نجوا
نجوا
خواندن ۳ دقیقه·۲۰ روز پیش

انتقاد من

دوستم زنگ زد که دانشگاه یادواره شهدای گمنام داره و اینکه باهم بریم.
وقتی بنر رو می‌خوندم و چشمم خورد به اسم روایتگر خیلی خوشحال شدم تا اینکه آخر فامیلیش رو خوندم که خرد داشت در واقع یکتا خرد بود و ما یک حاج یکتا دیگر چند ثانیه اشتباه برداشت کرده بودم!
از روایتگری خوشم میاد داخل راهیان نور هم روایتگری خوبی دیده بودم و با اون دید وارد مسجد دانشگاه شدم که سرتاسرش عکس شهدا بود از شهدا دفاع مقدس تا مدافع حرم و مدافع امنیت و.....
وسط هم یک سنگر درست کرده بودن که بنظرم خوب بود و حال هوا خوبی داشت.
مجری که اول صحبت میکرد شبیه صابر خراسانی بود و حقا که سخن وری خوبی داشت و فن بیان بسیار عالی اما چندی نگذشت که آقای دیگر برای روایت گری داخل سنگر وسط مسجد شد با لهجه مشهدی شروع کرد صحبت کردن از این می‌گفت که شهدا هم مثل ما آدم معمولی بودن از شهدایی که پولدار بودن نه اینکه افرادی میگفتن که اینا خانواده نداشتن که رفتن جبهه، از شهیدی که در روز دوبار حمام میکرد و از شهدای زیبا روی که از همچی گذر کرده و به جبهه رفتن، نکته قابل توجه اینکه چگونه در آن دنیا با آنان روبه‌رو شویم؟ فلان شهید اگر آمد چه بگویم؟ آیا از شهید بابک نوری زیباتر بودیم؟ پولدار تر بودیم؟!
ولی نکات و حرفهایی گفتن ایشون که بنظر من گفتنش در جمع دانشجویی مناسب نبود!
اول از شهید چمران که گفت خانمش روی تخت نشسته بوده که دوستان خانم وارد میشن و میگن داماد که کچله مگه تو دوران مجردی نگفته بودی که از مو بلند خوشت میاد که همون لحظه شهید چمران میآید و زنش او را می‌بوسد و میگوید من همین را می‌خواهم!
و خاطره‌ای دیگر از شهیدی که می‌گفت خود شهید گفته یک خمسه بخورد رو به روی من بروم شهید بشوم و با یک موتور و یک حوری پشت آن باشد بروم.
اینها را که می‌گفت من و دوستم ریز ریز می‌خندیدم اماااااا
اینها در جمع دانشجویان دختر و پسر درست نبود و حتی در جمع تک جنسیتی هم خوب نیست اون هم بدون هیچ پس زمینه‌ای، خیلی از دانشجویان زندگینامه شهدا نخواندن و آشنایی ندارن با شهدا و حالا شما بیای اینها رو بگی! شهید چمران شخصیتی بود نابغه که اگر اراده میکرد می‌توانست هواپیمایی شخصی در آمریکا داشته باشد(یک قطره از دریای خفن بودن ایشون رو گفتم) حالا بیای داستان بوسیدن زنش را تعریف کنی؟ اونم نصفه و نیمه! داستان از این قراره که همسر شهید وقتی ایشون رو دیده گرفتار شخصیت والای ایشون شده به قدری خوب بودن که کچل بودن ایشون به چشم نیومده، مثل زمان های که خوش میگذره و نمی‌دونیم که زمان چطور گذشت! ایشون اینقدر جذب رفتار و شخصیت بالای شهید چمران شده که اصلا کچل بودن رو ندیده در واقع چیز کم اهمیتی بود در مقابل اون همه شخصیت پر اهمیت.
و داستان دومی که حوری ترک موتور که باید بگویم همان تفکر داعشی است! آیا آن شهید دفاع مقدس هیچ خاطری دیگر نداشت که تعریف بکنید!؟
دانشجویان را جذب باید کنید نه دفع!
کسی که بدون هیچ زمینه‌ای حرف شما را بشنود باز هم میآید این مراسم ها؟ با خودش نمی‌گویند که داعش هم این تفکر را داشته؟
از شهید پوزش می‌طلبم که این کلمه ها را گفتم کنار اسمش و کوچک تر از آنم که بخواهم ایراد بگیرم آن هم از رزمنده دفاع مقدس ولی بنظرم اینها را باید میگفتم تا شهدا ما مظلوم نمانند.


شهیدشهادتجبههراهیان نورجنگ
Students for always
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید