گوشه ای از زندگینامه دکتر جوکر 👇🏽
.
.
.
.
.
۱۰ سالم بود که درس گذاشتم کنار و دوست نداشتم ادامه بدم علاقه ای نداشتم همش بیرون از مدرسه بودم تا یه روزی مدیر مدرسه بهم گفت تا کی میخوای بچه شلوغی باشی درس بدرد تو نمیخوره برو دنبال یه شغل که بتونی درآمد داشته باشی واسه آینده
دیگه گفتم واقعا حرف مدیر حق
و رفتم دنبال یه شغلی که علاقه دارم
حدود ۸ سال تراشکار بودم
تو سن ۱۶ سالگی استادم بهم میگفت واقعا تو بی نظیری سعی کن فکرت فقط کار باشه. تایم های که قرار بود برم استراحت نمیرفتم وایمیستادم مغازه تمرین میکردم که بهتر بشم و همیشه هم جواب زحماتمو میگرفتم. تا اینکه دیدم واقعا به اندازه زحمتت هزینه نمیدن کم کم دل زده شودم از تراشکاری و دوست داشتم تعغیر شغل بدم تا اینکه یه اتفاقی افتاد هنر تتو دیدم و خیلی خوشم اومد به خودم گفتم شروع کنم موفق میشم و استارت هنر تتو که میخواستم بزنم همه بهم میگفتن بابا کی تو سبزوار میاد تتو بزنه باز یه سری آدم ها بودن میگفتن اصلا یاد نمیگری سخته کار هر کسی نیست از این حرف ها خلاصه منم همیشه کاری که دلم میگفت انجام میدادم به خودم ایمان داشتم مهم نبود هر شخصی چی میگه
اما با خودم میگفتم؟ کجا آموزش ببینم
چطوری و کجا تتو بزنم. هزارتا سوال میومد تو سرم….
تا اینکه اتفاقی یه استاد تتو رو دیدم و ازش سوال کردم دستگاه تتو فروشی دارین
گفت بله تشریف بیارید سالن ببینید
خلاصه بهتون بگم باهم آشنا شودیم
شروع کردم به انجام تتو و اول کارم خیلی سخت بود با هزار مشکل رو به رو شودم
و هیچ وقت جا نزدم واسه اینکه علاقه داشتم به هنر تتو. اول تو خونمون تتو انجام میدادم تا اینکه فشار زیادی روم بود
به فکر این بودم که سالن بزنم بتونم راحت کار کنم…..
هزارن مرتبه خدارو شکر میکنم که بهم کمک کرد و الان تو لولی هستم که باعث افتخارمه
از نظر بنده کسی به جایگاهی میرسه که ایمان توکل داشته باشه