرمانده‌ای جنگی نبود؛ اندیشمند بود؛ کسی که با دقت بی‌رحمانه‌ای ماهیت سلطه را تحلیل می‌کرد و به این نتیجه می‌رسید که مقاومت، صرفاً یک انتخاب سیاسی نیست؛ تنها انتخاب اخلاقیِ ممکن است. او نوشت:

«آزادی یک ایده‌ی ناب است. خودبه‌خود رخ می‌دهد و دستور لازم ندارد.»

و درست همین جمله، نقطهٔ آغاز درک عمیق‌تری از ماهیت دیکتاتوری و ماهیت آزادی است. با الهام مستقیم از مانیفست نمیک و در چارچوب جهان تخیلی «آندور»، می‌توان دید که چرا دیکتاتوری‌ها فرصت را می‌بلعند، مشروعیت را از دست می‌دهند، به خشونت متوسل می‌شوند، و چرا مقاومتِ اخلاقی علیه آنها ضروری و گریزناپذیر است. همچنین توضیح می‌دهم چرا استفاده از ابزارهای خودِ ساختار سلطه برای مقابله با آن آن‌گونه که خود سریال نشان می‌دهد کاملاً مشروع است.

نمیک و آندور
نمیک و آندور

دیکتاتوری‌ها چگونه فرصت‌ها را می‌بلعند؟

نمیک بارها به این واقعیت اشاره می‌کند که سلطه‌گری، حتی وقتی قدرتمند به نظر می‌رسد، در اصل از ترس تغذیه می‌کند، نه از قدرت. او می‌نویسد:

نیاز امپراتوری به کنترل چنان عمیق است، چون خودِ کنترل امری کاملاً غیرطبیعی است.

هر سلطه‌گری، چه در جهان خیالی و چه در تجربه‌های استعاری، مسیر مشابهی را طی می‌کند. ابتدا با انحصار قدرت شروع می‌شود. سیستم‌های قانونی، سیاسی، رسانه‌ای، و اقتصادی به تدریج زیر یک چتر واحد می‌روند. هر فضایی که انسان‌ها بتوانند آزادانه فکر یا سازماندهی کنند، به‌تدریج محدود می‌شود. به جای ایجاد فُرصت، دیکتاتوری «نبود فرصت» را به ابزار کنترل تبدیل می‌کند. مردم در موقعیتی قرار می‌گیرند که یا باید بپذیرند، یا حذف شوند. نمیک می‌گوید امپراتوری‌ها شکننده‌اند؛ برای دوام آوردن باید پیوسته بر شرایطی غیرطبیعی پافشاری کنند.
آن‌ها از انسان‌ها می‌خواهند این شرایط را «طبیعی» ببینند. وقتی فرصت از میان برداشته شود، وقتی پیشرفت، امنیت، آینده، یا حتی زندگی روزمره وابسته به رضایت از حکومت شود، نوعی «خلاء مشروعیت» شکل می‌گیرد—خلائی که هیچ تبلیغی نمی‌تواند پر کند.


بحران مشروعیت: چرا هر نظام سلطه‌گر دیر یا زود به زور متوسل می‌شود

دیکتاتوری‌ها ممکن است سال‌ها یا دهه‌ها بر سر کار بمانند، اما دوامِ آن‌ها هرگز از رضایت مردم ناشی نمی‌شود. بلکه از سه چیز ساخته می‌شود:

  • ترس

  • ابهام

  • بی‌قدرت‌سازی سازمان‌یافته‌ی مردم

این همان تراژدی‌ای است که نمیک در جمله‌ای معروفش تصویر می‌کند:

استبداد نقابِ ترس است.

وقتی مشروعیت حقیقی که تنها و تنها از مردم می‌آید فرسوده شود، حکومت ناچار است شکاف‌ها را با ابزارهای دیگری پر کند. با چیزهایی نظیر سرکوب، پروپاگاندا، کنترل اطلاعات یا پلیسی‌سازی زندگی روزمره.

این موضوع در دنیای جنگ ستارگان بارها دیده می‌شود؛ امپراتوری هرچه بیشتر کنترل می‌کند، نشانهٔ آسیب‌پذیری‌اش بیشتر آشکار می‌شود. قدرتی که مشروع باشد، نیازی ندارد مردم را وادار کند آن را طبیعی بدانند. دیکتاتوری‌ها وقتی به زور متوسل می‌شوند، درواقع اعتراف می‌کنند که مشروعیت را از دست داده‌اند.

بخشی از سریال آندور
بخشی از سریال آندور

چرا مقاومت تنها راه و تنها انتخاب اخلاقی است

نمیک، برخلاف بسیاری از مبارزان، طغیان را نه یک «استراتژی» بلکه یک «وظیفهٔ اخلاقی» می‌دانست. عبارتی که او دربارهٔ آن نوشت، از زیباترین بخش‌های مانیفست است:

حتی کوچک‌ترین عملِ نافرمانی، خطوط ما را به جلو می‌راند.

در نگاه او، سه دلیل وجود دارد که مقاومت در برابر سلطه ضروری و اخلاقی است:

  • سلطه، انسانیت را می‌کاهد چون وقتی نظامی بر پایهٔ کنترل ساخته می‌شود، انسان‌ها به تدریج «ابزار» می‌شوند.
    مقاومت تنها راهی است که انسان بتواند «فاعل» باقی بماند.

  • چون بی‌عملی، وضعیتِ غیرعادلانه را تثبیت می‌کند، حتی سکوت ظاهراً بی‌طرفانه، در واقع به نفع سلطه‌گر تمام می‌شود؛ پس می‌نویسد: «یأس، سلاحِ آن‌هاست.»

  • چون عدالت، بدون عمل، یک آرزوست پس آزادی نیازمند تلاش است، نه فقط برای خود، بلکه برای دیگران. در این دیدگاه، مقاومت یک «انتخاب سیاسی» نیست؛ نوعی وفاداری به حقیقت و انسانیت است. برای او «مرزهای شورش همه‌جا هستند» فقط در جبهه‌ها، نه فقط در عملیات‌ها که در انتخاب‌های کوچک، گفت‌وگوها، همبستگی‌ها و هر رفتار روزمره‌ای که سلطه را به چالش بکشد


چرا استفاده از ابزارهای دیکتاتور برای مقاومت مشروع است

در سریال، دقیقاً همین نکته بارها تکرار می‌شود. کاسیان یکی از کلیدی‌ترین جمله‌هایش را همین‌جا می‌گوید:

«تو فقط باید مثل کسی که به آن‌جا تعلق دارد راه بروی.»

این جمله در مانیفست نمیک بازتاب پیدا می‌کند:

استفاده از ساختارهای امپراتوری برای مقابله با امپراتوری، در صورتی که هدف آزادسازی باشد، نه تنها ریا نیست، بلکه گاهی تنها راه ممکن است. ساختارهای قدرت، ابزارهایی خنثی هستند؛ ارزش اخلاقی‌شان را هدف تعیین می‌کند.

اگر امپراتوری از امکانات خود برای کنترل مردم استفاده می‌کند، یک جنبش برای آزادی می‌تواند از همان امکانات برای شکستن کنترل بهره بگیرد.

در آندور ما این را در موارد زیر می‌بینیم:

  • کاسیان وارد سیستم اداری امپراتوری می‌شود و اطلاعات استخراج می‌کند.

  • لوتن خود را تاجر جا می‌زند تا ارتباطات برقرار کند.

  • حتی خود مانیفست نمیک، که تکثیر مخفیانه‌اش با استفاده از ابزارهای امپراتوری انجام می‌شود.

  • آنها با سلاح‌های امپراطوری، سربازان امپراطوری را می‌کشند و از موانع عبور می‌کنند

نمیک این ایده را چنین توصیف می‌کند:

ضعف امپراتوری در همان ساختاری است که برای سلطه ساخته.

این همان پارادوکس سلطه است: هرچه سیستمی پیچیده‌تر برای کنترل ایجاد شود، همان سیستم فرصت‌های بیشتری برای نفوذ و مقاومت ایجاد می‌کند.

شخصیت kino loy با بازی اندی سرکیس که سعی کرد با سیستم کار کند اما بالاخره روزی آمد که بفهمد اشتباه می‌کرده.
شخصیت kino loy با بازی اندی سرکیس که سعی کرد با سیستم کار کند اما بالاخره روزی آمد که بفهمد اشتباه می‌کرده.

آندور و دنیای ما

چند شباهت کلیدی میان جهان اندور و جهان ما برجسته است:

  • قدرت‌های بزرگ اغلب در اتاق‌های بسته تصمیم می‌گیرند

  • سیستم‌های پیچیده، خودبه‌خود مردم را به «پلیس یکدیگر» تبدیل می‌کنند

  • نابرابری ساختاری و تمرکز ثروت

  • بی‌اعتمادی عمیق مردم به روایت رسمی قدرت

  • نقش نفس‌گیر «یأس» که به نظر برنامه‌ی مشترک اجزای امپراطوری است تا مردم را به این باور برسانند که تغییر ممکن نیست.

به همین دلیل است که نمیک هشدار می‌دهد:

استبداد وقتی پیروز می‌شود که تو باور کنی تلاش تو بی‌اهمیت است.


نقش فرد، نقش جمع، و تولد موج‌های مقاومت

هنگامی که در اواخر داستان، صدای نمیک بر صحنه‌های مختلف پخش می‌شود، ما یک حقیقت مرکزی را می‌بینیم؛ اینکه یک فرد به‌تنهایی ناتوان است اما یک فرد الهام‌بخش می‌تواند میلیون‌ها را بیدار کند.

نمیک درک می‌کند که ستم، پراکنده است و مقاومت نیز چنین است:

اعمال پراکنده‌ی عصیان، همیشه در سراسر کهکشان در جریان‌اند؛ ارتش‌هایی هستند که حتی نمی‌دانند به مبارزه پیوسته‌اند. مردم شاید سازمان‌یافته نباشند، اما تجربهٔ مشترک سرکوب، آن‌ها را ناخواسته متحد می‌کند.


چرا مقاومت، بیش از هر چیز یک پروژهٔ اخلاقی-فرهنگی است

نمیک باور دارد که آزادی الزاماً از سلاح یا ارتش شروع نمی‌شود؛ بلکه از حافظه، روایت، همبستگی و شهامت اندیشیدن مستقل آغاز می‌شود. در واقع، او در مقام یک نظریه‌پرداز جوان، چیزی را می‌بیند که بسیاری از فرماندهان هنوز نمی‌فهمند: نظام‌های سلطه اول بر ذهن‌ها پیروز می‌شوند، بعد بر بدن‌ها.

پس مقاومت نیز باید از ذهن آغاز شود. به همین دلیل مانیفست او این‌گونه عمل می‌کند:

  • کاسیان را از یک «بازمانده» به «مبارزی که به راهش باور دارد» تبدیل می‌کند

  • لوتن را از یک «عمل‌گرا» به یک «انقلابی» تبدیل می‌کند

  • و حتی در نگاه بیننده، مفاهیمی مانند شجاعت، صداقت و آزادی را بازتعریف می‌کند

همین است که فصل آخر سریال نشان می‌دهد مانیفست نمیک نه فقط یک متن سیاسی، بلکه یک متن اخلاقی است.


مقاومت بدون نفرت: یک اصل کلیدی در اندیشهٔ نمیک

یکی از خطرهای جنبش‌های آزادی‌خواه آن است که شبیه دشمن خود شوند. نمیک دقیقاً دربارهٔ این خطر می‌نویسد:

قدرتی که از ترس تغذیه شود، نهایتاً خودش نیز از درون خالی می‌شود.

او هشدار می‌دهد که مقاومت نباید به دنبال «جایگزینی سلطه» باشد، بلکه باید ساختار سلطه را حل کند.

این نکته بسیار مهم است که هدف آزادی، گرفتن قدرت نیست بلکه پخش کردن قدرت است. ساختار دیکتاتوری، درست برخلاف همین اصل ساخته شده است.


چرا مانیفست نمیک امروز بیش از هر زمان دیگر طنین دارد

در جهانی که تحت سلطه است، امید یک عمل رادیکال است. و در جهانی که تحت سلطهٔ هر شکل از اقتدارگرایی است اندیشهٔ نمیک همچنان معتبر است.

مانیفست او به ما یادآوری می‌کند:

  • آزادی از یک نقطه‌ی کوچک آغاز می‌شود

  • مقاومت از یک انتخاب فردی

  • جنبش از یک جمله

  • و پیروزی از یک لحظه‌ی «نه» گفتن

نمیک هرگز فرمانده نشد؛ اما روح او بنیاد جنبشی را گذاشت که امپراتوری را شکست داد.

و به تعبیر او:

روزی می‌رسد که تمام این درگیری‌ها و نبردها، این لحظه‌های کوچکِ سرپیچی، سیل می‌شوند و آن روز، تنها یک جرقه کافی است.

مانیفست نمیک یک متن تخیلی است، اما پرسش‌هایی که می‌پرسد کاملاً واقعی‌اند:

  • مشروعیت از کجا می‌آید؟

  • چه کسی حق دارد بر مردم حکومت کند؟

  • آیا سکوت، همدستی نیست؟

  • و آیا آزادی می‌تواند خاموش شود؟

او نشان می‌دهد که تا وقتی که حتی یک نفر باقی مانده باشد که باور دارد واقعیتِ انسان از سلطه‌ی هیچ قدرتی کوچک‌تر نیست، آزادی ارزش جنگیدن دارد.

جنگ ستارگانمقاومتآزادی
۳
۰
علی امیری‌فر
علی امیری‌فر
در چهارمین دهه‌ی زندگی. نوشتم، خیلی جاها نوشتم. ترجمه و چیزهای دیگه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید