یادتونه وقتی بچه بودیم، بزرگترین دشمن درس و مشقمون «کنسولهای بازی» یا کامپیوتر بود؟ جمله معروف والدین دهه شصتی و هفتادی این بود: «پاشو از پای اون لامصب! مغزت پوک شد!» اون موقعها فکر میکردن بازی کردن یعنی وقت تلف کردن محض. یعنی خیره شدن به یه صفحه مانیتور و تبدیل شدن به یه زامبی. اما آیا واقعا حق با اونها بود؟
علم جدید عصبشناسی (Neuroscience) داره میگه: نه دقیقا!

اما یک جای کار میلنگید... مشکل والدين ما با "بازی" نبود، با "تنهایی" بود. بازیهای قدیمی ما رو ایزوله میکردن. ما تو اتاقمون حبس میشدیم و با یه هوش مصنوعی میجنگیدیم. اینجاست که "بازی کردن" میتونست مضر باشه: کاهش مهارتهای اجتماعی.
ترکیب "ورزش ذهن" با "روابط اجتماعی" خوشبختانه الان تو دورهای هستیم که بازیها پوست انداختن. دیگه قرار نیست برای باهوشتر شدن، تنها باشیم. نسل جدید بازیهای موبایلی (مخصوصا اونایی که بر پایه Trivia و اطلاعات عمومی هستن) یه ویژگی کلیدی اضافه کردن که همه چی رو عوض کرده: تعامل!
وقتی شما تو یه بازی همزمان که داری به سوالات سخت جواب میدی (ورزش حافظه)، داری با همتیمیهات مشورت میکنی یا با رقیبت گپ میزنی (ورزش اجتماعی)، در واقع داری از تمام ظرفیت مغزت استفاده میکنی. تجربه شخصی من چند وقتیه درگیر بازی های کوییزی شدم مثلا کوییز آپ یا کوییز آف کینگز... اما چیزی که توجهم رو جلب کرد، این بود که چقدر فضا زندهتره. انگار وسط یه برنامه تلویزیونی هستی. باید فکر کنی، سریع باشی، و همزمان بتونی با بقیه ارتباط بگیری (چت صوتی). این یعنی همون چیزی که روانشناسها برای جلوگیری از افسردگی و افزایش تمرکز پیشنهاد میدن: حل مسئله به صورت گروهی.
بازی کنید، اما درست! اگر پدر و مادرتون هنوز بهتون گیر میدن، این مقاله رو نشونشون بدید. بازی کردن اگر «فکری» و «تعاملی» باشه، نه تنها بد نیست، بلکه ذهنتون رو تیز نگه میداره. دیگه دوره بازیهای ساکت و منزوی تموم شده؛ الان وقتشه هم بازی کنیم، هم معاشرت.