نجوا
خواندن ۲ دقیقه·۱ ماه پیش

شغل دوم 😂

شغل دومم رو تابستون گرفتم اونم با عنوان شغلی معلمی این مثل سری پیش رفتم پایگاه گفتم معلم نمیخواین؟😂 گفتن چرا نمیخوایم میخوایم می‌خوایم😂
شدم معلم کامپیوتر باحقوقی اندک که همون اندک هم نشد که بگیرم
شاگردانم از هر رده سنی بودن از دانش آموز تا مادر سه بچه! صبح روزهای دوشنبه کلاس داشتم و چقدر سخت بود که مطالب رو آماده تدریس میکردم و چیزهای عادی که بلد بودم و کاملا روزمره شده بود برام بخوام به یه عده که نمیدونن کامپیوتر رو با چه ک مینویسن آموزش بدم، این شغل برخلاف شغل قبلی از احترام زیادی برخوردار بودم طوری باهام رفتار میکردن که انگاری خیلی حالیمه 😂
ولی چه کنم بعضی از شاگردانم کودن بودن😂
ببین یعنی اون خانم های متاهل بچه‌دار چه شاغل و غیر شاغل آدمو سکته میدادن!!!!!
یعنی دهنم بعد کلاس کج میشد از دستشون یه خانمی بود با سه تا بچه که لپ‌تاپ رو میورد سرکلاس هر چیزی رو سه بار براش میگفتم یه‌بار نگاه میکرد یه بار می‌نوشت یه بار عملی انجام میداد فک کن این فقط یکی از شاگردان کودن من بود😂
یکی دیگر از شاگردانم دو فرزند داشت و نمیدانم چند ساله هیچ که کلاس نمیومد ولی میومد اینقدری غر میزد هر چقدر هم براش توضیح میدادی حرف خودشو میزد انگاری که کر باشد!!!! تو دلم گفتم خدا به داد شوهرت برسه چه می‌کنه با این اخلاق تو!!!
حالا غر‌هاش چی باشه خوبه!؟
اینکه چرا سیستم ندارید اینجا!!! میگم امکاناتش نیست میگه نباید کلاس میزاشتید حالا که گذاشتید باید سیستم میبود( حالا کسی نبود بگه اصلا تو کی هستی که اینو میگی؟ اگه ناراضی چرا اصلا اومدی؟)

ما کلاس رو با کمترین هزینه یعنی ترمی ۱۵۰ گذاشتم و معلمی که من بصورت جهادی محسوب میشد لپ‌تاپ چند میلیونی رو ببری اونجا از وقت و مالت بزاری که آموزش بدی اونم با جان دل اونوقت یکسری اینجوری برداشت کنن!!! شاگرهای دیگم که دبیرستانی بودنن خوب بودن تا اینکه یه اتفاقی افتاد و فرمانده به من گفته بود که کارهای ثبت نام رو انجام بدم و من فقط اسم هارو نوشتم و مدرک هم گفتم که بیارن و هیچ کسی نیاورده بود و اینطوری بود که فرمانده شوکه شد که هزینه ها رو نگرفته بودم😂🤣 و بچه هام چون پولی نداده بودن یکی در میان میومدن که فرمانده گفت اصلا ولش، و اینگونه بود که پرونده شغل دوم هم بسته شد.


Students for always
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید