این کار همیشگی بچهها بود؛ هر هفته جمعهها، بساط بازی و خندیدن و مسخره کردن دیگران کارمان شده بود. من با اینکه خیلی جمعشان را دوست داشتم و از کارهایشان خوشم میآمد، اما از مسخره کردن دیگران بسیار دلگیر میشدم، هرچند در ظاهر با آنها همراهی میکردم. جمعهها یکی پس از دیگری به همین منوال سپری شد تا اینکه در بهترین روز جمعهای که سر و صدای بچهها خیلی بیشتر از روزهای دیگر بود، آقایی کنار بساطمان آمد و گفت: «اگر همین حالا بساطتان را جمع نکنید، از راه دیگری وارد میشوم.»
قاسم از جایش بلند شد و دستش را به کمرش چسباند و با صدای بلندتری گفت: «مثلاً چه کار میکنی؟»
ما که همه منتظر یک درگیری و کتککاری بودیم، یکدفعه با صدای آرام آن مرد به خودمان آمدیم. او گفت: «شما فکر میکنید خدا ما را آفریده و بدن سالم به ما داده تا مشغول این کارهای لهو و لعب شویم؟ واقعاً قصد و غرض خدا از آفریدن ماها این بوده؟»
آقا جلیل سگرمههایش را در هم کرد و گفت: «قربانت آقاجون، از منبر بیا پایین! دستت درد نکنه، استفاده کردیم.» به محض تمام شدن حرف آقا جلیل، صدای بلند خنده بچهها جای حرفی برای بنده خدا نگذاشت. به همین خاطر با عصبانیت از ما جدا شد. بچهها باز هم مشغول سرگرمیهای خودشان شدند اما من حالم خیلی خوش نبود. از بچهها فاصله گرفتم و کنار جوی آب روی سبزهها نشستم و به فکر فرو رفتم. واقعاً خدا ما را برای چی آفریده؟ بازی کردن، خوردن و خوابیدن؟ مسخره کردن دیگران؟! نه، فکر نمیکنم برای این کارها به دنیا آمده باشیم. اگر هدف خدا از خلقت ما این کارها باشد، پس حیوانها خیلی از ما جلوتر هستند. مطمئناً ما برای چیز دیگری آفریده شدهایم.
در هنگام ظهورش، همه اموال جهان در نزد او جمع میشود؛ آنچه در دل زمین است و آنچه بر روی زمین. آنگاه به مردم میگوید: «بیایید و این اموال را بگیرید. اینها همان چیزهایی است که انسانها برای به دست آوردنشان قطع رحم کرده و خویشان خود را رنجاندند.» پس دست به عطا بگشاید، چنانکه تا آن روز کسی آنچنان بخشش اموال نکرده باشد.
در زمان حضرت مهدی، زمین محصول بسیار میدهد. حضرت مهدی فریادرسی است که خداوند او را میفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد. در روزگار او، همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی بیمانند دست مییابند. حتی چهارپایان فراوان میگردند و با دیگر جانوران به خوبی رفتار میکنند. زمین گیاهان بسیار رویانده و آب نهرها فراوان میشود. در جهان، جایی ویران نمیماند مگر آنکه حضرت مهدی آنجا را آباد سازد.
حکومت او، سرسوزنی ظلم و بیداد به کسی نمیشود و رنجی بر بندگان نمیرسد. امام عصر به حکم حضرت داوود حکم میکند و از هیچ گواه و شاهدی طلب نمینماید. او دوست و دشمن خود را با نگاه میشناسد. عدالت در زمان او همچنان که سرما و گرما وارد خانهها میشود، در همه جا جاری خواهد شد.
ادامه دارد....