اولین نوشتهام قرار نبود از دیوار باشه! و میدونم که مهلت مسابقه هم تموم شده ولی من برای #ازدیواربگو نمینویسم.
من جزو اون دسته از آدمهایی هستم که سخت اعتماد میکنن! پس تا حالا نه چیزی توی دیوار برای فروش گذاشتم و نه چیزی خریدم. اما از اونجایی که هر اسم معروفی رو دوست دارم سرچ کنم تا از بقیه عقب نیفتم و اگه جایی بحث از دیوار شد منم حرفی برای گفتن داشته باشم، چند سال قبل اولین سرچ دیوارم رو زدم و شروع کردم به گشتن و تازه میفهمیدم چرا انقدر از این سایت جوک در میاد! البته ناگفته نمونه که مطمئنم اکثر این جوکها مطلوب تیم مارکتینگ دیواره! چرا باید ناراحت بشن؟ بفرمایید اورنس مفت و مجانی و بشدت پر بازده.
دیوار برای من سایت خرید و فروش همه چیزهای دست دوم بود تا اینکه وارد بازار کار شدم. توی اولین شرکت رسمی استخدام شدم و شروع کردم به بررسیهای تخصصیتر! از چندتا مقاله شروع شد که تب یکیشون هنوز بازه و نمیدونم چرا رغبت نمیکنم تمومش کنم. آشنایی ذهنی من با دیوار رسید به یه پست لینکدین که از محیط کاری دیوار نوشته بود با یه عکس در پیوستش. اون زمان، من شرایط روحی سختی رو پشت سر میگذاشتم و توی محیط کارم درکی از کار مفید واقعی وجود نداشت و فضا به شدت منو آزار میداد. و خب مسبب شد که همکاریم باهاشون خیلی طولانی نشه! روزهای اواخر همکاریم با اون شرکت، اسامی شرکتهای مختلف رو جلوی همکارهای باتجربهترم میآوردم تا نظرشونو بدونم و دیوار جزو معدود شرکتهایی بود که ازش تعریف میشنیدم! الان دیوار یکی از آرزوهای کاری منه و امیدوارم روزی بتونم بودن کنار این تیم رو هم جزو تجربیاتم داشته باشم نه رزومهام!
دنیای ما خیلی عجیبه! مجازی استخدام میشیم، مجازی آشنا میشیم، مجازی کار میکنیم، مجازی پول درمیاریم، مجازی پول خرج میکنیم، مجازی عاشق میشیم و مجازی همه غلطی میکنیم!
#مقتل